امروز خیلی خوبه
اولین روزه دانشگاه رفتنم بود عالی بود.
استاده زن بود خوب حالمونو گرفت.
به گروه های دونفره پسر و دختر تقسیم کرد
گفت پول از پسرا ایده از دخترا
میخوام یه ایده بدم میلیاردی![]()
<a href="http://typeiran.com/r/19340"> تایپایران - مرکز تخصصی تایپ </a>
<a href="http://typeiran.com/r/19340"> تایپایران - مرکز تخصصی تایپ </a>
ابجی هوا خودتو داشته باش
تا میتونی درجه حیاتو ببر بالا
حتی مجبور شدی نقش بازی کن
اصنم تو چشاش نگاه نکن
باهاشم رسمی رفتار کن
پسرا باهاشون خوب بشی
علاوه بر اینکه فکرای ناجور میکنن
میرن به بقیه دوستاشونم میگن خانوم فلانی با من خوبه
نمیگم . بی محلش کن و این حرفا
فقط اون مرز بین خودتونو حفظ کن
و بزار پسره بفهمه بینتون مرزه
اینجوری تحقیقتونم موفق ترررررررررررررررررررررررر میشه
اها راسی . جاهای خلوتم باهاش نرو .
وااااااااااای من الن بیشتر تو استرس دارم
بعدشم . حرف استاده درسته دانشجویین
ولی اصن نباید یه دخترو با یه پسر میذاشت
خیلی بده
باید دوتا دخترو با دوتا پسر میذاشت
اینجوری خیلیا سو استفاده میکنن
دانشگاه از شنبه شروع شده بود ولی احساس کردم یه کم بیشتر به تعطیلات نیاز دارم...واسه همین صلاح دونستم که() نرم دانشگاه...
حالا اینا به کنار...خانواده اصن انگار نه انگار....اصن براشون سوال پیش نیومد که چرا این وقت روز من خونه ام....مگه نباید دانشگاه باشم؟؟؟قبلا یه اهمیتی داشتیمولی الان نقشمون تو خونواده خیلی کمرنگ شده دیگه کسی کاری به کارمون نداره
![]()
آخییییی
انگار همین دیروز بود!
چه زود ایام میگذره و از همه دنیا با عظمتش یه خاطره ی کوچولو تو ذهن آدمی باقی میذاره!!
چقدر دلم تنگه واسه دانشگاه!
چقدر دلم یه روز از اون روزایی رو میخواد که دائم سر ریخت و پاش هم اتاقیا نق میزدم!
چقدر دلم دوستیا و قهر و آشتیای مصنوعی رو داد میزنه!
چقدر دلم میخواد دوباره پنجره کلاسو باز کنم و پرده ها رو کنار بزنم تا خواب پاییزی از سرم بپره!!
چقدر دلتنگ خودکار خریدن و دفتر و کتاب و هندسه م!
چقدر دلم دوباره واسه اون اتاق 3*4 تختای دو طبقه ش پر میکشه!
و چقدر انسان قدر عمرشو نمیدونه!
من دلم دانشگاه رو میخواد و بی خیالیهاش![]()
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)