در صفت کمانداری و تیراندازی ویاز کمانداران خاص اندر زمان / خواستی ناکرده زه چاچی کمان
بی مدد آن را به زه آراستی / بانگ زه از گوشهها برخاستی
دست مالیدی بر آن چالاک و چست / تا بن گوشاش کشیدی از نخست
گاه بنهادی سه پر مرغی بر آن / رهسپر گشتی به هنجار نشان
ورگشادی تیر پرتابی ز شست / بودیاش خط افق جای نشست
گرنه مانع سختی گردون شدی / از خط دور افق بیرون شدی
علاقه مندی ها (Bookmarks)