شاه که از مخالفتهاي امام به شدت برآشفته بود در صدد رويارويي مستقيم با روحانيتبرآمد تا آنها را مرعوب و وادار به سکوت کند.در روز 2 فروردين ماه 1342 که مصادف با وفات امام جعفر صادق (ع) بود مجالس متعدد عزاداري و روضه خواني در شهر قم برپا شد و سخنرانان مذهبي به سخنراني و روضه خواني پرداختند.يکي از اين مجالس در منزل امام بود.آن روز گروهي از سربازان گارد شاهنشاهي (گارد جاويدان) که به طور ناشناس و با لباس مبدل و کفشهاي سربازي با اتوبوس وارد قم شده بودند بهمجلس روضه خواني امام آمدند و سعي کردند با حرکات بيادبانهاي مجلس را به هم ريخته و اغتشاش ايجاد کنند.امام به محض مشاهده اين حرکات فورا توسط آقاي شيخ صادق خلخالي به اطلاع حاضران رساند که چنانکه افرادي بخواهند اخلالگري نمايند، ايشان فورا به حرم مطهر خواهد رفت و مسائلي را که لازم بداند به اطلاع مردم خواهد رساند.با تهديد امام توطئه ماموران ناکام ماند; اما آنها بعد از ظهر آن روز در مجلس روضه خواني و عزاداري که توسط آيت الله گلپايگاني در مدرسه فيضيه برگزار شده بود همان حرکات را انجام دادند و پس از برهم زدن مجلس به ضرب و شتم طلاب و مردم شرکت کننده در مجلس پرداختند.طلبهها نيز با استفاده از سنگ و آجر و چوب به مقابله با کماندوها برخاستند.اما نيروهاي مسلح که از قبل، مدرسه را در محاصره خود داشتند به کمک کماندوها شتافتند و طلاب و جمع کثيري از مردم بيگناه را به سختي مضروب و مجروح کردند و از هيچ گونه هتاکي به مقدسات اسلامي خودداري ننمودند.کماندوها پس از پايان ماموريتبه صف ايستاده و شعار «جاويد شاه» - که شعار سربازان گارد بود - سر دادند. (1)
اين درگيري تا ساعت 7 بعد از ظهر آن روز ادامه داشت و در پايان ماموران، لباسها، کتابها و بسياري از لوازم و اثاثيه طلبهها را در وسط صحن مدرسه به آتش کشيدند و سپس محل را ترک کردند.نظير همين جنايت نيز در مدرسه علميه طالبيه تبريز در همان روز صورت گرفت و بر اثر آن دهها نفر از طلاب، مضروب و مجروح شدند.
وقتي خبر جنايت ماموران شاه را به امام رساندند ايشان بلافاصله تصميم گرفتبه طرف مدرسه فيضيه حرکت کند.روحانيون و مردم حاضر در منزل که از احتمال گزند به ايشان نگران بودند با قسم دادن، مانع خروج ايشان از منزل شدند.برخي نيز که تصور ميکردند ماموران به زودي به منزل امام حمله خواهند کرد در منزل امام را بستند.وقتي که ايشان متوجه شد با لحن تندي از آنها پرسيد که «به اجازه چه کسي در را بستهايد؟» و سپس با ايراد سخناني در آن شرايط وحشتزا، ضمن افشاي ماهيت ددمنشانه رژيم شاه به مردم حاضر اعتماد به نفس داده و فرمود: ...