از زندگانیم گله دارد جوانیم
شرمندهی جوانی از این زندگانیم
از زندگانیم گله دارد جوانیم
شرمندهی جوانی از این زندگانیم
دلم تنگه پرتقالِ من!
سهمم کجاست ؟؟
کجا باید قدم بگذارم که کسی را له نکنم ؟
کجا باید دل ببندم که دیر نکرده باشم
کجای این زمین خاکی کوله بارم را پایین بگذارم که توقف ممنوع نباشد ...
بگو کجا خستگی هایم را به در کنم که کسی نگوید ببخشید اینجا جای من است ...
دو قطره که به هم نزدیک می شوند تشکیل یک قطره بزرگتر میدهند.
اما دو تکه سنگ هیچگاه با هم یکی نمی شوند!
پس هرچه سخت ترباشیم فهم دیگران برایمان مشکل تر،و در نتیجه امکان بزرگتر شدنمان نیز کاهش می یابد….
آب در عین نرمی ولطافت در مقایسه با سنگ به مراتب سر سخت تر ، ودر راه رسیدن به هدف خود لجوجتر ومصمم تر است .
سنگ پشت اولین مانع جدی می ایستد.اما آب…راه خود را به سمت دریا ادامه می دهد.
در زندگی معنای واقعی سر سختی، استواری، ومصمم بودن را،در دل نرمی وگذشت باید جستجو کنیم ...
گاهی لازم است کوتاه بیاییم…. چشمانمان را ببندیم و عبور کنیم....
گاهی مجبور می شویم نادیده بگیریم… گاهی نگاهمان را به سمت دیگر بدوزیم که نبینیم…ولی با آگاهی وشناخت ....
آنگاه بخشیدن را خواهیم آموخت …
با همه سختی اش...
ستاره ها نهفتم در اسمان ابري
دلم گرفته اي دوست، هواي گريه با من
زندگی را نفسی است
ارزش غم خوردن نیست
و دلم بس تنگ است
بیخیال سپر هر درد است
باز هم میخندم که غم از رو برود
تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ... ... روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده و احســـــاس نام گرفته شده است ...ارزان نمی فروشمش...
اخه رفیقمون همیشه به دلای شکسته امید میده راه رو بهش نشون میده. پس اقای مهابادی دله شکستت رو بند بزن و حرفت رو تیز بزن تااینقدر دلتون رو نشکنه شما چجوری به جای طرفم تصمیم میگیرید؟مشکل ما ادما همینه جای خدا محاکمه میکنیم خودمون رو جای دیگری میزاریم ان شالله ما هم خوب میشیم.حرف تیز شما بود بببخشید دخالت کردم موفق و پیروز باشید
در زمان سلطان محمود میکشتند که شیعه است
زمان شاه سلیمان میکشتند که سنی است
زمان ناصرالدین شاه میکشتند که بابی است
زمان محمد علی شاه میکشتند که مشروطه طلب است
زمان رضا خان میکشتند که مخالف سلطنت مشروطه است
زمان پسرش میکشتند که خرابکار است
امروز توی دهناش میزنند که منافق است وفردا وارونه بر خرش مینشانند و شمعآجیناش میکنند که لا مذهب است. اگر اسم و اتهامش را در نظر نگیریم چیز...ی عوض نمی شود
در آلمان هیتلری می کشتند که یهودی است
حالا در اسرائیل میکشند که طرفدار فلسطینیها است
عربها میکشند که جاسوس صهیونیستهااست
صهیونیستها میکشند که فاشیست است
فاشیستها میکشند که کمونیست است
کمونیستها میکشند که آنارشیست است
روس ها میکشند که پدر سوخته از چین حمایت میکند
چینیها میکشند که حرامزاده سنگ روسیه را به سینه میزند
و میکشند و میکشند و میکشند
و چه قصاب خانهیی است این دنیای بشریت ...
"اجمد شاملو"
![]()
ویرایش توسط sevda_sj : 17th November 2014 در ساعت 11:37 PM
در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و می تراشد.این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیشامدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی میکنند آن را با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند...
بوف کور - صادق هدایت
دلم تنگه پرتقالِ من!
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)