هو در زبان پارسی به چم "خوب" است،
مانند :
هوده = هو + دهنده
هوشنگ
هومان
..
کارواژه ی " منیدن" = اندیشه و رفتار و کاراکتر داشتن
که واژه ی "منش" = شخصیت (=اندیشه و رفتار و کاراکتر و ..) از ان میاید
هومن= هو + منش = دارای شخصیت انسانی = انسان
هومنی = انسانی
----
دشمن = دش + منش = دژ + منش = دارای شخصیت بد و غیر انسانی
که روشن است که هرکس به دشمن خود میگفته!
---
اینهم برگی از واژه نامه ی فشرده ی پارسی میانه از پروفسور مکنزی :
فزون بر این، زبان پارسی و زبان های انگلیسی و المانی و .. همخانواده و از ریشه ی
هندواروپایی ( آریایی) میباشند. بزبان دیگر ایرانیان و ساکسون و ...همخونی کهن دارند.
tvam در سانسکریت، "توم" در هندی = تو در پارسی = thou در انگلیسی = درآلمانی Du ، در فرانسه tu
دوهیترا در سانسکریت =( دوشنده ی شیر) = دختر/دوشیزه در پارسی، در آلمانی توختر، در انگلیسی داوتر
پاتری در سانسکریت = ( نگهبان) = پدر در پارسی، فاتر در آلمانی، فادر در انگلیسی
براهاتری در سانسکریت = ( بار برنده) = برادر در پارسی، برودر در آلمانی، بـْـرادر در انگلیسی
استی در سانسکریت = است پارسی= ایست آلمانی، ایز انگلیسی
۹ = نـَـوَ nava در سانسکریت = نـُه در پارسی، نویْن در آلمانی، نوف در فرانسه، ناین در انگلیسی، نــُـوْ در لاتین ( نوامبر = ماه نهم)
علاقه مندی ها (Bookmarks)