ناراحت و نگران نشويد، مضطرب نگرديد.ترس و هراس را از خود دور کنيد.شما پيرو پيشواياني هستيد که در برابر مصائب و فجايعي صبر و استقامت کردند که آنچه امروز ميبينيم نسبتبه آن چيزي نيست. پيشوايان بزرگ ما حوادثي چون روز عاشورا و شب يازدهم محرم را پشتسر گذاشتهاند.و در راه دين خدا يک چنان مصائبي را تحمل کردهاند.شما امروز چه ميگوييد؟ از چه ميترسيد؟ براي چه مضطربيد؟ عيب استبراي کساني که ادعاي پيروي از حضرت امير (ع) و امام حسين (ع) را دارند در برابر اين نوع اعمال رسوا و فضاحت آميز دستگاه حاکمه، خود را ببازند.دستگاه حاکمه با ارتکاب اين جنايت، خود را رسوا و مفتضح ساخت و ماهيت چنگيزي خود را به خوبي نشان داد.دستگاه جبار با دست زدن به اين فاجعه، شکست و نابودي خود را حتمي ساخت.ما پيروز شديم.ما از خدا ميخواستيم که اين دستگاه ماهيتخود را بروز دهد و خود را رسوا کند.بزرگان اسلام، در راه حفظ اسلام و احکام قرآن کريم کشته شدند، زندان رفتند، فداکاريها کردند تا توانستند اسلام را تا به امروز حفظ کنند و به دست ما برسانند.امروز وظيفه ماست در برابر خطراتي که متوجه اسلام و مسلمين ميباشد براي تحمل هرگونه ناملايمت آماده باشيم تا بتوانيم دستخائنين به اسلام را قطع نماييم و جلو اغراض و مطامع آنها را بگيريم... (2)
روز بعد نيز امام در ديدار با جمعي از مردم که در منزل ايشان اجتماع کرده بودند از آنان خواست تا «از مدرسه فيضيه ديدن نمايند و جنايات غير انساني دستگاه حاکمه را از نزديک ببينند و نيز به بيمارستانها سرکشي کنند و از روحانيان مجروح و مصدوم عيادت به عمل آورند تا دريابند که دستگاه حاکمه با روحانيت چه کرده است» . (3)
شاه تصور ميکرد با دست زدن به چنين جنايتي، مراجع - و در راس آنها امام - و روحانيت ترسيده و صحنه سياست را ترک خواهند کرد و يا خواهد توانست که دست کم گروه بزرگي از علما و روحانيون را به انزوا کشانده و در ميان آنها دو دستگي به وجودآورد.همچنين براي ايجاد وحشتبيشتر و جلوگيري از هرگونه واکنش مخالف و فرياد اعتراض آميز عليه فاجعه فيضيه، رئيس شهرباني را نزد مراجع قم فرستاد و به آنان اخطار نمود که در صورت اظهار هرگونه مخالفتي کشته خواهند شد و منازلشان ويران و به نواميسشان تجاوز خواهد گرديد.ولي امام وي را نپذيرفت (4) و از اين تهديدها و وحشيگريها نهراسيد بلکه با ايمان و اطمينان کامل به حقانيت مبارزه با شاه، همدلي و همدردي روحانيون را افزون ساخت.سخنان کوبنده امام در همان روز فاجعه فيضيه و نيز فرداي آن، طلسم وحشت را در دلهاي مضطرب شکست.
اقدام رژيم شاه در حمله به مدرسه فيضيه و طالبيه، در روز وفات حضرت صادق (ع)، موجي از خشم و انزجار و نفرت نسبتبه رژيم در ميان بسياري از مردم متدين قم، تهران و ساير شهرها پديد آورد.نماز جماعت در مساجد تهران و بسياري ديگر از شهرها به مدت يک هفته تعطيل شد (5) و مراجع نجف، کربلا و مشهد، و علما و جامعه روحانيت تهران و ساير شهرها و طلاب حوزههاي علميه سراسر کشور با صدور تلگرامهايي به مراجع قم، به ويژه امام، حمله به فيضيه را محکوم و رژيم را مسئول مستقيم و اصلي آن دانستند.مراجع نجف، آيات عظام: خويي و شيرازي، شاه را عامل اصلي آن جنايت قلمداد کردند (6) و آيت الله حکيم نيز طي تلگرامهاي جداگانه به سي و دو نفر از مراجع و علماي ايران، ضمن ابراز تاثر شديد از واقعه پيش آمده، از آنان خواست تا دسته جمعي به عتبات عاليات مهاجرت کرده و از آن طريق رژيم را تحت فشار قرار دهند.اما مراجع قم: امام خميني، آيت الله شريعتمداري و آيت الله گلپايگاني طي تلگرامهاي جداگانه به آيت الله حکيم مهاجرت را در آن شرايط به مصلحت ندانسته و موجب اضمحلال حوزه علميه قم و ديگر حوزههاي علميه ايران و نابودي استقلال کشور دانستند (7) .واقعه فيضيه بيش از پيش درستي روش انعطاف ناپذير و انقلابي امام را در برابر رژيم شاه به اثبات رساند.پس از حمله به مدارس فيضيه و طالبيه، رژيم شاه کوشيد تا دستخود را در آن واقعه پنهان کند; لذا اعلام داشت که درگيري قم به واسطه نزاع ميان گروهي از دهقانان موافق اصلاحات ارضي و گروهي از روحانيون مخالف اصلاحات روي داده که به فوت يکي از دهقانان منجر شده است! همچنين واقعه مدرسه طالبيه را به دليل مخالفت گروهي از طلاب با حق راي به زنان دانست که موجب ناراحتي روشنفکران و بانوان شد و منجر به درگيري شديد با طلاب گرديد که بر اثر آن دو نفر از عابران کشته و عدهاي مجروح شدند! (8)
علي رغم اين سرکوبي و تبليغات وسيع و پردامنه عليه روحانيت و مراجع و در راس آنها امام، گزارشهاي متعدد رسيده به ساواک حکايت از بياعتمادي روز افزون مردم به رژيم و محبوبيت فزاينده روحانيون، به ويژه امام در ميان گروههاي مختلف جامعه داشت. بر اساس اين گزارشها با وجود کنترل فراوان نيروهاي ساواک و شهرباني (9) ، اعلاميههاي امام و ديگر مراجع به تعداد فراوان در بسياري از شهرها و روستاها منتشر ميشد، دهها هزار قطعه از عکس امام پشت پنجرههاي اتوبوسهاي شرکت واحد و ويترينهاي مغازههاي تهران و شهرستانها نصب گرديد (10) ، وجوهات زيادي توسط مردمبه امام داده شد که به طلاب پرداخت گرديد و بيشتر از وجوهات ساير مراجع بود، (11) و بالاخره افراد سرشناس متعددي از اقشار و گروههاي مختلف اجتماعي به ديدار امام و ساير مراجع آمده و با آنان اعلام بيعت و وفاداري ميکردند که تا آن زمان بي سابقه بود.در ميان اين افراد تعدادي از پرسنل ارتش بودند که با وجود احتمال فراوان خطر جاني و از دست دادن موقعيتشغلي به ديدار امام شتافتند (12) .
رژيم براي تضعيف موقعيت امام دستبه يک سلسله اقدامات وسيع زد.از اينرو شاه که پس از حمله به فيضيه از سوي بسياري از مراجع، علما، روحانيون و مردم، مسئول اصلي شناخته ميشد، بيش از پيش در صدد بر آمد تا ضمن تهديد و تحقير مراجع و علما، اقدامات به اصطلاح اصلاحي خويش را که از سال گذشته آغاز شده بود، مطابق موازين شرع وانمود کرده و خود را فردي متدين و معتقد به ديانت اسلام نشان دهد (13) .شاه براي تحقير و توهين روحانيون، دستور داد تا آنها را به سربازي ببرند (14) تعويض لباس و خدمت در ارتش شاهنشاهي براي بسياري از طلبهها گران بود ولي امام پيکي به سرباز خانهها فرستاد و به طلبهها پيغام داد که تزلزل به خود راه ندهيد، شما سربازان امام زمان هستيد، سربازان و درجه داران را نسبتبه مظالم رژيم آگاه نماييد، خودتان را از نظر روحي و جسمي تقويت نموده و تعليمات نظامي را با جديت فراگيريد... (15)
به مناسبت فرارسيدن چهلمين روز فاجعه فيضيه، امام طي اعلاميهاي خطاب به مردم ايران، مراتب اندوه و تاثر خود را از هتک حرمت روحانيون و حوزههاي علميه چنين ابراز داشت:
...جرم ما حمايت از اسلام و استقلال ايران است.ما براي اسلام اين همه اهانتشده و ميشويم.ما در انتظار حبس و زجر و اعدام نشستهايم.بگذار دستگاه جبار هر عمل غير انساني که ميخواهد بکند، دست و پاي جوانان ما را بشکند، مريضهاي ما را از مريضخانه بيرون بکند، ما را تهديد به قتل و هتک اعراض کند، مدارس علم و دين را خراب کند، کبوتران حرم اسلام را از آشيانه خود آواره کند...
