بله حتما
فقط چون این تاپیک مرتبط نمیشه با این موضوع
من پاسختون رو توی این تاپیک مینویسم
http://www.njavan.com/forum/showthre...86%D8%AF%DB%8C
اگر سوالی هم داشتید توی همون تاپیک مطرح کنید ممنونتون میشم![]()
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
6 روز بیشتر تا عید نمونده...
امسال سال خیلی خوبی بود.کللی تجربه جدید کسب شد.کلی اتفاقات عجیب افتاد که شاید تا 2 سال پیش هیچوقت فکر نمیکردم قراره همچین اتفاقاتی بیوفته.ولی دلم روشنه که بعد از این مرحله ها و این اتفاقات سال بعدی شروع به نتیجه گرفتن میکنم و مرحله های خیلی خیلی جذاب تری وارد زندگیم میشه.
کلا خیلی امیدوار تر شدم و ایمان پیدا کردم یه اتفاق ساده میتونه زندگی ادم رو زیر و رو کنه .
از تمام دوستانی که امسال باهاشون همکاری های جزئی و کللی داشتم ممنونم و دستشونو میبوسم.و دوست دارم هر بدی ازم دیدن ببخشن که سال بعدی خیلی کار داریم![]()
"VICTOR", **مهرنگار**, masoume.a.92, Ronia, Sa.n, محمد 1990, چکامه91, zoh_reh, رضوس, سونای
صادقانه بگویم بگذار با قاعده بی فعلی و فاعلی جمله خود را بگویم که تو درکش نکنی و من و او درکش کنیم اویی که من از او هستم و او از کسی نیست .دید در دیده ما سخت گریان و پریشانی سخت در ما و خنده سخت دور از آنچه در دل سخت نگو گشته است . چند روز فسوس عمر و حتی مانده سال جدید هم به کهنه دلی و کهنه خستگی و زخم مرده گی طی می شود . آنچه از دیده ما در این دیده های یک عمر گذشت، نبود صداقت و مردانگی در اجتماع رفتارها بود و آنچه در اینجا خواستیم به پیدایی ببینیم نشد و گردش اجازه رخصت این دیدار را در یک بعد چهره رفتار نگذاشت بیننده را ببینیم . آه از دل به افسوس از معدن غصه بر پا و دودش در چشم خیس شده نشست . آه از خشم دیگرا ن بر چشم دل خون گشت آه از مظلوم در شعار یک حدیث مد دار از طرفین قدرت نموده شد آه از گذشت یک عمر در جهل به پاداش (جزا)این رفتار گرفته شد.
تنها در یک قِسم در یک قسط قسمت ما به تقسیم 365 روز از یک حاصل جمع سال نمودار گشت تا برای خودش یک عمر به تعیین گذارده شود . در بیش از یک عمر گذر طی شده محبتی صادقانه تر از خدا و بی هیچ قسط منتی بر من داده شد . با این که در یک دایره به شعاع گناه هان متکبرانه خویش آنچه خدا دید از من خطا و آنچه از خدا دیدیم چون محبت هیچ نبود . و اما آنچه از بنده دوپا دیدم ان بود که هر گز در جواب محبت من ، جز بی اعتنایی بی مهری در پاسخش این ندیدم . تنهایی را می گزینم مثل تو مثل آنچه که هر گز من ندانم و مثل آنچه که هر گز نبودم تنهایی را مثل تو ای رب می گزینیم در پایان کلام که این چند روزه نبودم بر این انجمن دیدم یادی از بی یادی دیگران بر من اشکارا تر و یادی بر من بر یاد دیگران آشکارا تر بر من شد .
ویرایش توسط ۲۲ سپتامبر : 14th March 2014 در ساعت 03:23 PM
در اینجا انتسابم با حسین است در آنجا هم حسابم با حسین است
کجا ارباب ما فردا گذارد غلام او در آتش پاگذارد
ҳامروز با مامان ستایشم حرف زدم...صدای ماوماونمو بالاخره شنیدم...
