در روز ۱۵ دی ۱۳۷۳ امیر سرتیپ منصور ستاری، فرماندۀ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به همراه گروهی از افسران بلندپایۀ نیروی هوایی طی سانحهای در نزدیکی اصفهان به شهادت رسید. منصور ستاری در سال ۱۳۲۷ در قرچک ورامین به دنیا آمد و پس از طی تحصیلات متوسطه، وارد دانشکده افسری شد. او پس از طی مدارج علمی از جمله شرکت در دوره کنترلر شکاری رادار در آمریکا و اخذ لیسانس برق و الکترونیک از دانشگاه تهران به خدمت ارتش درآمد.
ستاری پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در طول هشت سال دفاع مقدس، با قبول مسؤولیتهای مهمی چون فرماندهی، معاونت عملیات، فرماندهی پدافند هوایی و معاونت طرح و برنامه، خدمات شایانی به نیروهای مسلح ارائه داد و در بهمن ۱۳۶۵، به دلیل شایستگی و لیاقت، به سمت فرماندهی نیروی هوایی ارتش منصوب شد. او در طی هشت سال مسؤولیت فرماندهی این نیرو، با اجرای دهها برنامه و طرح مختلف، توان رزمی نیروی هوایی ارتش را افزایش داد تا اینکه در نیمه دی ماه ۱۳۷۳ به همراه چند تن از مسؤولان نیروی هوایی، در مسیر بازگشت از کیش به تهران، تصمیم به شرکت در مراسم فارغالتحصیلی گروهی از دانشجویان دوره خلبانی در پایگاه هوایی شهید بابایی اصفهان گرفتند. آنان پس از اقامت دو ساعته در اصفهان، در مسیر بازگشت به تهران دچار سانحه شدند، هواپیمایشان پس از آتش گرفتن سقوط کرد. در این حادثه، شش سردار نیروی هوایی ارتش به همراه ستاری و شش تن از خدمه پرواز شهید شدند.
شهید سرلشگر خلبان غفار رامین فرسال 1323 در یکی از روستاهای شهرستان قاینات به دنیا آمد. پس از طی کردن دوره تحصیلی متوسطه در دبیرستان پهلوی تهران با شرکت در آزمون خلبانی نیروی هوایی وارد ارتش شد.
سال 1354 در سن 30 سالگی ازدواج کرد که حاصل آن یک فرزند دختر بود.روز دوم مهرماه 59 برای آخرین بار جهت بمباران مواضع دشمن بعثی به پرواز درآمد ، اما هرگز به ایران بازنگشت. با سقوط هواپیما در خاک دشمن ، پیکر پاک شهید هم مفقود شد
سرتیپ محمود اسکندری
مرحوم سرتیپ محمود اسکندری بحق از بزرگان و نوادر فانتوم بود, پرواز ارتفاع پایین ایشان در نیرو معروف بود, حالتی که در عملیاتها پرواز میکرد طوری بود که در کابین عقب ایشان نشستن سر نترس میخواست.
اسکندری هفت بار بالای بغداد ماموریت انجام داد و برگشت, رکوردی که کمتر کسی به آن نزدیک شد, آنقدر که کمربند سهمگین پدافند و راداری اطراف بغداد را به خوبی میشناخت, در آخرین پرواز شهید عباس دوران اسکندری که وینگمن بودند در حومه بغداد ایشان لیدری دسته پروازی را در یافتن هدف و گذر از دیواره های آتش بعهده میگیرد, در آن عملیات عباس رفت و اسکندری با بدنه سوراخ سوراخ شده, کاکپیت شکسته و زخم گلوله ضد هوایی در کتف خود به همدان برگشت, در تاریکی اسکندری طوری روی بغداد کف زمین خوابیده بود که تقریبا تمام گلوله های ضد هوایی و ترکش ها بجای شکم هواپیما به روی هواپیما برخورد کرده بود.
از افتخارات دیگر این ستاره درخشان آسمان ایران لیدری دسته پروازی الوند در عملیات دوربرد و غرور انگیز حمله به پایگاه H-3, بمباران پالایشگاه کرکوک، پتروشیمی بغداد و ایستگاه راداری تموز و همچنین زدن پل شناور عراق بر روی اروند بود که موجب قطع خطوط ارتباطی تدارکاتی عراقیها که متعاقبا موجب گیر افتادن لشکر ١١ پیاده عراق و اسارتشان در عملیات آزادسازی خرمشهر شد.
این اسطوره فانتوم در سال ١٣٨١ در اثر تصادف با راننده ای بی ملاحظه جان خود را از دست داد.
• بسم الله الرّحمن الرّحیم •
سرتییپ دادبین می گفت: "من آن موقع سروان بودم و او( شهید آبشناسان) سرهنگ. براى رسیدن به آمادگى فیزیکى هر روز تمرین مىکردیم. باورش براى هر چریک زبدهاى سخت است. مطمئنم که او نیروى فوقانسانى داشت که به اعتقادش برمىگشت. حداکثر پیادهروى یک نظامى چریک در کوهستان از 6ـ5 ساعت تجاوز نمىکند، اما آبشناسان حدود 8 ساعت پیادهروى مىکرد و بعد که همه گروه، خسته به مقر برمىگشتند و همانطور با پوتین مىخوابیدند، او وضو مىگرفت، اصلاح مىکرد و ادکلن تی رز به خودش مىزد و نماز مىخواند."
در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 4 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)