دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: داستان عروسی شهید ردانی پور.......

  1. #1
    همکار تالار دفاع مقدس
    رشته تحصیلی
    سوم تجربی
    نوشته ها
    450
    ارسال تشکر
    1,865
    دریافت تشکر: 1,551
    قدرت امتیاز دهی
    3115
    Array
    سیدپویا's: جدید157

    پیش فرض داستان عروسی شهید ردانی پور.......

    عقدکنان مصطفی بود.اتاق تو در توی پذیرایی را زنانه کرده بودند و حیاط را برای مردها فرش انداخته بودند. یه مرتبه صدای بلندی که از کوچه به گوش می رسید،نگاه همه ی حاضران را به طرف در ورودی خانه برگرداند.
    برای شادی روح آقا داماد صلوات!
    صدای خنده و صلوات قاطی شد و در فضای کوچه و حیاط خانه پیچید.
    برای سلامتی شهدای آینده صلوات!
    مصطفی سر به زیر و خندان در میان همراهانش و دوشادوش شهید حسین خرازی وارد خیاط خانه شد.
    صحیح و سالم بری رو مین و سالم برنگردی، صلوات بفرست !
    مهمانها هرچه سکه و نقل و شیرینی داشتند ریختند روی سر مصطفی که سرخ شده بود از خجالت.
    در راه کربلا بی دست و بی سر ببینمت، صلوات بعدی رو بلندتر ختم کن!
    و صدای بلند صلوات اطرافیان ....
    مصطفی مثل همیشه شلوار نظامی اش را پوشیده و پیراهن ساده ی شیری رنگش را روی آن انداخته بود اما با این تفاوت که آنها را اتو کرده بود.
    بیشتر مهمانها از دوستان او بودند، بچه های جبهه یا همدرسان دوران طلبگی که حالامجلس را دست گرفته بودند و به اختیار خود می چرخاندند.
    حاج حسین خطاب به ناصر گفت:" پاشو مجلس را گرم کن! مثلا عقدکنان رفیقمان است."
    ناصر در حالیکه با عجله کیکهای داخل دهانش را قورت می داد گفت: چشم فرمانده ! و بلافاصله بلند شد و وسط مجلس ایستاد، بی مقدمه و با صدایی که فقط خودش معتقد بود که زیباست! شروع به خواندن کرد:
    شمــــــع و چــــــراغ روشــــــــن کنید
    بسیــــجـــــــی ها رو خــــــبر کنیــــد
    امشبـــــــ شبیخـــــــــــــون داریــــــم
    ببخشــــید امشب عروســـی داریم...
    و دست زد و بقیه هم با او دم گرفتند و دست زدند :
    خمپاره بریزید سرشــــــــون
    امشب عروســــــــی داریم...
    احمد گفت: ناصر ببینم کاری می کنی که عروس خانم همین امشب از آقا مصطفی تقاضای طلاق کنه یا نه؟
    سحرگاه در آستانه اذان صبح ، خواهر مصطفی سراسیمه و حیران زده از خواب پرید. بی درنگ به سوی اتاق مصطفی رفت و در زد.یقین داشت که مصطفی در آن موقع در سجاده ی نماز شب در انتظار اذان صبح به تلاوت قرآن مشغول است.
    مصطفی آرام در را گشود و با چهره ی حیرت زده ی خواهرش مواجه شد که بریده بریده کلماتی بر زبان می راند:
    مصطفی... مصطفی!... به خدا قسم حضرت زهرا به همراه سیدی نورانی و بانویی دیگر در مراسم عروسی ات شرکت کردند.
    وقتی... وقتی خانم را شناختم عرضه داشتم: خانم جان! فدایتان
    شوم! قدم رنجه فرمودید! بر ما منت گذاشتید...اما شما و مراسم عروسی؟!
    فرمود: به مراسم ازدواج فرزندم مصطفی آمده ایم... اگر به مراسم او نیاییم به مراسم که برویم؟... و تعجب زده از خواب پریدم.
    یکمرتبه مصطفی روی زمین نشست ، دستهایش را روی زمین گذاشت و شروع کرد های های گریه کردن... مرتب زیر لب می گفت: فدایشان بشوم! دعوتم را پذیرفتند.
    کدام دعوت داداشی؟! تورو خدا به من هم بگو.
    چون خواستم مراسم عروسی ما مورد رضایت و عنایت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف علیه السلام) قرار گیرد، دعوتنامه ای برای آن حضرت و دعوتنامه ای برای مادر بزرگوارشان حضرت زهرا(سلام الله علیها) و عمه پر کرامتشان حضرت معصومه (علیهاالسلام) نوشتم.
    نامه اول را در چاه عریضه مسجد جمکران انداختم و نامه دوم را در ضریح حضرت معصومه... و اینک معلوم شد منت گذاشته اند و دعوتم را پذیرفته اند... حال خیالم راحت شد که مجلس ما مورد رضایت مولایمان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف علیه السلام) واقع گشته است .


    عالم همه در طواف عشق است و دایره دار این طواف حسین (ع) است
    شهید اوینی

  2. کاربرانی که از پست مفید سیدپویا سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خبر: شکایت یک استاندار از فردوسی پور
    توسط Capitan Totti در انجمن اخبار سیاسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 14th August 2013, 01:53 PM
  2. عروسی شهید ردانی پور..
    توسط kamanabroo در انجمن سیره و خاطرات شهدا
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 5th December 2012, 07:33 PM
  3. گزارشی مخفیانه از کلاس درس عادل فردوسی پور!!
    توسط LaDy Ds DeMoNa در انجمن خواندنی ها و دیدنی ها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 4th April 2010, 10:39 PM
  4. شبی که عادل فردوسی پور باخت
    توسط Victor007 در انجمن فوتبال و فوتسال
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 9th February 2010, 06:22 PM
  5. معرفی: درباره عادل فردوسی پور
    توسط *مینا* در انجمن فوتبال و فوتسال
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 29th November 2009, 02:08 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •