دیشب که کلا چند دقیقه واسه امتحان امروز بیشتر نخوابیدم توی خوابم ی اتفاق بدی افتاد...
سر صبح بعد از اینکه خبر رسید امتحان لغو شده،مادرم ازم خواست کمی کمکشون کنم،توی همین حین که یه وسیله رو با مادرم داشتیم حمل میکردیم پای مادرم رفت روی لپ تابم که البته خودم جای خوبی نذاشته بودمش...
خلاصه مانیتور لپ تابم شکست واینم روز خوش مارو تکمیل کرد...بازم خداروشکر ی صدقه انداختم که حداقل اتفاق بدتری نیوفتاده..خواب بدی که دیده بودم پ بی دلیل نبوده..
الانم که دارم خاطرات شیرینمو با لپ تابی که ی چیش دیده میشه ی چیش سیاهه مینویسم...توی نوبه ی خودش واسم بی نظیره...![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)