خب حالم خعلی بده ..رو به موتمسرماخوردم...جا داشت فردا میپوندم مدرسه رو اوما امتحان میام ترم دینی دالم
مامان ستایشم زنگ زد جویای حالم باشه
پشت تلفنم طنزیم...
گوشیو برداشتم میگم سلام ماما......ان..صدام گرفت..با خودم گفتم مامان کجا بود...
دیگه نگفتم مامان...خجالت کشیدم واقعا
قاطی کردم بدتر...یه بار میگم شماااااا..یه بار تو...یه بار عطیه جون...یه بار عزیزم...خودمم خندم گرفته بود... بهش میگم صدام خروس شده نخند...مامانی میگه ملوس شده
خدایی صدای مامانم خعلی قشنگ بود
عطیه جدی گرفته بود...یه حس مادرانه...حرفی نداشتیم بزنیم...
عطیه:قربونت برم الهی...فدات شم...قربونت برم من....
من:مرسی(حالت تهوع گرفتم،به زور لبامو تکون میدادم..وای اینقده از این قرتی بازیا بدم میاد)
دیگه واسه مامانی توضیح دادم چرا مریض شدم
تو مکالمم که دوتایی باهم همزمان حرف میزدیم دوتایی سکوت میکردیم منم حین سکوت عین دیوونه ها میخندیدماونم میخندید پشت من..مثلا داشتیم باهم حرف میزدیم
اخرم خعلی شیک از هم خدافظی کردیم...همین...
ҳماوماونی
فکر کنم زیادی لوس لوسی شد
![]()
امروز فهمیدم هیچ کس ارزش نه دوست داشتن نه اهمیت دادن نداره نه پروا دادن داره همیشه باید تو زندگیت همه رو دشمن خودت بدونی نه
دوست که راحت درد دل کنی بعد با حرفای خودت طوری بهت ضربه بزنه که ناراحت بشی
لعنت برزبانی که باز میشه همیشه
ای وای من![]()
چرا جوجه ها جیک جیک میکنند؟؟؟
تفکرات آدم هست که زندگیه آینده شو میسازه
اگه با شک و تردید نسبت به طرف مقابلت بری جلو همیشه چوبشو میخوری
به قول بزرگانمون همیشه با دوست باید طوری رفتار کنی که ی روز دشمنت میشه و با دشمنت طوری رفتار کنی که روزی دوستت میشه
از نظر من اگه آدما برای کاراشون دلیل داشته باشند و درواقع در برخورد با اطرافیان ودوستانشون با دلیل و منطق جواب براشون داشته باشند دیگه هیچکس نمیتونه آدمو ساده فرض کنه و ازش سوء استفاده بشه
موفق باشی
از خدا پروا کنید؛
تا پَر وا کنید ...
کلی افکار جدید و خوب .. . خیلی مانی ست امروز در ذهنم ..
دلم تنگه پرتقالِ من!
تا دیروز فکر میکردم سال 92 فقط برای من سال خشک و بی حادثه ای بوده اما انگار برای همه اینطور بوده حتی برای بعضیا خیلی بد تر و شوم تر .
ولی خداروشکر اتفاق فوق العاده تلـــــــخ و غیـــــر قابل تحملی نیوفتاد بلکه خیلی خیلی خیلی کم پیدا کردن دوستان جدید تونست این خشکیش رو از بین ببره ، ولی کلا سال بدی نبود اما اتفاق خارق العاده و جالبی هم توش نداشت .
خیلی توی این سالی که گذشت حرص خوردم ... امیدوارم توی 93 اینجوری نباشه .
92 واقعا سال خسته کننده ای بود .
کلا میخوام سال 93 رو با یک تغییرات جدید و اخلاقیات جدید شروع کنم ببینم بازخوردش چیه .
امیدوارم که این سال نه تنها برای من بلکه برای همه خوب بشه و بتونه نا خوشی های سال گذشته و سال های گذشتشون رو جبران کنه
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
در حال حاضر 11 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 11 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)