امروز صبح بعداز کار خونه نشستم کتاب خوندم. اما بعد از ناهار که میخواستم استراحت کنم واویلا بود. پسر همسایمون با داداشم پای کامپیوتر بودن
داداش کوچکش که سه سالشه از بس رفت واومد وبلند صحبت کرد من سرسام گرفتم ونذاشت درست بخوابم. عصری هم خواهرم اومد خونمون یه کباب خوشمزه
درست کردن ونوش جان کردیم.جای شما سبز...![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)