آسیب‌های مجرد ماندن




موضوع ازدواج جوانان در حال حاضر به اولویت اول خانواده‌ها تبدیل و به قول معروف سر و سامان دادن بچه‌های دم بخت دغدغه اصلی والدین شده است، چراکه چند سالی است با مشکلات اقتصادی و اجتماعی گوناگون مسیر ازدواج جوانان پردست‌انداز شده و پیمودن این مسیر ناهموار برای جوانان مشکل‌تر از گذشته است.



به همین دلیل هم سن ازدواج در جامعه کنونی ما بالا رفته و صرفنظر از آسیب‌های اجتماعی که افزایش سن ازدواج در پی دارد، تبعات جمعیتی این پدیده هم می‌تواند نگران‌کننده باشد. کمترین تاثیر افزایش سن ازدواج، بر هم خوردن تعادل هرم جمعیتی کشور و در نتیجه، بروز شکل جدیدی از چالش‌های مربوط به سن ازدواج در کشور به نام«تجرد قطعی دختران» است.

چرا دیر ازدواج می کنیم؟
در بروز پدیده تجرد قطعی دختران عوامل گوناگونی دخیل هستند که از آن جمله می‌توان به تاخیر در بلوغ اقتصادی و اجتماعی جوانان اشاره کرد.


در حال حاضر زمان تحصیلات طولانی‌تر شده و موقعیت ادامه تحصیل هم بیشتر شده است و مشاغل هم نیاز به مهارت‌های بیشتری پیدا کرده‌اند که این موضوع باعث می‌شود فرد در جامعه دیرتر به استقلال اقتصادی و اجتماعی برسد و ازدواج کند.


هر چه زمان انجام ازدواج و تشکیل خانواده، به تعویق افتد در کنار آن احتمال ایجاد فرصت‌های جایگزین در خارج از چارچوب ازدواج و آشنایی با جنس مخالف بیشتر خواهد شد و این موضوع اصلی‌ترین پیامد تجرد است.


یکی دیگر از دلایل محروم ماندن دختران از این تکیه‌گاه عاطفی کمال‌طلبی آنان است که این کمال‌جویی، دختران را دچار وسواس فکری در انتخاب و سخت‌گیری برای ازدواج می‌کند. یعنی دخترها برای اینکه به دنبال رشد و امتیازات فردی هستند تن به مسۆولیت زندگی و ازدواج نمی‌دهند.


این نوع تفکر در دختران باعث می‌شود با کتمان نیازها و خواسته‌های درونی خود به ازدواج تن ندهند و تجرد را انتخاب کنند. به نظر می‌رسد اگر دخترها کمی منطقی تصمیم‌گیری کنند و از خواسته‌های آرمانی خود کوتاه بیایند آمار تجرد هم به صورت چشمگیری کاهش پیدا خواهد کرد.

عواقب مجرد ماندن
تجرد هم برای پسران و هم برای دختران مشکل‌زاست، اما تجرد دختران به مراتب آسیب‌زایی بیشتری دارد چرا که دخترها در ازدواج به یک تکیه‌گاه عاطفی دست پیدا خواهند کرد که نبود این تکیه‌گاه می‌تواند آسیب‌های فراوانی را به دنبال داشته باشد.


نیازهای درونی دختران دم‌بخت که شامل نیاز‌های جنسی و عاطفی می‌شود از یک سو و انتظارهای خانواده و اطرافیان از سوی دیگر باعث تشدید فشارهای درونی دختر خواهد شد. در این میان انتظار خانواده و فشارهای روانی اطرافیان فرد را بشدت آزار می‌دهد و باعث آسیب و عوارض روان‌رفتاری خواهد شد.



ممکن است تداوم این فشارها آسیب‌های اجتماعی در قالب آلودگی محیطی و افزایش فساد اجتماعی را سبب شود که باز من معتقدم فشارها و آسیب‌های درونی این پدیده به مراتب جدی‌تر از آسیب‌های اجتماعی آن است.


کتمان نیازهای طبیعی فرد می‌تواند از نظر روانی آسیب‌رسانی کرده و فرد را در مناسبات اجتماعی دچار مشکل کند. از طرف دیگر آسیب‌های اجتماعی این پدیده می‌تواند به مراتب بیشتر باشد چرا که مجرد ماندن به معنای ترک روابط عاطفی نیست و احتمال ایجاد ارتباط عاطفی در خارج از چارچوب ازدواج را بالا می‌برد که این موضوع در جامعه می‌تواند با هدف گرفتن کانون گرم خانواده آسیب‌زایی بالایی داشته باشد.


زمانی که افراد در خارج از چارچوب ازدواج توانستند ارتباط عاطفی برقرار کنند خود به خود نرخ ازدواج در جامعه پایین می‌آید یا حتی ممکن است روابط سالم بین خانواده‌های دیگر را هم بر هم زند که این موضوع بزرگ‌ترین آسیب اجتماعی تجرد است.


موضوع افزایش سن ازدواج دختران را باید به همه خانواده‌ها گوشزد کرد. فرهنگ سهل‌گیری ازدواج باید در خانواده‌ها نهادینه شود و به عنوان یک دارو برای درمان چنین پدیده‌هایی می‌تواند موثر باشد. اگر خانواده‌ها و به دنبال آن دخترها واقع‌بینانه تصمیم‌گیری کنند و شرایط سخت و ناممکن را برای ازدواج در نظر نگیرند هیچ کدام از این پدیده‌ها بروز نخواهد کرد.