ایلامیان حدود ۳۰۰۰ تا ۵۱۹ پ.م • نخستین شاهان ایلامی ح۲۷۰۰ تا ح۲۶۰۰ پ.م
- شاه ناشناس یکم ایلام (ح۲۷۰۰پ.م) همزمان با سلسله نخست اوروک و سلسله نخست کیش
- هومبان هپوئه یکم (ح۲۶۸۰ پ.م) همزمان با گیلگمش شاه اوروک
- هومبان شوتور (یا خومباستیر) (تاریخ نامشخص)
- کوتیر لکمر (تاریخ نامشخص) میانرودان را گشود و غارت کرد
• سلسله اوان ح۲۶۰۰ تا ۲۰۷۸پ.م
- شاه ناشناس یکم اوان (ح۲۵۸۰پ.م) همزمان با آخرین شاه نخستین سلسله اوروک
- (...)لو (تاریخ نامشخص)
- کورایشک (۳۶ سال در حدود ۲۵۵۰پ.م) همزمان با لوگل آنی موندو شاه آداب و اورننشه شاه لگش
- پلی (ح۲۵۰۰پ.م)
- تَتَه یکم (تاریخ نامشخص)
- اوکوتنهیش (تاریخ نامشخص)
- هیشوتش (تاریخ نامشخص)
- شوشون تَرَنَه (تاریخ نامشخص)
- نَپی ایلهوش (تاریخ نامشخص)
- اَتَه لومَش (پیش از ح۲۳۵۰پ.م)
- کیکو سیوه تمتی (تاریخ نامشخص)
- هیشپ رَتپ یکم (تاریخ نامشخص)
- لوه ایشن (تا ۲۳۲۵پ.م) پسر هیشپ رَتپ یکم
- هیشپ رَتپ دوم (۲۳۲۵ تا بعد از ۲۳۱۱پ.م) پسر لوه ایشن
- هِلو (ح سده ۲۴پ.م)
- هیتَه (همزمان با نَرَم سین شاه اَکَد)
- شینپی هیش هوک (تاریخ نامشخص)
- کوتیک این شوشینَک (همزمان با اورنَمو شاه اور) پسر شینپی هیش هوک
- شاه ناشناس دوم اوان (تا۲۰۷۸پ.م که شوش بر دست سپاهیان اور گشوده شد)
• شاهان هَمازی ح۲۵۳۰ تا ح۲۰۳۰پ.م
- هَتانیش (۷ سال در حدود ۲۵۳۰پ.م)
- زیزی (تاریخ نامشخص)
- اوراَدَد (تاریخ نامشخص)
- اورایشکور (پیش از ۲۰۴۱ تا پس از ۲۰۳۷پ.م)
- وَرَدنَنَر (پس از ۲۰۳۷پ.م)
• شاهان شریهوم ح۲۴۰۰ تا ح۲۳۰۰پ.م
- (...)هی (پیش از ۲۳۷۱پ.م)
- (...)رو (ح۲۳۱۶پ.م)
- شاه ناشناس شریهوم (تا ۲۳۰۵پ.م) همچنین او شاه انشان بوده است.
• شاهان انشان ح۲۳۵۰ تا ح۱۹۷۰پ.م
- شاه ناشناس یکم انشان (تا ۲۳۰۵پ.م) همچنین شاه شریهوم بود.از اکدیان شکست خورد و اسیر شد.
- شَلَبوم (پیش از ۲۰۶۸ تا ۲۰۶۴پ.م) با دختر شولگی شاه اور ازدواج کرد.
- لیبوم (از ۲۰۶۴پ.م) چند نبرد با اور داشت.
- شاه ناشناس دوم انشان (ح۲۰۴۱ تا ۲۰۳۷پ.م) با دختر شوسین شاه اور ازدواج کرد.
- شاه ناشناس سوم انشان (تا ۲۰۱۷پ.م) با دختر ایبی سین شاه اور ازدواج کرد.
- کوتیرنَهونته یکم (ح۲۰۰۶پ.م) گشاینده اور همراه با هوتران تمتی شاه سیماشکی. او تندیس نانار را از اور به انشان برد.
