سلام دوستان
یکی از شعر های کلاسیک نیما یوشیج که درش به شوخ طبعی هایی هم برمی خوریم شعر میرداماد و نکیر و منکر نیماست که می تونین بخونینش ... برای خودم جالب بود امیدوارم شما هم خوشتون بیاد.
***
میرداماد ، شنیدستم من
که چو بگزید بن خاک وطن
بر سرش آمد و از وی پرسید
ملک قبر که : "من ربک من ؟"
میربگشاد دو چشم بینا
آمد از روی فضیلت به سخن:
اسطقسی ست بدو داد جواب
اسطقسات دگر زو متقن
حیرت افزودش از این حرف ملک
برد این واقعه پیش ذوالمن
که:"زبان دگر این بنده ی تو
میدهد پاسخ ما در مدفن"
آفریننده بخندید و بگفت :
"تو به این بنده ی من حرف نزن
او در آن عالم هم زنده که بود
حرف ها زد که نفهمیدم من ! "
نیما یوشیج
علاقه مندی ها (Bookmarks)