امام در ادامه اين اعلاميه، با اشاره به اين مطلب که از سربازي روحانيون ترسي نداريم، اعلام داشت که دستبرادري به سوي پرسنل نجيب ارتش ايران دراز ميکند.ما از سربازي فرزندان اسلام هراسي نداريم.بگذار جوانان ما به سربازخانه بروند و سربازان را تربيت کنند و سطح افکار آنان را بالا برند.بگذار در بين سربازان، افراد روشن ضمير و آزادمنشي باشند تا بلکه به خواستخداوند متعال، ايران به آزادي و سربلندي نائل شود.ما ميدانيم که صاحب منصبان معظم ايران، درجه داران محترم، افراد نجيب ارتش با ما در اين مقاصد همراه و براي سرافرازي ايران، فداکار هستند.من ميدانم درجه داران با وجدان، راضي به اين جنايات و وحشيگريها نيستند.من از فشارهايي که بر آنها وارد ميشود مطلع و متاسفم.من به آنها براي نجات ايران و اسلام دستبرادري ميدهم.من ميدانم قلب آنها از تسليم در مقابل اسرائيل مضطر است و راضي نميشوند ايران در زير چکمه يهود پايمال شود...
در پايان نيز آمده بود:
مناسب است ملت مسلمان در ايران و غير ايران در روز چهلم فاجعه بزرگ اسلام، يادي از مصيبتهاي وارده بر اسلام و حوزههاي اسلامي بکنند و در صورتي که عمال دولت مانع نشوند مجالس سوگواري داشته باشند و بر مسببين اين فجايع نفرين کنند (16) .
متعاقب آن به مناسبت چهلم فاجعه فيضيه به دعوت امام مجلس ختمي در مسجد اعظم قم تشکيل شد و بسياري از مردم و روحانيون در آن شرکت کردند.ولي رژيم از تشکيل مجلس ختم در تهران جلوگيري کرد; زيرا بيم آن داشت که وعاظ در اين مجلس، شاه را به عنوان مسبب فاجعه، فيضيه معرفي و محکوم کنند.يک روز بعد و به مناسبتشروع دروس حوزه، امام بيانات مهمي ايراد کرد (17)
امام در سخنان خود سال پيش را هم سال بد و هم سال خوبي دانست.سال بد، زيرا که به اسلام و قرآن و حوزههاي علميه حمله شد و هيات حاکمه «مفتضح» گرديد و نيزسال خوب «براي اينکه روحانيت ارزش خود را به دنيا اعلام کرد» .ايشان تضعيف و نابودي حوزههاي علميه و انتقال مرجعيت از ايران به عراق را نقشه قديمي رژيم، و ايجاد فاجعه فيضيه را تلويحا به دستور شاه دانست.