- شاه ناشناس چهارم انشان (همزمان با شوایلیشو شاه ایسین) تندیس نانار را به ایسین بازگرداند.
- اِپَرتی دوم (همزمان با ایدین دَگَن شاه ایسین) سوکل ماه و شاه انشان و شوش. با دختر ایدین دَگَن شاه ایسین در ۱۹۷۳پ.م ازدواج کرد.
• شاهان دِر ح۲۳۵۰ تا ح۶۴۶پ.م
- شاه ناشناس یکم در
- اورسین
- شاه ناشناس دوم در
- آنوم موتبل
- مننه
- نقیموم
- سومو یموتبله
- منیوم
- تمتی شیلهک
- کوتیر مبوک
- ریم سین یکم
- کوتیر لکمر
- ریم سین دوم
- لکتی شیخو
- شاه ناشناس سوم در
- تن دیه
- تمریتو
• سلسله سیماشکی، سیماش ح۲۱۰۰ تا۱۹۲۸پ.م
- شاه ناشناس سیماشکی (همزمان با کوتیک این شوشینک شاه اوان)
- گیرنَمه یکم (تاریخ نامشخص)
- تَزیتَه یکم (تاریخ نامشخص)
- اِپَرتی یکم (تاریخ نامشخص)
- تَزیتَه دوم (تاریخ نامشخص)
- گیرنَمه دوم (ح۲۰۳۳پ.م)
- لوراک لوهان (پیش از ۲۰۲۸ تا ۲۰۲۲پ.م)
- تَن روهورَتیر یکم (تاریخ نامشخص)
- کین دَتو (تاریخ نامشخص) پسر تَن روهورَتیر یکم
- هوتران تمتی (ح۲۰۰۶پ.م) گشاینده اور
- په پی (تاریخ نامشخص)
- ایندَتو این شوشینک یکم (همزمان با شو ایلیشو شاه ایسین و بیلَه لَمَه شاه اشنونا) پسر په پی
- تَن روهورَتیر دوم (همزمان با ایدین دَگَن شاه ایسین) پسر ایندَتو این شوشینک یکم
- ایندَتو این شوشینک دوم (بیش از سه سال. تاریخ نامشخص) پسر تَن روهورَتیر دوم
- ایندَتو نَپیر (تاریخ نامشخص)
- ایندَتو تمتی (تا ۱۹۲۸؟پ.م)
• سلسله اِپَرتی ح۱۹۷۰ تا ح۱۵۰۰پ.م
- اِپَرتی دوم (همزمان با ایدین دَگَن شاه ایسین) (سوکل ماه و شاه انشان و شوش) با دختر ایدین دَگَن شاه ایسین در ۱۹۷۳پ.م ازدواج کرد.
- شیلهَهَه (تاریخ نامشخص) (سوکل ماه) پسر اِپَرتی دوم
- پَلَر ایشن (تا ۱۹۲۸؟پ.م) (سوکل ماه) پسر (خواهرزاده) شیلهَهَه
- کوک سَنیت
- اَتَه هوشو (۱۹۲۸؟ تا پس از ۱۸۹۴پ.م) (شبان مردم شوش) پسر شیلهَهَه
- تِتِپ مَدَه (پس از ۱۸۹۰پ.م) (شبان مردم شوش)
- کوک کیروَش (تاریخ نامشخص) (سوکل ماه، سوکل ایلام، سوکل سیماشکی، سوکل شوش) پسر لَن کوکو و برادرزاده پَلَر ایشن
- تِم سَنیت (تاریخ نامشخص) پسر کوک کیروَش
- کوک نَهونته (تاریخ نامشخص) پسر کوک کیروَش
- کوک نَشور یکم (تاریخ نامشخص)
- شیروکدوه (همزمان با شَمشی اَدَد یکم شاه آشور) (سوکل ماه) پسر کوک نَشور یکم
- شیموت وَرتَش یکم (تاریخ نامشخص)
