اگه یکی را دوست داشته باشی اما بهش نرسی شب عروسیش با یه نفر دیگه چی کار میکنی؟؟؟؟هرچی تو دلت میگذره درباره ش بگو...
اگه یکی را دوست داشته باشی اما بهش نرسی شب عروسیش با یه نفر دیگه چی کار میکنی؟؟؟؟هرچی تو دلت میگذره درباره ش بگو...
کانال ایده داستان را در تلگرام دنبال کنید... ideh_dastan@
کانال ایده داستان را در تلگرام دنبال کنید... ideh_dastan@
چقدر بد اصلا نمیرم عروسیش که بخوام کاری بگم چیزی بگم اگر آشنا باشه میرم کلی هم میگم میخندم میرقصم نمیذارم کسی از ضعفم استفاده کنه
کانال ایده داستان را در تلگرام دنبال کنید... ideh_dastan@
تا سر حد مرگ پیش می رم میرم یه جا که هیچ کس نباشه و انقدر داد میزنم تا خالی بشم بعدش هم انقدر اون زنه رو اذیت می کنم تا به غلط کردن بیفته تازه شب عروسیش هم خرابکاری ای راه میندازم که تا آخر عمر یادش باشه از این غلطا نکنه
ویرایش توسط H & A : 19th December 2012 در ساعت 04:02 AM
میمیرم وقتی تصور میکنم که او هرروز دست هایی را لمس میکند که من هرروز آرزوی داشتن آنهارا میکنم ...
میگم اخجون عروسی.چه شامی بخورم به شخصه
اگه کسی رو واقعا دوست داشته باشم بهش میرسم.اگه نرسم خب نشد.سرنوشته دیگه.توی دنیا واسه خیلی پیش اومده.پس باید شاد بود که 2نفر تو اون شب به هم رسیدن.فقط شام و از دست نده ...![]()
واااقعن بهم میریزم!!!
تو خودم میریزم همه چیو و دیگه اصن رابطه قبلیمونو ب روش نمیارم
وااااای اصن تصورشم نمیتونم بکنم![]()
آنه شرلی هم نشدم که یکی بهم بگه
آنه!!!
تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت؟؟؟
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)