امروز برگه های امتحان ریاضیمونو دادددددددددددددددددددددن! ه نمره ی شاهکاری بود تو برگه!

حدودا 10 بیستا تک داشتیم...منم لبببببببببببببببب مرززززززززززززززززز............ .....


اصلا....!
بیخیال.....!هـــــــــــــــ ـــــــــی.....جبران میکنم

هی میگم جبران میکنم اما هیـــــــــــــــــــــــ ــچ اتفاقی نمیافته

امروز قرار بود امتحان زیست میان ترم داشته باشم پریددددددددددددد....فردام قرار بود شیمی میان ترم داشته باشم اونم پریدددددددددد

باورم نمیشه

فقط بخاطر بچه هایی که رفتن اردوی راهیان نور شلمچه

ولی یه خبر نسبتا خوبم گرفتم امروز....انشاء نمازی که نوشتم تو منطقه رتبه اولو اوردم!

ولی خیـــــــــــــــــلی میترسم از اجرای عملیش!

سال دوم راهنمایی تا مرحله ی استانی پیش رفتم ولی از مرحله ی استانی، اجرای عملی نمازم هست...!

منم...!
بهمون گفتـــــــــــــــــــن نماز صبحو بخونید....منم حمدو جااااااااااااااا انداختم....اخر سر که نمازم تموم شد با خودم گفتم چقدر زود خوندماااا...خوش گذشت بازم میام

آآآآآآآآآآآآآما بعدش یکی از ناظرا اومد جلو بهم گفت:دخترممممممممممم حمدو برای ما بخون ببینم


ابروم رفت!ملت میخندیدن!هرکی رفت و اومد یه سوتی داد

استرس داشتم خب

100 نفر نشستن روبروت دارن تورو نگاه میکنن

امسالم به اجبار عمم دوباره شرکت کردم!

تصمیم دارم دیـــــــــــــــــــــــ ــگه تو این دفترخاطرات ننویسم!

9/9 /92
علاقه مندی ها (Bookmarks)