منکه از عشق علی چون شمع شیدا سوختم
صاحب جنت منم ، اما در اینجا سوختم
سوختم تا یک سر مویی نسوزد از علی
تا بماند رهبرم من بی مهابا سوختم
بی گنه بودم ولی در آتشم انداختند
محسنم شد کشته ، نالیدم که بابا سوختم
زینبم می دید آتش زائر رویم شده
از پریشانی او در بین اعدا سوختم
صورت آتش گرفته تا ز سیلی شد کبود
شکر کردم ، بهر حفظ جان مولا سوختم
مثل چشم مجتبی مسمار یارب سرخ بود
من نمی گویم چه شد تنهای تنها سوختم
هر که نان از سفره ی ما برده بود ، استاده بود
بسکه نامردی بود در این تماشا سوختم
سوختم تا شعله ی عشقت بماند جاودان
پای تا سر یا علی با این تمنا سوختم
علاقه مندی ها (Bookmarks)