شکر خدا وقتی میبینم این روزا همه جا شادی هست تو این شهر....عروسی هست عروسی.مهمتر این که دونه دونه دوستام دارن ازدواج میکنن حداقل تو هفت هشت ماه چندتاشون ازدواج کردن تازه دیروز یکیشون دیدم بچش بغلش بود البته قبل اینا ازدواج کرده بود منو دید گفت سلام رضا میبینی بابا شدم منم که دیونه نه موقعیت میشناسم نه مکان و همچین احساسی این جوری شدمالبته نه به این تندی این شکلی
تازه یکیشونم قرار قرار مادر عزیزشون واسطه کنه انگاری عاشق شدههی میگه دعا کن دعا کن دیروز چه حرف ها که به من نمیزد بنده خدا خیلی عاشق شده
ولی میدونم همین روزاست که شیرینیش بخوریم انشالله
ولی خودمونیماااااا ما دیگه باید راهمون از اینا جدا کنیم دیگه متاهلی گفتن مجردی گفتن یعنی تا میگی فلانی میگن هان با ..... هستم.عه عه عه یعنی اونی نبود که همیشه با من بود؟تا زنگ میزنی جواب که نمیدن بدنم که............
کوچمون که دیگه جای خود داره عروسی پشت عروسی بعد اینم هست تا .....
شکر خدا انشالله این روزای عزیز باشه روز پیوند قلب ها
تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ... ... روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده و احســـــاس نام گرفته شده است ...ارزان نمی فروشمش...
ستایش اگه دیدمت گوش تا گوش سرت رو از بدن جدا میکنم![]()
سادگی یعنی فکر کنی کسانی که دورت میزنند،به دورت میگردند....
حماقت یعنی صداقت داشتن با کسی که سیاست دارد....
خیلی عصبانیممممممممممممممم
منتظر تماس کسی هستم و ایشون کوتاهی کرده
شیطونه میگه خطمو عوض کنم out of reach بشم مجبور شه حضوری بیاد صحبت کنه
واقعا که![]()
من الان دارم فکر میکنم برای 23 و 24 و 25 مرداد چند نفر رو میتونم راضی کنم که محصول لبنی نخرن..........تا حالا هیچ وقت اعتصاب نکرده بودم بجز بچگیا که قهر میکردم و غذا نمیخوردم و به معده نازنینم ظلم میکردم
واسه این الان دلم اعتصاب خواست
![]()
طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند
اوف !
تموم شد انتخاب رشته
بعداز ظهر بریم کافی نت ...
7 بار تا الان ویرایش کردم انتخاب رشته رو
ولی خب هیچ حال خوبی ندارم نه برای پزشکی نه دارو نه دندون ،هیچ شوق خاصی ندارم
بیشتر یه حس دارم که من الان الکی جای یه نفری که شاید علاقه اش بیشتر از من باشه رو میگیرم
ولی خب اینطوریه دیگه
شاید 6 سال دیگه تونستم برگردم و برم دنبال اون چیزی که میخوام![]()
ویرایش توسط sr hesabi : 13th August 2014 در ساعت 03:08 PM دلیل: همینقدر بسه
شاید ....
امسال بازم کنکور دادم با نتیجه ی بهتر رو به رو شدم
ولی خب چه فایده...
اخر رشته های مهندسی بیکاریه!
فقط به خاطره اینکه شدیدا ریاضی و فیزیک دوست داشتم و دارم این رشته رو انتخاب کردموگرنه امیدی نیست...
اینم وضعیته دانشگاه های دولتی
![]()
<a href="http://typeiran.com/r/19340"> تایپایران - مرکز تخصصی تایپ </a>
بلاخره بعد از 2 ماه تونسم بیام سایت
خیلی دلم برای همه تنگ شده بود
واسه انتخاب رشته کارشناسی خیلی گیجم خداکنه خوب پیش بره همه چیزو موفق بشم
منزه است خداوندي كه برطرف كننده ي غم هاست.غم و مشكل مرا برطرف كن بر ضعف و كمي چاره ام رحم كن و مرا از جايي كه گمان نميكنم روزي ده اي رحم كننده ي رحمت كنندگان
عه چه کاریه عاخه؟!
من که بچگیا اعتصاب میکردم و مثلا قهر میکردم بعد شام نمیخوردم که همه ناراحت شن. بعد که مثلا مامانم ناراحت میشد من خیالم راحت میشد!
میدونستم از اینکه گشنه خوابیدم غصه میخوره!
ولی من الکی مخوابیدم. آخه از گشنگی خوابم نمیبرد که!
یکی دو ساعت بعد یواشکی میرفتم سر یخچالو یچی میخوردم!
البته نمیدونم چندبارشو سر و صدا میدادم و مامانم میفهمید!
مهم این بود که به معده نازنینم ظلم نمیکردم!![]()
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)