دستگاه شهرباني ميگويد که سازمان امنيت; سازمان امنيت ميگويد شهرباني; دوتايشان ميگويند امر اعليحضرت [است] .راست ميگويند که امر اعليحضرت است؟ اعليحضرت با ديانت اسلام مخالف است؟ ...اگر مخالف است آن همه کسب و کرامت کجاست؟ اگر مخالف نيستند پس چرا جلوگيري نميکنند از اين وحشيگريها؟
سپس همکاري نزديک ايران و اسرائيل را محکوم نمود و از تسهيلاتي که رژيم در اختيار چند هزار بهايي جهتشرکت در کنگره جهاني بهائيان در لندن قرار داده بود به شدت انتقاد کرد (18) و از اين خيانت آشکار و ننگ بزرگ، و سکوت و بي تفاوتي مراجع و علماي ايران و عراق در برابر آن فرياد برآورد:
واي بر اين مملکت، واي بر اين هيات حاکمه، واي بر اين دنيا، واي بر ما، واي بر اين علماي ساکت، واي بر اين نجف ساکت، اين قم ساکت، اين تهران ساکت، اين مشهد ساکت.اين سکوت مرگبار اسباب اين ميشود که زير چکمه اسرائيل به دست همين بهاييها، اين مملکت ما، اين نواميس ما پايمال بشود.واي بر اين اسلام، واي بر اين مسلمين، اي علما! ساکت ننشينيد، نگوييد الان مسلک شيخ [عبد الکريم حائري] (رضوان الله عليه) [است]، و الله شيخ اگر حالابود تکليفش اين بود.امروز سکوت، همراهي با دستگاه جبار است...
در پايان خطاب به مراجع و علما فرمود:
اگر آقايان علماي اعلام، خطباء، طلاب، همه با هم همصدا بگويند که آقا ما نميخواهيم که يهود بر مقدرات مملکت ما حکومت کند، ما نميخواهيم که مملکت ما با مملکتيهود هم پيمان شود در مقابل پيمان اسلامي [رژيم چه ميکند؟ ] ...مسلمين [ کشورهاي عرب مسلمان منطقه] باهم هم پيمان ميشوند آقايان [ رژيم شاه] با يهود هم پيمان ميشوند! چه وضعي است اين مملکت؟ اگر نوکر هستيد چرا اين قدر نوکر؟ (19)
امام در نامهاي خطاب به علماي تهران، ابعاد ديگري از جنايات شاه را برشمرد و وظايف آنان را خاطر نشان ساخت.
حمله کماندوها و مامورين انتظامي دولتبا لباس مبدل و به معيت و پشتيباني پاسبانها به مراکز روحانيت، خاطرات مغول را تجديد کرد، با اين تفاوت که آنها به مملکت اجنبي حمله کردند و اينها به ملت مسلمان خود و روحانيون و طلاب بيپناه...اينان با شعار شاه دوستي به مقدسات مذهبي اهانت ميکنند.شاه دوستي يعني غارتگري، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمين، تجاوز به مراکز علم و دانش، شاه دوستي يعني ضربه زدن به پيکر قرآن و اسلام...شاه دوستي يعني تجاوز به احکام اسلام و تبديل احکام قرآن کريم، شاه دوستي يعني کوبيدن روحانيت و اضمحلال آثار رسالت.
حضرت آقايان توجه دارند اصل اسلام در معرض خطر است، قرآن و مذهبدر مخاطره است.با اين احتمال تقيه حرام است و اظهار حقايق، واجب «و لو بلغ ما بلغ» .
سپس جنايات و آدم کشيهاي ماموران شاه را به شدت تقبيح نمود و به نام ملت ايران، علم را استيضاح کرد و ضمن پيش بيني آينده شوم کشور، تصميم خود را بر ادامه مبارزه تا نيل به شهادت اعلام داشت. (20)
از سوي ديگر ساواک مرکز طي نامه «خيلي فوري» و «خيلي محرمانه» اي به ساواک قم دستور داد تا براي خنثي کردن فعاليتهاي امام «يک سلسله اقدامات و عمليات اساسي بدون تظاهر» به عمل آيد تا طرفداران امام از اطراف ايشان پراکنده شوند (21) .
چنانکه خواهد آمد ساواک قم مدتي بعد دستبه اقداماتي زد که همگي به شکست انجاميد.
