تا توانی رفع غم از چهره غمناک کن / در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن
تا توانی رفع غم از چهره غمناک کن / در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
نثار خاك رهت نقد جان من هر چند
كه نيست نقد روان را بر تو مقداري
یارا یارا گاهی دل مارا / به نگاهی چراغی روشن کن
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
من فك مي كنم به چراغ نگاهي بود نه به نگاه چراغي
نگارا در غم سوداي عشقت
توكلنا علي رب العبادي
ببخشید اشتباه شد
یارم چو قدح به دست گیرد بازار بتان شکست گیرد / هر کس که بدید چشم او گفت کو محتسبی که مست گیرد
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
در دير مغان آمد يارم قدحي در دست
مست از من و ميخواران از نرگس مستش مست
تا بوده چشم عاشق در پی یار بوده / بی آن که وعده باشد در انتظار بوده
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
می باش به عمر خود سحر خیز / وز خواب سحرگهان بپرهیز
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
زلفت هزار دل به يكي تار مو ببست
راه هزار چاره گر از چار سو ببست
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)