- سیوه پَلَر هوپَک (ح۱۷۶۵پ.م) (سوکل ماه) پسر شیروکدوه
- کودوزولوش یکم (تاریخ نامشخص) پسر شیروکدوه
- کوتیر نَهونته دوم (تاریخ نامشخص) (سوکل ماه) پسر کودوزولوش یکم
- اَتَه مِرَه هَلکی (تاریخ نامشخص)
- تَتَه دوم (تاریخ نامشخص) برادر اَتَه مِرَه هَلکی
- لیلَه ایرتَش (تاریخ نامشخص) پسر کودوزولوش یکم
- تمتی اَگون (تاریخ نامشخص) (سوکل ماه) پسر کوتیر نَهونته دوم
- کوتیر شیلهَهَه (تاریخ نامشخص) (سوکل ماه) پسر تمتی اَگون
- کوک نشور دوم (ح۱۶۴۶پ.م) (سوکل ماه، سوکل سیماشکی و شوش) پسر کوتیر شیلهَهَه
- تمتی رَپتَش (تاریخ نامشخص) پسر کوتیر شیلهَهَه
- شیموت وَرتَش دوم (تاریخ نامشخص) پسر کوتیر شیلهَهَه
- شیرتوه (تاریخ نامشخص) پسر کوک نشور دوم
- کودوزولوش دوم (تاریخ نامشخص) (سوکل ماه) پسر شیموت ورتش دوم
- تَن اولی (تاریخ نامشخص) (سوکل ماه)
- تمتی هَلکی (تاریخ نامشخص) (سوکل ماه ایلام و سیماشکی) پسر تن اولی
- کوک نشور سوم (تاریخ نامشخص) پسر تن اولی
- کوتیک مَتلَت (ح۱۵۰۰پ.م) پسر تن اولی
• سلسله کیدینو ح۱۵۰۰ تا ح۱۴۰۰پ.م
- کیدینو (سده ۱۵پ.م) شاه انشان و شوش
- این شوشینک سونکیر نَپیپیر (تاریخ نامشخص) شاه انشان و شوش
- تَن روهورَتیر سوم (سده ۱۵ پ.م) شاه انشان و شوش
- شَلَه (تاریخ نامشخص) شاه انشان و شوش
- تمتی اَهَر (همزمان با کدشمن انلیل شاه بابل) شاه انشان و شوش
• سلسله ایگه هَلکی ح۱۴۰۰ تا ح۱۲۱۰پ.م
- اَتَه هَلکی (تاریخ نامشخص)
- اَتَر کیتَه یکم (تاریخ نامشخص) پسر اَتَه هَلکی
- ایگه هَلکی (تاریخ نامشخص)
- پَهیر ایشن یکم (همزمان با کوریگلزو یکم شاه بابل) پسر ایگه هَلکی
- کیدین هوتران یکم (تاریخ نامشخص) پسر پَهیر ایشن یکم
- اَتَر کیتَه دوم (تاریخ نامشخص) پسر ایگه هَلکی
- هومبان نومِنَه یکم (همزمان با بورنَه بوریَش دوم شاه بابل) پسر اَتَر کیتَه دوم
- اونتَش نَپیریشَه (یا اونتَش هومبان) (تاریخ نامشخص) پسر هومبان نومنه یکم
- کیدین هوتران دوم (تاریخ نامشخص) پسر اونتش نپیرییشه
- نپیریشه اونتش (یا هومبان اونتش) پسر کیدین هوتران دوم
- پَهیر ایشن دوم (تاریخ نامشخص)
- اونپَتَر نپیریشه (یا اونپتر هومبان) (تاریخ نامشخص) پسر پهیر ایشن دوم
- کیدین هوتران سوم (همزمان با انلیل ندین شومی و ادد شومه ایدینه شاهان بابل) پسر پهیر ایشن دوم
• سلسله شوتروکی ح۱۲۱۰ تا ح۹۷۰پ.م
- هلوتوش این شوشینک (از ح۱۲۱۰پ.م)