همزمان با اين دستور، تبليغات عليه امام و مراجع بار ديگر از طريق رسانهها شدت يافت.در اخبار و تفاسير خبري راديو صريحا به امام توهين شد که البته بدون واکنش نماند (22) .شاه و رسانههاي ارتباطي با رهنمود ساواک ميکوشيدند تا مالکان را محرک علما معرفي نموده و انگيزه علما را مخالفتبا اصلاحات ارضي و اصلاحات اجتماعي شاه و در يک جمله: مخالفتبا ترقي و پيشرفتبه رهبري شاه و دفاع از فئوداليسم و ارتجاع معرفي نمايند (23) .بدين منظور برخي از اصناف به دستور ساواک اعلاميههايي بهطرفداراي از شاه و لوايح ششگانه و عليه «مخالفين اصلاحات ارضي» صادر کردند. (24)
با وجود اين کوششها نظر سنجي ساواک در پايان فروردين ماه 42، حاکي از نفوذ و قدرت سياسي چشمگير امام در مجامع روحاني بود.در اين گزارش آمده است: «اقدامات مخالفت آميز چند ماه اخير آيت الله خميني و پيشقدمي مشار اليه در مخالفتبا عمليات اصلاحي اعليحضرت همايوني و دولت، موجب تمرکز قدرتهاي روحاني در اطراف وي گرديده و به خاطر همين مرکزيت هم اکنون حوزههاي علمي مذهبي خارج از ايران نيز نامبرده را مشخصترين رکن جامعه روحانيت ميشناسند.تلگراف تسلي آميز واقعه اخير [ فاجعه فيضيه] از جانب آيت الله حکيم خطاب به وي، نتيجه همين شاخصيت اوست و خود وي نيز عملا داعيه مرجعيت دارد [! ]» . (25)
سخنان و اعلاميههاي آتشين امام پس از فاجعه فيضيه نشان داد که امام نه تنها مرعوب اعمال رژيم شاه نشده بلکه مصمم تر از گذشته به مبارزه با رژيم ادامه داده و مستقيم و غير مستقيم، شخص شاه را نشانه رفته است.صراحت گفتار، شجاعتبينظير و مواضع انقلابي امام سبب محبوبيت روز افزون امام در جامعه ميگرديد و اقشار و گروههاي مختلف مذهبي از ايشان به عنوان مرجع مذهبي - سياسي، تقليد و تبعيت نموده و مواضع و اقداماتشان را تاييد ميکردند (26) همين امر موجب گرديد تا برخي از مراجع و علما که با روش امام باطنا موافقت نداشتند براي حفظ حيثيتسياسي واجتماعي خود ناگزير به پيروي از روش امام در مبارزه با رژيم شوند. (27)
رژيم شاه ميدانست که در صورت کوتاه آمدن امام، ساير علما نيز از ادامه مبارزه دستخواهند کشيد، ولي چون امام حاضر به هيچگونه آشتي نبود لذا در صدد برآمد تا با يک «سلسله اقدامات و عمليات اساسي بدون تظاهر» ايشان را بتدريج منزوي و وادار به ترک مبارزه نمايد (28) از اينرو ساواک با همه امکانات وارد عمل گرديد (29) و از طرق مختلف هرگونه تماس امام را زير نظر گرفت و در صدد اطلاع از برنامهها و اقدامات آتي ايشان برآمد تا بتواند به موقع آنرا خنثي و يا مقابله نمايد همچنين براي تضعيف و منزوي نمودن امام در کوتاه مدت دستبه اقدامات زير زد:
اول; چنانکه انتظار ميرفت.ايجاد شکاف در ميان امام و ساير مراجع و علما بود (30) امام که اجمالا از ترفند رژيم آگاه بود کوشيد تا با تشکيل جلساتي با مراجع قم و نيز ارسال نامههايي براي مراجع تهران و نجف، آنان را نسبتبه نقشههاي ضد اسلامي شاهآگاه و هشيار نمايد و آنان را به مبارزهاي گسترده با رژيم در ايام محرم دعوت کرد (31)
دوم; انتشار اعلاميههايي عليه امام توسط برخي از روحانيون وابسته به رژيم بود. (32)
