بَعيمه اَتّا پيرزِنا / سال وِنِه كِرمَك كِلا
پيرزني را ديدم كه بر سرش كرمك كلاه داشت.
( فرهود جلالي كندلوسي / پارپيرار 2 ( ناري ناري ناري كا ))
بَعيمه اَتّا پيرزِنا / سال وِنِه كِرمَك كِلا
پيرزني را ديدم كه بر سرش كرمك كلاه داشت.
( فرهود جلالي كندلوسي / پارپيرار 2 ( ناري ناري ناري كا ))
كوُوِه قديمِ مَحلِه سر/ چوُيِ كِليمال داشتِه دَر
محله هاي قديمي دهكده كه درهاي خانه ها كليد چوبي داشتند چه شدند؟
( فرهود جلالي كندلوسي / پارپيرار 1 ( چراغ موشي ))
وقتِ لَت وُ كَل چُو بِوردِه / مَحلِه رَنگ وُ روُ بُوردِه
وقتي خانه هاي چوبي دهكده از ميان رفت، رنگ و روي اين ديار نيز از بين رفته است
( فرهود جلالي كندلوسي / پارپيرار 1 ( چراغ موشي ))
سَر يشتمِه دياره / قديمِ يادگاره
ديار خود را جا گذاشتم آنچه از قديم به يادگار داشتم
(فرهود جلالي كندلوسي / پارپيرار 2 ( ناري ناري ناري كا ))
دِم بَدائِه جِت و اَزال/ وَرزا هم بُوردِه وِ دِمال
وقتي وسايل شخم زني خود را دور انداخنتي، گاوها نيز از ميان رفتند
( فرهود جلالي كندلوسي / پارپيرار 1 ( چراغ موشي ))
وقتِه اسب و چينگا بُوردِه / كَرشَري صفا بُوردِه
از وقتي كه اسب و خرمنگاه رفت صفاي خرمن كردن از ميان رفت
( فرهود جلالي كندلوسي / پارپيرار 1 ( چراغ موشي ))
نارنه نَنا و گَدَّوا / نوينّه اون صلح و صفا
اكنون پدر بزرگ و مادربزرگ از دنيا رفته اندو ديگر آن صميميت و صفا به پايان رسيده است
( فرهود جلالي كندلوسي / پارپيرار 1 ( چراغ موشي ))
وقتي شُونِة ویلايِ پِش / باغِبوني رِه ياد نكِن
وقتي بر آستان ويلاي خويش قدم می نهی ، ياد كن زماني را كه باغبان ديگران بودي
( فرهود جلالي كندلوسي / پارپيرار 1 ( چراغ موشي ))
ویرایش توسط plarak12 : 2nd September 2014 در ساعت 05:51 PM
گيتار وُ تارِه ياد بَيير / شِه پِس پِسي رِه ياد نَكِن
نواختن گيتار و تار را بياموز ولي صداي سرناي قديمي را فراموش نكن
( فرهود جلالي كندلوسي / پارپيرار 1 ( چراغ موشي ))
ديما مثلِ مِه جونِ / بِلبِلِ آشيونه
وطن چون آشيانه بلبل و بالاتر از او چون جان من است
( فرهود جلالي كندلوسي / پارپيرار 2 ( ناري ناري ناري كا ))
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)