راز نهان دار و خمش ور خمشی تلخ بود
آن چه جگرسوزه بود باز جگر سازه شود
راز نهان دار و خمش ور خمشی تلخ بود
آن چه جگرسوزه بود باز جگر سازه شود
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...![]()
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا ، حالا که من افتاده ام از پا جرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!![]()
برایِ پخته شدن در زندگی ، کافیست از کوره در نروید
بشنو از نی چون شکایت می کند
از جدائیــها حــکایت می کند
الا ای طوطی گویای اسرار
مبادا خالیت شکــر ز منقار
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...![]()
میازار موری که دانه کش است
مگه آزار داری بیتربیت.....
زندگی زیباست ای زیبا پسند
زیبا اندیشان به زیبایی رسند
کو جلوهای ز ابروی او تا چو ماه نو
گوی سپهر در خم چوگان زر کشیم
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...![]()
گر ز دست زلف مشكينت خطايي رفت رفت
وز ز هندوي شما بر ما جفايي رفت رفت
تو را من چون نسیمی دوست دارم
چو خونم در درون پوست دارم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)