سلام
باتشکر از جناب نوآور به دلیل مطرح کردن این موضوع
ابتدا بهتر است کمی راجع به شادی صحبت کنیم
شادی برخلاف اون چیزی که اغلب در ذهن دارند ، یک فرایند هست نه یک نقطه که وقتی به اون نقطه برسیم خود شادیه و در غیر اینصورت هیچ چیزی نصیبمان نشده است .
به طور کلی مقصد رو درنظر میگیریم ولی در این بین مسیرهایی در سر راهمان بوده است که حالمان را خوب کرده است
مثلا در طول یک سفر ، حتی بوییدن یک گل ، به طور لحظه ای حس خوشایندی به ما داده است و ...
شادی به معنی این نیست که که کاملا هیچ زمان دشواری وجود نداشته باشه ، هیچ اتفاق بدی نیفته و ... ، زیرا این پویایی و تلاش در جهت اهداف هست که رضایت و شادی
را به همراه خواهد داشت .
مشکل این است که افراد در پیدا کردن و تقویت مولفه های شادی دچار مشکل شده اند ،
تمامی این موارد که بیان شده اسست : اقتصاد ، کارآفرینی ، اشتغال و .... ، را جزء معیارهای سنجش شادی قرار داده اند ، درسته ولی وقتی فرد به طور درونی شاد بودن را
یاد نگرفته باشد ، حتی با وجود این معیارها باز هم احساس زضایت و شادی نمی کند .
بعضی از عوامل موثر بر شادی :
نگرش مثبت و تلاش در جهت تحقق اهداف و در نظر گرفتن ارزش های با معنا ، داشتن زندگی سرشار از معنا ، روابط اجتماعی حمایتگر ، رضایت از کار ، معنویت , قدرشناسی ، کفایت مادی
، سلامتی و ......
اینها همه در کنار هم این شادی رو ایجاد میکنه ، و اینکه باید درنظر داشته باشیم شادی یک مسیــــــــر است نه یک نقطه و مقصد .
به نظر من معیارهای دیگه ای هم باید در این تحقیق مورد بررسی قرار می گرفتند ، چه بسا کشور ما رتبه های بهتری پیدا می کردد .
ویژگی های اجتماعی ، امنیت و حمایت اجتماعی ، در ایجاد شادی برای مردمان یک جامعه جمع گرا ( مثل : ایران ) بسیار مهم می باشد .
این را بیان کردم تا تفاوتهای فرهنگی را هم درنظر بگیریم .
باید ملاکها را با شرایط و وضعیت حاضر بسنجیم ، از نظر اقتصادی و رفاهی کشورهای پیشرفته در سطح بالاتری از کشور ما قرار دارند .
علاقه مندی ها (Bookmarks)