> ! حرف های تیز ! >

[Almas Parsi]

من در کشوري زندگي مي کنم که
دويدن سهم کساني است که هرگز نمي رسند
و رسيدن سهم کساني که هرگز نمي دوند...
ارزش مردگانش چندين برابر زندگانش است..
در سرزمين من مردمانش با نفرت بيشتري به دو عاشق مي نگرند.
تا صحنه ي اعدام يک انسان.
در سرزمين من. . .

[Client]

تا به حال فکر کرده ایم ، هر یک از ما آدم ها، نقطه امید دیگری هستیم ؟!

پس چرا همیشه از این موضوع شکایت می کنیم : طرف نا امیدم کرد.
.
.
.
.
.
پاسخ این است : ما آدم ها فکر نکرده حرف می زنیم.

این از همان زنجیرهاست ، که یک سرش در این دست هست و سر دیگرش در دست دیگرمان.
افکارClient

[Client]

بعضی وقتها برای اینکه قدر داشته هامون را بدونیم لازمه که موقتا از دست بدیمشون !

بعضی وقتا برای این که چیزی رو داشته باشی، باید از دستش بدی.
افکار Client

[solinaz]

اشتباهم این بود

هرجا رنجیدم خندیدم...

فکر کردند درد ندارد

ضربه ها را محکم تر زدند!

[vaniya604]

تو تبلیغ شامپو صحت:

زنه میگه :تو خونمون دخترم موهاش چرب، پسرم معمولی، و شوهرم موهای خشکی داره…

من جای آقاهه بودم بچه ها رو میبردم تست دی ان ای

[vaniya604]

اقایون وقتی یه خانم بهشون میگه سردمه به سه دسته تقسیم میشن:زرنگایی که بغلشون میکنناونایی که ژاکتشونو میدن دسته سوم به دو دسته تقسیم میشن احمقایی که میگن : منم سردمه بیشعورایی که میگن : هیچم سرد نیست

[vaniya604]

به سگها محبت کنی باهات دوست میشن,به آدما محبت کنی سوارت میشن,اما اگه به خرمحبت کنی اصلاَ براش فرق نمیکنه!بسکه ثبات شخصیت داره این بزرگوار

[vaniya604]

ﮔﺮﮔﯽ ﺯﺍﺭ ﻣﯿﮕﺮﯾﺴﺖ... ﻧﻤﯿﺪﺍﻧَﻢ ﮐﺪﺍﻡ ﮐَﻠﺎﻍ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﺶ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﺗﻮ ﺍﻧﺪ

[vaniya604]

دختره متولد ۸۲ استاتوس زده :
“از تنها بودنم راضی نیستم اما خوشحالم که با خیلی ها نیستم …”
اونوقت ما تا ۱۰سالگی برا هلیکوپتر بای بای میکردیم که چراغ بزنه واسمون

- - - به روز رسانی شده - - -

پسره ۸سالشه از باباش تبلت میخواد ؛ والا ما ۸سالمون بود دستمونو گاز میگرفتیم که جاش بمونه شبیهساعت مچی بشه ؛ یعنی به قدریکیف میکردیم انگار ساعت سواچ

دستمونه

[vaniya604]

تو دنیایی که سگها در بیابان از گرگ ها رشوه می گیرند

و مترسک ها در مزرعه با کلاغ ها معامله میکنند

از معرفت انسان ها نباید انتظاری داشت!!!