من اول سعی میکردم از بعضی حیوانات برای دفاع بعضی هم برای تولید غذا وبا رام کردن بعضی حیوانا برای کار استفاده کنم
من اول سعی میکردم از بعضی حیوانات برای دفاع بعضی هم برای تولید غذا وبا رام کردن بعضی حیوانا برای کار استفاده کنم
ابتدا سعی میکنم به این فکر کنم که اگه جای حضرت آدم بودم چیکار میکردم! سعی میکنم خودمو یه انسان نخستین فرض کنم و مسیر اونها رو پیش برم ، البته با اطلاعات بیشتر و علمی تر!
مثلا اگه من 100 عدد دانه گندم داشته باشم به اضافه 4 تا گاو و گوسفند ، میتونم زندگی کنم بدون مسئله ی خاصی...
در اولین فرصت به کمک کسایی که همراهم بودن یک کلک یا قایق بسیار محکم میساختم و میزدم به دل دریا تا به جایی بهتر و یا به یک کشتی برسم
اگر کسی در چنین جایی گیر افتا د ابتدا باید بفکر بقا وزنده ماندن باشد که با استفاده شکار پرندگان وحیوانات این امر شدنی است بعد باید به فکر چاره بگردد که چگونه میتوان از آنجا خلاص شد که با توجه به شرایط و امکانات موجود باید قایقی و... آماده نماید واز مهلکه خودش را نجات دهد.
سلام
1-محلی برای اسکان که امنیت جانی و .... داشته باشه را انتخاب میکنم (با شرایط خاص) اگر نیاز بود توضیح میدهم
2-با توجه به فصل فعلی فعالیت زیستی را آغاز میکنم
3-برای ماهای وفصلهای آتی نیازمندی جمع میکنم
4-برای ارتباط با دنیا خارج از آن وسایلی را مهیا میکنم
5-ادامه در کامنت بعدی
خب خوشبختانه در این مورد کارتون ها و فیلم های زیادی ساخته و پخش شد و راه مقابله با این بحرانها هم به نمایش در اومد . میتونیم از تجربیاتی که از این فیلمها کسب کردیم به نحو احسن استفاده کنیم .
ساختن خانه درختی، ایجاد مرزهایی برای جلوگیری از هجوم حیوانات وحشی، تله گذاری برای صید و شکار ماهی و حیوانات، استفاده از خلاقیت های فردی و بسیاری مسائل دیگه هست که میشه با اون یک زندگی تقریبا خوبی رو در اون شرایط بد فراهم کرد.
به هرحال ما الان تمام امکاناتی که داریم رو یه روزی نداشتیم . و به وجودشون آوردیم . یعنی ما بودیم و یه کره زمین . نه آهن برای ساخت خونه و ماشین داشتیم . نه برق برای روشنائی و دیگر استفاده ها داشتیم . فقط یه زمین بود و خیلی هنر میکردیم یه خونه کپری داشتیم یا یه غار بود که توی اون زندگی می کردیم ولی با گذشت زمان و سالهای طولانی تونستیم کارهای مختلف انجام بدیم و اختراعات و اکتشافات زیادی رو در زندگی داشته باشیم .
به نظر من لحظه لحظه های زندگی ما فرصت هستند که میتونیم با استفاده صحیح و عاقلانه از این لحظه هامون، لذت چند برابری رو در زندگیمون تجربه کنیم.
کارتون خانواده دکتر ارنست رو یادتونه؟
دکتر برای خونواده اش اول توی یه غار، خونه درست کرد ووقتی بعد از مدتی متوجه شد اون جزیره دارای حیوانات وحشیه، خونه اش رو به بالای درخت انتقال داد.
اتفاقا من همیشه در رؤیاهام به این فکر می کنم که اگر یک روز من هم بر اثر اجبار یا وقوع یه اتفاق مجبور بشم ادامه عمرمو توی یک جزیره دورافتاده سپری کنم، چه وضعیتی خواهم داشت و دور از منطق هم نیست که ممکنه این اتفاق حتما بیفته و شاید هم بهتره بگم که علاقه دارم یه روزی اینو تجربه کنم .
امیدوارم که تونسته باشم بخشی از جوابتون رو داده باشم .
نظرت چیه که ما چند نفر خودمونو از خونواده هامون بدزدیم و به یه جزیه دورافتاد بریم و اونجا زندگی کنیم ؟
هههه
ویرایش توسط mansor131 : 22nd October 2015 در ساعت 11:56 AM
mnp
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)