سوم; بررسي ابعاد موقعيت امام و در حوزه و تبليغ براي مراجع اعلم غير سياسي حوزه به جاي امام بود (33) ضمنا رژيم، پنج روز قبل از ماه محرم توسط دادسراي قم پروندهاي عليه امام به اتهام «اخلال در نظم عمومي» تشکيل داد و ايشان را براي اداي توضيحات احضارنمود که با بي اعتنايي امام و خشم بيشتر مردم و روحانيون نسبتبه رژيم روبرو شد (34)
در همان ايام امام اعلاميهاي صادر کرد که در آن ضمن محکوم نمودن قوانين ضد اسلامي رژيم، از تسهيلاتي که براي دو هزار نفر از افراد فرقه بهايي براي مسافرت به لندن قائل شده و از کارشکنيهايي که در امور حجاج به وجود آورده بودند به شدت انتقاد نمود و بار ديگر خطر نزديکي دولت ايران و اسرائيل را ياد آوري کرد و از همه مردم خواست از آن کار جلوگيري نمايند.در پايان نيز ضمن اعلام اين مطلب که «امروز روزي نيست که به سيره سلف صالح بتوان رفتار کرد» تاکيد نمود:
من مصمم هستم که از پا ننشينم تا دستگاه فاسد را به جاي خود بنشانم و يا در پيشگاه مقدس حق تعالي با عذر وفود کنم.شما هم اي علماي اسلام مصمم شويد و بدانيد پيروزي با شماست... (35)
با نزديک شدن ماه محرم، رويارويي ميان امام و شاه حتمي مينمود; زيرا ايام محرم و بويژه دهه اول آن، بهترين فرصتبراي افشاي جنايت رژيم و برنامههاي ضد اسلامي او بود.از سوي ديگر پس از واقعه فيضيه تا ماه محرم، به مدت دو ماه، به دليل کنترل شديد ساواک و شهرباني، بسياري از وعاظ و گويندگان امکان نيافتند تا در منابر، جنايات رژيم را در واقعه فيضيه افشا کرده و از برنامههاي ضد اسلامي او پرده بردارند. (36)
در همين مدت نيز شاه، نخست وزير، مطبوعات، راديو و تلويزيون گستاخانه به مراجع و روحانيون توهين ميکردند; حتي شاه نسبتبه يک سرکوب شديد و خونين هشدار داد (37)
پيش از آغاز محرم، امام خطاب به برخي از وعاظ خاطر نشان ساخت که بدون بيم و هراس از ماموران امنيتي و انتظامي از سياستهاي ضد اسلامي رژيم شاه و همدستي آنبا اسرائيل انتقاد نمايند و اظهار داشت که به دليل حساسيت اين ايام در صورتي که رژيم بخواهد از منابر وعاظ جلوگيري کند، وي و ديگر مراجع به شدت واکنش نشان داده و مردم را به قيامي عمومي عليه رژيم دعوت خواهند کرد که به نابودي رژيم خواهد انجاميد (38) .امام ضمنا تاکيد نمود که تا روز هفتم محرم مجالس وعظ و مراسم عزاداري به طور عادي برگزار شود و اگر تا آن روز دولت تسليم نظرات مراجع نگرديد و در خواستهاي آنان را اجابت ننمود در منابر و مجالس به شدت از رژيم انتقاد کرده و در مراسم عزاداري، نوحهها و مرثيهها را طوري سروده و بخوانند که خاطره فاجعه مسجد گوهرشاد و مدرسه فيضيه در اذهان مردم زنده شود. (39)
شهرباني کل کشور به مناسبت فرا رسيدن ماه محرم طي اطلاعيهاي ضمن تاکيد بر «رعايت نظم و ترتيب کامل» در مراسم سوگواري، خاطر نشان ساخت که «...اعمال و تظاهراتي که شرع مقدس نيز آنها را تجويز نفرموده استبه کلي ممنوع است و اگر اشخاصي مراسم مذهبي را وسيله اغراض شخصي قرار دهند شديدا مجازات خواهند شد» . (40)
ساواک نيز متقابلا پيش از آغاز اين ماه، عدهاي از وعاظ را احضار نمود (41) و آنان را ملزم کرد در محافل و مجالس عزاداري از بيان سه مطلب خودداري کنند: 1- عليه شخص اول مملکتسخن نگويند; 2- عليه اسرائيل مطلبي گفته نشود; 3- مرتب به مردم نگويند که اسلام در خطر است ولي در بيان ساير مطالب آزادند!
