چه شعر زیبایی
شاعرش برام مشخص نیست
چه شعر زیبایی
شاعرش برام مشخص نیست
من امروز ساعت 4 باید میرفتم با داییم دنبال خواهرم با نهایت خستگی بیدار شدم و توی دستشویی گیر کردم شیشه ی بالای سر دستشویی رو شکستن از طبقه ی دوم منو با طناب کشیدن بالا 1 ساعت حبس کشیدم اونم توی دستشویی![]()
به مترسک گفتم چرا یک پا داری؟گفت وقتی توان رفتنم نیست همین یک پا هم اضافیست...
اوووووووووووووف اعصابم خورده هی هر هفته کلاس کنسله!
ینی چی خو من میخوام برمممممممممممم یه جلسه استاد کار داره یه جلسه آکادمی به علت شهادت تعطیله بعد تعطیلیای رسمی آموزشگاه بازه!؟
خب کارای زبان فردام رو به صورت اتفاقی قبلا انجام داده بودم خلاصه برای امروز کار نداشتم
اینترنتمونم وصل شد شادم کلا![]()
سادگی یعنی فکر کنی کسانی که دورت میزنند،به دورت میگردند....
حماقت یعنی صداقت داشتن با کسی که سیاست دارد....
دلمان کوچک است
ولی آنقدر جا دارد که برای هر عزیزی که دوستش داریم نیمکتی بگذاریم برای همیشه.......!
کیس رو از سیم های همراهش جدا کردمبرا تمیز کاری زیر میز ...
بعد از اتمام وصل کردم... یه سیم اضافه اومده!!!پی سی هم کاملا سالم به فعالیتش ادامه داده
باندو اون دوتا موجودی که کمک حال باند هستن
و پرینتر و مودم و ....... خلاصه همه چیز درسته!!!
الان این یدونه سیمه نمیدونم چیه که اضافه اومد
احتمالا چند وقت دیگه صداش درمیاد
نمیدونم چرا جدیدن همه چیز بابرکت شده و اضافه میاد...![]()
ستاره ها نهفتم در اسمان ابري
دلم گرفته اي دوست، هواي گريه با من
من دارم به این فکرمیکنم که برای کنکورارشدم چیکارکنم چون هیچی نخوندم وحوصله خوندن هم ندارم....
خدا یه حوصله به من بده تا مثل بچه ادم برم سر درسم وبخونم حداقل غیرانتفاعی بیارم ابروم نره...!!!![]()
برام توی یکی از این سایت های فیلترییه pm اومد که ما بچه های دبستان و راهنمایی همگی می خوایم فلان جا جمع شیم و همو ببینیم و تجدید خاطره بشه. من با یکی دو تا از دوستای دوران دبستان یه سلام علیکی دارم،
بهشون گفتم ولی گفتن که نمیتونن بیان.
من با این حافظه ای که دارم و در حد ماهی گلی هسبا یکی قرار گذاشتم و پاشدم راه افتادم،
به دوستم گفتم هرکی بامن سلام علیک کرد درگوشم اسمشو بگو که تابلو نباشه که من هیشکیو نمیشناسم
وقتی رسیدیم یکی داد زد و گفت وااااااااااای فلانی...
منو از دور شناختدوستم برگشت گفت خجالت بکش،شناختت.
خلاصه رفتیم و با هم یه بعداز ظهرو گذروندیم.ولی از دیدن یه سریاشون وحشت کردم.حالا بماند چرا.
ولی به خودم امیدوارم شدم خیلیا رو تونستم به یاد بیارم.
خوب بود.یه روزی بود که به یادم برای همیشه میمونه.
.
ویرایش توسط reza-1369 : 8th August 2014 در ساعت 12:05 PM
تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ... ... روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده و احســـــاس نام گرفته شده است ...ارزان نمی فروشمش...
پس خدارحمتت کنه رضاخانخوب یه دکتردرست حسابی برو.
من امروز کلا یاغذا درست میکردم یا وسایل برای مامانم اماده میکردم که نون محلیمون رو میخواد درست کنه.تا شب بخیربگذره.![]()
[QUOTE=s.r.sahar;599557]پس خدارحمتت کنه رضاخانخوب یه دکتردرست حسابی برو.
/QUOTE]
بله دوستان من بدبخت کشتید رفتم
ابجی سمانه که شک داشت نسبت به زنده موندنم یکی گفت انشالله طوری نمیشه حالا شما............خب دوستان حلالمان کنید
ویرایش توسط reza-1369 : 8th August 2014 در ساعت 01:00 PM
تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ... ... روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده و احســـــاس نام گرفته شده است ...ارزان نمی فروشمش...
در حال حاضر 15 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 15 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)