در كوچه هاي يوش
خسته ام از این خیابان های شیک
پارک های خشک خالی از تلیک*
هیچ دستی در خیابان های شهر
توی مشت من نمی ریزد ولیک*
لهجه گنجشک ها ماشینی است
فرق دارد با صدای جیک جیک
هیچ می دانی چه می خواهد دلم؟
آه مادر، آه مادر، بشته زیک*
تو مرا با خود ببر یک جای دنج
که فقط من باشم وبوی برنــــج
من دلم در یوش، توی کوچه هاست
تا بپرسد: خانه نیما کجاست؟
من دلم در پشت آن کوهی است ،که
گله ی مهدی قلی آنجا رهاست
من خودم اینجایم اما این دلم
توی ده، در خانه خیرالنساست
کاش می شد ساده تر صحبت کنید
من دلم از بچه های روستاست
دوست دارم گم شوم در دره ها
دوست باشم با تمام بره ها
افشين اعلاء
*تليك : نمدهای کوچک مدور یا مستطیل شکل که به آسانی قابل جا به جا شدن است و موارد استفاده گوناگون دارد
* وليك : ميوه اي خودرو شبيه به زالزالك كه در قديم جزء اصلي سبد غدايي بوده
*بشته زيك : نوعي شريني محلي كه به آن سوهان كنجدي نيز مي گوند
علاقه مندی ها (Bookmarks)