امام پس از اطلاع از اين حرکت مذبوحانه، اعلاميهاي «خطاب به وعاظ و گويندگان وهيات مذهبي» صادر کرد.در اين اعلاميه التزامات ساواک را غير قانوني و بي اثر و التزام گيرندگان را مجرم و قابل تعقيب دانست و با اشاره به گفته شاه که اکثريت قاطع مردم را پشتيبان اصول ششگانه خود ميدانست، نوشت:
اگر اين ادعا صحيح است ملت را اين چند روز به حال خود واگذارند تا از پشتيباني مردم متمتع شده، موافقتشش ميليوني به همه ملل جهان ظاهر شود، و الا اشاعه اکاذيب براي تشويق افکار عامه بر خلاف مصالح اسلام و مملکت، جرم و قابل تعقيب است.
همچنين بار ديگر خطر نفوذ اسرائيل و عمال آنها (بهاييها) را در ارگانهاي لشکري و کشوري يادآور شدند.
دستگاه جبار با تمام قوا با اسرائيل و عمال آنها (فرقه ضال و مضله) همراهي ميکند.دستگاه تبليغات را به دست آنها سپرده و در دربار دست آنها باز است (42)
در ارتش و فرهنگ و ساير وزارتخانهها براي آنها جا باز نموده و شغلهاي حساس به آنها دادهاند.
در پايان از وعاظ خواست که علي رغم ميل رژيم، «خطر اسرائيل و عمال آن را» به مردم تذکر دهند و اظهار حقايق نمايند; زيرا «سکوت در اين ايام، تاييد دستگاه جبار و کمک به دشمنان اسلام است» . (43)
امام که از تهديد و ارعاب وعاظ توسط ساواک اطلاع داشت، طي نامهاي خطاب به واعظ شهير آقاي فلسفي، وظيفه سنگين الهي وعاظ را در آن روزهاي حساس برشمرد.در بخشي از اين نامه آمده است:
...امروز روزي است که حضرات مبلغين محترم و خطباء معظم، دين خود را به دين اثبات فرمايند.امروز روزي است که يا بايد رضايتخداوند غفور را جلب نمايند يا خداي نخواسته به سخط ذات مقدسش مبتلا شوند.امروز روزياست که نظر مبارک امام زمان صلوات الله عليه به حضرات مبلغين اسلام دوخته شده است و ملاحظه ميفرمايند که آقايان به چه نحو خدمتخود را به شرع مقدس ابراز و دين خود را ادا ميفرمايند...
در پايان درخواستشده بود که براي تجديد ساختمان و تعميرات مدرسه فيضيه علاقمندان کمکهاي نقدي خود را به حساب ويژه واريز نمايند (44) ضمنا امام از آغاز دهه اول محرم در منزل خود مجلس روضه خواني منعقد کرد که جمعيت انبوهي در آن شرکت ميکردند.علاوه بر آن هر شب نيز به يکي از مجالس سوگواري محلههاي قم ميرفت که با استقبال شايان مردم هر محل روبرو ميشد.در اين مجالس يکي از همراهان امام سخنراني ميکرد تا حضار را از جريانات و حوادث سياسي که بر کشور و مردم ميگذرد آگاه سازد.اقدام امام که تا آن زمان بيسابقه بود، موجب استحکام روابط عاطفي بيشتر مردم و ايشان گرديد و به صورت پشتوانه مردمي نيرومندي براي ايشان در آمد.
منبع : http://womenhc.net/index.php?action=...143&artlang=fa
علاقه مندی ها (Bookmarks)