بزرگ ترین خائن دنیا
اگر از زندگی تان ناراضی هستید ومی خواهید بدانید بیشترین کسی که به شما خیانت کرده است ،کیست؟این مقاله را بخوانید.
زندگی با صداقت یعنی : همان کسی باشید که به نظر میآیید.
عقاید شما، ارزشهایتان، تعهداتتان – حقیقت درونی شما – همه و همه در روش زندگی شما منعکس میشود. هر چه بیشتر مطابق با حقیقت اصلی وجود خود زندگی کنید، صلح و آرامش بیشتری را به زندگی خود راه دادهاید.
زندگی صادقانه یعنی:
*حقیقت وجودی خود را بیان کنید،حتی اگر احتمال می دهید با مخالفت روبرو شوید. اینگونه ، لااقل برای خودتان خیلی چیزها واضح تر می گردد .
* آنچه را واقعا میخواهید و به آن نیاز دارید، از دیگران تقاضا کنید .
* براساس آنچه خودتان به آن معتقدید، انتخاب کنید نه براساس عقاید دیگران.
* درروابط تان به آنچه در حد شما نیست، قانع نشوید.
زندگی بدون صداقت، نیروی بسیار زیادی می طلبد. این حالت ، از نظر فکری و عاطفی بسیار خسته کننده است. چون وجود درونی شما با نحوهی ظاهری رفتار شما هماهنگ نیست.
مجسم کنید روی رودخانهای ایستادهاید و هر پای شما روی قایقی جداگانه است. یک قایق نشان دهندهی ارزشهای شما و دیگری ، نشانهی رفتار شماست. تا وقتی آن دو قایق به هم نزدیک باشند، حالتان خوب است، اما وقتی آن دو از هم فاصله میگیرند، ایستادن روی هر دو قایق مشکل میشود. هرچه آن دو قایق از هم بیشتر فاصله بگیرند، ایستادن روی هر دوی آنها برایتان سختتر میشود، تا اینکه یک وقت، آن دو قایق آن قدر از هم فاصله می گیرند که شما در آب میافتید. آن وقت ، حال و روز خوبی نخواهید داشت و نمی توان از آرامش در وجودتان سراغی گرفت.
هرچه فاصلهی رفتارتان از ارزشهای شخصی شما بیشتر باشد، زندگی شادمان روزمره برایتان دشوارتر میشود و اضطراب درونی بیشتری خواهید داشت. مجبور خواهید شد برای حفظ تعادل جسمی و روحی بیشتر به خود فشار بیاورید، تا آنکه دفعتاً سیستم شما در هم میریزد. این حالت شاید به صورت بیماری، تنش یا فروپاشی روحی و آشفتگی نیز بروز نماید.
آزمایش اصالت شخصیت
در این مقاله ، آزمایشی را به شما معرفی می نمائیم که می تواند میزان اصالت شخصیت شما را محک بزند . این راه سادهای است تا دریابید در چه مواقعی مطابق ارزشهای شخصی خود رفتار نکردهاید.
میتوانید از همین حالا این آزمایش را انجام دهید:
هر یک ساعت یک بار بررسی کنید که رفتار و گفتارتان در طول شصت دقیقهی گذشته مطابق با ارزشها و شخصیت اصلی شما بوده است یا نه.
البته برای این کار ابتدا باید ارزشهای خود را کاملاً بشناسید. بهتر است در ابتدا لیست ارزشهای خود را تهیه کنید.
ساعتی را که گذشت در فکرتان مرور کنید، و هر جایی که احساس ناراحتی کردید، نمایش ذهنتان را متوقف کنید و دقت کنید که چه اتفاقی افتاد:
- آیا تظاهر میکردید که سخن تمسخرآمیز شوهرتان شما را ناراحت نکرده است؟
- آیا به قضاوتهای دوستتان دربارهی کسی که دوستش دارید، گوش کردید و از آن شخص دفاع نکردید؟
- آیا غذای مضری خوردید که به خود قول داده بودید آن را نمیخورید؟
از تعداد دفعاتی که در طول روز، متفاوت از شخصیت اصلی خود رفتار می کنید، متعجب خواهید شد، مثل دفعاتی که واقعاً ناراحت شدید ، اما لبخند زدید! مثل دفعاتی که اجبارا از اظهار علاقهی قلبی خوداری کردید! مثل دفعاتی که موافقت کردید کاری انجام دهید که به صلاح شما نبوده است، یا رفتاری داشتید که دیگری احساس راحتی کند ، ولی خودتان معذب بودید. فرض کنیم این آزمایش صداقت شخصی را انجام دادید و متوجه شدید به طور متوسط در هر ساعت پنج اتفاق میافتد که صددرصد شخصیت حقیقی خود را نشان نمیدهید. حالا ساعات بیداری (مثلاً، شانزده ساعت) را ضرب در پنج کنید. حاصل آن هشتاد است. این هشتاد رفتار کوچکی را که انجام می دهید یا سخنانی را که هر روز بر زبان می آورید و هماهنگ با حقیقت درونی شما نیستند، ضرب در 365 کنید. حاصل آن 26200 است. یعنی، هر سال 29200 دفعه به ارزشها و اعتقادات شخصی خود خیانت می کنید، کاری میکنید یا حرفی می زنید که عمیقاً احساس میکنید درست نیست. و هر بار که چنین چیزی روی می دهد، باعث تنش جسمی و عاطفی در سیستم بدنی خود میشوید!!!!
