دیگه رغبتی ندارم ک بیام به سایت.بعضی از مطالب اینجا خیلی ازارم میده.![]()
دیگه رغبتی ندارم ک بیام به سایت.بعضی از مطالب اینجا خیلی ازارم میده.![]()
<a href="http://typeiran.com/r/19340"> تایپایران - مرکز تخصصی تایپ </a>
اییییول..... یکی ازین نقشه گنجام به من بده ک بد جوری لنگه پولم![]()
مگه چی فرستادن!!!!!! باهم لتو پارشون میکنیم![]()
یه جوری ام
من از ستاره سوختم لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل ستاره چین برکه های شب شدم
گیجم و منتظر ..........
نمی دونم چی میخواد بشه ولی خدا کنه بد نشه....
کوفتشون بشه این دبستانیااا..ایشالله اب خوش از گلوشون پایین نرهچرا ما بدبختا مگه ادم نیستیم؟!
تپش قلب داشتم امروز تو مدرسه...قلبم داشت میومد بیرون!!یا اینکه حس میکردم اصلا الان قللبم از حرکت میفته
نه استرسی و نه ...بعد خلاصی از امتحان فیزیکاسمون خعلی تیره هست!
هوا الوده!!!!
این هفتم گذاشت.... از 1 مهر تا حالا فردا اولین روز هست که هیچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ امتحانی ندارمممممممممممممم....
تا قبل از تابستونم امتحان داشتمخیلی خوببه میتونم نفس راحت بکشم..
.تا هفته ی بعد دوباره روز از نو روزی از نو
این هفته قرار بود راحمی ازمون شیمی بگیره وای باز نگرفت!!!خسته شدیم از بس خوندیم!!!!هر دفعه هی کنسل میشه...
نمیذارن بدیم و راحت شیممممممممممممممم....شب قبل ازمون راحمی از شب تا صبح خوابم نبرداز بس که استرس داشتم..
اخه توی 20 دقیقه باید 40 تا تست بزنیم و به ازای هر غلط یه دور کامللللللللللللل از جزوش بنویسیم...
واقعا هم اقای راحمی اینکارو میکنه باهامون...
کلاسای تابستونی که میرفتم بچه ها زیاد جدی نمیگرفتن پرسش کلاسی و ...رو
یه روز همرو نگه داشت و از کل بچه ها درس پرسید و بقیم که بلد نبودن گفت 10 دورررررررررررر از رو جزوه بنویسن!!!!!!!اونام نوشتن...اقای راحیم میییییییییییییییییییییییش مررررررررررررررررررد بینه 10 تا شده یاااااااااااااا نه؟!؟؟!
دوباره شنبه ایین هفته ازمونه...اخه من چه جوری تو 20مین 40 تا تست بزنم...قفقط کافیه تو محاسبات ریاضیش بی دقتی کنم و کلش بپرهههههههههههههه....اونوقت خودکشی میکنم!تستای راحیم همش کنکوریهه و سختتتتتت
نمیدونم دیگه باید چه جوری جزوشو بخونم!!!!خوردمش دیگه!!!!!
![]()
Sa.n,setayesh shb, آراگل, رضوس, سونای
منو سلیناز امروز یه گند مشترک زدیم احتمالا هم در یک زمان بودهفرقمون فقط در این بود که اون لو نرفت من لو رفتم شانسه دیگه
یعنی اصلا یه ذره شانس ندارم
امروز منو سلیناز کلاسمون طولانی بود اون تا 4 مدرسه بود من تا 6 بعدش با هم تصمیم گرفتیم گوشی ببریم
داشتیم به هم اس ام اس میدادیم که از این طرف دست من خورد رفت رو موزیک و گوشیم وسط زنگ عربی موزیک پخش کرد
یعنی من سکته زدم معلممون مرد بود به روی خوش نیاورد منم زود قطعش کردم از اون ورم سلیناز داشته به من اس میداده که ناگهان در حالی که گوشی در دستش بوده ناظم وارد کلاس میشه
منتها سلیناز خیلی هنرمندانه گوشی رو به زیر میز پرت میکنه واز این ماجرا فرار میکنه.
ویرایش توسط setayesh shb : 11th November 2013 در ساعت 06:12 PM
ما واقعا به سرمون زدهمنو سلیناز همین حالا به این نتیجه رسیدیم که بعد ار اون همه بدبختی فردا هم گوشی ببریم
واقعا دوست دارم نظرتون رو درمورد من و سلیناز بگید خوشگل قاطی کردیم از فشار درسه
تازه باز من بهترم سلیناز بدبختو بگو انقدر از این که فردا امتحان نداره خوشحاله که وقتی بهش گفتم فردا رو دعا کن تعطیل شه برگشته به من میگه برای چی
یه بار امتحان نداشتما اگه گزاشتی برم مدرسه
در کل فردا منو سلیناز اخراج نشیم صلوات![]()
امروز واقعا روز خوبی بود...
توپ
مریض کم داشتیم...
استادمون مهربون شد به جای رسیدگی به کارها رفتیم مرنینگ... صفا داشت... کلی چیز یاد گرفتیم
بعدشم باز استادمون مهربونی کرد تو کلاس رزیدنت ها نشستیم باز کلی چیز یاد گرفتیم
بعدشم اومدیم یکم معاینه و اینا...
بعدش امتحان تئوری دادیم بالاترین نمره رو خودم آوردم![]()
روز آخر این بیمارستان بود راحت شدم از اینجا، عوض میشه بیمارستان از هفته بعد یکم تنوع میشه
خعلی روز خوبی بود![]()
در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 4 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)