پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
دیشب که کلا چند دقیقه واسه امتحان امروز بیشتر نخوابیدم توی خوابم ی اتفاق بدی افتاد...
سر صبح بعد از اینکه خبر رسید امتحان لغو شده،مادرم ازم خواست کمی کمکشون کنم،توی همین حین که یه وسیله رو با مادرم داشتیم حمل میکردیم پای مادرم رفت روی لپ تابم که البته خودم جای خوبی نذاشته بودمش...
خلاصه مانیتور لپ تابم شکست واینم روز خوش مارو تکمیل کرد...بازم خداروشکر ی صدقه انداختم که حداقل اتفاق بدتری نیوفتاده..خواب بدی که دیده بودم پ بی دلیل نبوده..
الانم که دارم خاطرات شیرینمو با لپ تابی که ی چیش دیده میشه ی چیش سیاهه مینویسم...توی نوبه ی خودش واسم بی نظیره...[khande][khande]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
homeyra
چقد خوبه کلاسو بپیچونی...نری دانشگاه
بعد بچه ها بهت خبر بدن که خوشحال باش تشکیل نمیشه[shaadi]sh_omomi36
اصلا مهم پیچوندنه حالا تشکیلم شد،شد.فدای سرتون[golrooz]
[golrooz]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
کلا کانهو اسب من گیج شده
یه مدت نبودم ، بالا سرش نبودم
گستاخ شده
نمیشناسدم [taajob2]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
از هفته ی دیگه، دانشگاه نمیرم.[nishkhand] آخه بهمون گفتن تا 3 شنبه بیایم.[negaran]
همین جوریش دانشگاهمون رو هواست بخوایم 3 شنبه هم بریم که دیگه هیچی. سالم بر نمیگردیم خونه.[khande]
فردا امتحان زیست گیاهی دارم هیچی هم نخوندم[nishkhand]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
خرداد کنکور ارشد دارم.واسم دعا کنید
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
اونروز دوستم اومد و گفت بذارید یکی یکی بگم که حالتون چجوره،ببینید درست میگم یا نه...
به یکی گفت تو کسلی،فک کنم سرما خوردی...درست گفت
به یکی گفت دیشب کم خوابیدی،خوابت میاد...درست گفت
گفت و گفت...تا رسید به من
به من گفت تو مث همیشه حالت خوبه...درست نگفت
خودمو سرگرم میکنم با بازی با بچه کوچولوی فامیل...
با کتاب خوندن...
با حرف زدن در مورد خوبی ها با دوستام...
با چرت و پرت گفتن و مسخره بازی در آوردن...
همه میگن با تو که هستیم،زمان زود میگذره...میخندی و میخندونی...
اما خودم حالم خوب نیست...
همش منتظرم...
اونی که باید...نیست...
نمیدونم،یه حرف خوب،یه حس خوب،یه مسافرت خوب،یه خبر خوب...
شاید حالمو خوب کن...
خدایا حال همه مارو خوب کن...
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
توی زندگیم همیشه تنها بودم دوستان زیادی اطرافم هستن ولی همیشه یه رفتارایی از دوستام میبینم که مطمئن میشم منو به بقیه ترجیح میدن.ولی آدم وقتی بیشتر اذیت میشه که کسانی اطرافش باشن و با حضور اونها حس تنهایی کنه این خیلییییییییییییییییی عذابم میده حتی بیشتر از تنهایی مطلق در عین حال که تنها نیستی تنها هستی[gerye]
با تمام وجودم از خدا میخوام که هیچکدوم از شما ها حسی رو که من دارم نداشته باشید.ان شالله هیچ وقت تنها نباشید مخصوصا تنهایی که تنها نیستی ولی هستی[gerye]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
setayesh7777
توی زندگیم همیشه تنها بودم دوستان زیادی اطرافم هستن ولی همیشه یه رفتارایی از دوستام میبینم که مطمئن میشم منو به بقیه ترجیح میدن.ولی آدم وقتی بیشتر اذیت میشه که کسانی اطرافش باشن و با حضور اونها حس تنهایی کنه این خیلییییییییییییییییی عذابم میده حتی بیشتر از تنهایی مطلق در عین حال که تنها نیستی تنها هستی[gerye]
با تمام وجودم از خدا میخوام که هیچکدوم از شما ها حسی رو که من دارم نداشته باشید.ان شالله هیچ وقت تنها نباشید مخصوصا تنهایی که تنها نیستی ولی هستی[gerye]
ولی من دقیقا همین حسو دارم بخصوص اینکه فک میکنی به بقیه ترجیحت میدن دقیقا[negaran]