حالا فرض کنیم چهل و پنج ساله هستید. هشت سال اول زندگی را به حساب نمی آوریم. هشت را از چهل و پنج کم میکنیم. سی و هفت سال باقی می ماند. بعد سی و هفت سال را ضربدر 29200 رویداد میکنیم. حاصل 1080400 است! شما تا به حال 1080400 دفعه در زندگی تان به وجود حقیقی خود خیانت کردهاید، 1080400 دفعه ظاهر شما از باطنتان متفاوت بوده است.
این یک اصل مهم است : در زندگی ما ، هیچ کس بهاندازه ی خودمان به ما خیانت نمیکند.
بهاین ترتیب تعجبی ندارد که وقتی به بیست سالگی می رسیم، از وضعیت خود احساس ناراحتی میکنیم، و در سی سالگی و چهل سالگی ، در شرایط بسیار ناراحت کننده و آزاردهنده هستیم. پس لحظات ناب چه میشود؟ چگونه میتوانیم چنین لحظاتی را تجربه کنیم ؛ وقتی حتی خودمان کاملاً وجود خود را به تحقق نرساندهایم؟
اگر همین امروز در هر ساعت اصالت رفتارهای خود را آزمایش کنید، طولی نمی کشد که متوجه میشوید در تمام حیطه های زندگی تان ، مطابق با انتظارات دیگران زندگی می کنید. شما اینگونه ، خود را هنگام خیانت به ارزشهای خود غافلگیر می کنید، و در آن موقع، آزاد خواهید بود که انتخاب کنید حقیقتاً خودتان باشید، یا دیگری !
حتی پس از یک هفته که آزمایش اصالت رفتار را انجام دادید احساس خواهید کرد که بیش از هر موقع دیگر آرام و پر قدرت هستید.
بهاین ترتیب آماده خواهید بود شادمانی حقیقی را که همیشه در دسترس تان بوده است، کشف کنید، تا باعث خوشنودی شما گردد.
این هم یک اصل اساسی دیگر : مهم این است که هر لحظه بتوانیم آنچه هستیم را فدای آنچه میتوانیم باشیم، بکنیم.
ما باید جرات (نه) گفتن به چیزهایی را که باعث شادمانی و زندگی ما بر اساس ارزشهای وجودیمان نمیشود، پیدا کنیم.
این موضوع به همین آسانی که به نظر میرسد نیست. (نه) گفتن شاید به معنی قطع رابطه با برخی افراد، مکانها، چیزها و تفکراتی باشد که مدتها داشتهاید.
این شاید به معنی تصمیم گیریهایی باشد که بقیه تأییدش نمیکنند. ممکن است باعث رها کردن شاخصهای قدیمی شود قبل از اینکه کاملاً معیارهایی جدید را شکل دهید، و این حالت ، یعنی برای مدتی در حالت برزخ عاطفی به سر بردن : شما می دانید که فرد قبلی نیستید اما هنوز هم کاملاً مطمئن نیستید که به چه شخصی تبدیل شدهاید.
اما در زیر هر (نه) یک بله پنهان شده است. وقتی به چیزی که دیگر درست نمی پندارید (نه) میگویید، به آنچه وجودتان را قدرتمند میسازد بله میگویید.
وقتی به دوستی با افرادیکه موجب رشد و ارتقای شما نمیشوند (نه) میگویید، به دوستان جدیدی که به زودی وارد زندگیتان میشوند، بله میگویید.
وقتی از نادیده گرفتن اصول و عقاید خود برای موفقیت شغلی امتناع می کنید و بهاین عمل (نه) میگویید، به سطح جدیدی از عزت نفس برای خود بله گفتهاید.
وقتی در رابطهای به رفتاری که مناسب شأن شما نیست (نه) میگویید، به عشق و حمایت از خود بله گفتهاید.
آنچه را به آن ایمان دارید، با توکل به خداوند ابراز کنید ؛ در نتیجه گفته هایتان به خویشتن حقیقی خودتان نزدیکتر می شود.
تبیان
علاقه مندی ها (Bookmarks)