منو سلیناز امروز یه گند مشترک زدیم احتمالا هم در یک زمان بوده

فرقمون فقط در این بود که اون لو نرفت من لو رفتم شانسه دیگه



یعنی اصلا یه ذره شانس ندارم


امروز منو سلیناز کلاسمون طولانی بود اون تا 4 مدرسه بود من تا 6 بعدش با هم تصمیم گرفتیم گوشی ببریم

داشتیم به هم اس ام اس میدادیم که از این طرف دست من خورد رفت رو موزیک و گوشیم وسط زنگ عربی موزیک پخش کرد

یعنی من سکته زدم معلممون مرد بود به روی خوش نیاورد منم زود قطعش کردم از اون ورم سلیناز داشته به من اس میداده که ناگهان در حالی که گوشی در دستش بوده ناظم وارد کلاس میشه


منتها سلیناز خیلی هنرمندانه گوشی رو به زیر میز پرت میکنه واز این ماجرا فرار میکنه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)