همیشه دلم میخاست ازون خونه قدیمیا که یه حوض خوشگل وسطشون دارن داشته باشم که هر روز که میام خونه میوه ها رو بریزم توش تا خنک شن....حوضشم یه فواره ی خوشگل و کوچولو داشته باشه که باغچه های اطرافشو آب پاشی کنه
یه تختم بذارم لب ایوونش تا اونجا با اهل و عیال عصرونه بخوریم و منم بشینم اونجا ازشون یه مدل درست کنم واسه خودم و از روشون طرح بزنم با ذغال
یه باغچه ی کوچیکم داشته باشم که تو سبزی بکارم و یه درخت پرتغال که خیلی دوس میدارم
بعد توی حال خونه م گرامافونمو روشن کنم و روی صندلی گهواره ای بشینم و تو ای پری کجایی گوش بدم
از خونه های پر از پرده های توری خوشم میاد که وقتی باد میاد همشون تکون میخورن....پس بالطبع دوست دارم خونه م پر پنجره باشه
یه بخش از خونه رو سنتی میچینم و بخشیش هم مدرن
بعد روی میز آشپزخونه ش همیشه یه گلدون پر گل بذارم ....
ماشینمم زیاد مهم نیس گرون باشه چون دوست دارم بیشتر قدم بزنم!
دلم میخاد شیرینی پختن یاد میگرفتم واسه بچه هام درست میکردم
ازینکه عصرونه برای یکی آماده کنم لذت میبرمچون مامانم همیشه این کارو میکنه
علاقه مندی ها (Bookmarks)