- شوتروک نهونته یکم (ح۱۱۵۸پ.م)
- کوتیر نهونته سوم (ح۱۱۵۵پ.م)
- شیلهک این شوشینک یکم (تاریخ نامشخص)
- هوته لوتوش این شوشینک (ح۱۱۱۰پ.م)
- همرو لَکَمَر (پس از ۱۱۱۰پ.م)
- هومبان نیمنه دوم (اوایل سده ۱۱پ.م)
- شوتروشیلهینه ک نهونته دوم (اوایل سده ۱۱پ.م)
- اَکشیر شیموت (تاریخ نامشخص)
- اَکشیر نهونته (تاریخ نامشخص)
- کَرَه ایندَش (تاریخ نامشخص)
- مَربیتی اَپلَه اوصور (پیش از ۹۸۳ تا پس از ۹۷۸پ.م)
• سلسله هومبان تَهرَه (نوایلامیان) ح۸۳۰ تا ۵۱۹پ.م
- شاه ناشناس دوم ایلام (ح۸۲۱پ.م همزمان با شَمشی اَدَد پنجم شاه آشور)
- هَلوشو این شوشینک یکم (بیش از ۱۵ سال. تاریخ نامشخص)
- هومبان تَهرَه یکم (تا ۷۴۲پ.م)
- هومبان نیکَش یکم (۷۴۲ تا ۷۱۷پ.م) پسر هومبان تهره یکم
- شوتور نهونته یکم (۷۱۷ تا ۶۹۹پ.م) پسر (خواهرزاده) هومبان نیکش یکم
- هلوشو این شوشینک دوم (۶۹۹ تا اکتبر ۶۹۳پ.م) برادر شوتور نهونته یکم
- کوتیر نهونته چهارم (اکتبر ۶۹۳ تا ژوئیه ۶۹۲پ.م) پسر هلوشو این شوشینک دوم
- هومبان نیمنه سوم (ژوئیه ۶۹۲ تا فوریه ۶۸۸پ.م) پسر هلوشو این شوشینک دوم
- شوتور نهونته دوم (؟) (از فوریه ۶۸۸) پسر هومبان نیمنه سوم
- هومبان هَلتَش یکم (تا اکتبر ۶۸۱پ.م)
- هومبان هلتش دوم (اکتبر ۶۸۱ تا سپتامبر ۶۷۵پ.م) پسر هومبان هلتش یکم
- اورتَک این شوشینک (سپتامبر ۶۷۵ تا ۶۶۳پ.م) برادر هومبان هلتش دوم
- تمتی هومبان این شوشینک یکم (۶۶۳ تا سپتامبر ۶۵۳پ.م) برادر اورتک این شوشینک
- هومبان نیکش دوم (سپتامبر ۶۵۳ تا ۶۵۱پ.م) پسر اورتک این شوشینک
- تَمَریتو (۶۵۲ تا ۶۴۹ و ۶۴۷پ.م) پسر هومبان نیکش پسر هومبان هلتش یکم
- ایندَه بیبی (۶۴۹ تا پس از ژوئیه ۶۴۸پ.م)
- هومبان هلتش سوم (پس از ژوئیه ۶۴۸ تا ۶۴۵/۴پ.م)
- هومبان نیکش سوم (۶۴۷پ.م) پسر اَتَه مِرَه هَلکی
- اومهولومَه (۶۴۷پ.م)
- ایندَتو این شوشینک سوم (۶۴۷ تا پس از پائیز ۶۴۶پ.م)
- هومبان هَپوئَه دوم (۶۴۷پ.م)
- پائه (پس از پائیز ۶۴۶ تا ۶۴۵/۴پ.م)
- شوتور نهونته سوم (پس از پائیز ۶۴۶پ.م) پسر ایندتو این شوشینک سوم
- هومبان کیتین (تاریخ نامشخص) پسر شوتور نهونته سوم
- هومبان تهره دوم (تاریخ نامشخص)
- هَلوتَش این شوشینک (تاریخ نامشخص) پسر هومبان تهره دوم
- اومانونو (تاریخ نامشخص)
- شیلهک این شوشینک دوم (تاریخ نامشخص) پسر اومانونو
- تمتی هومبان این شوشینک دوم (پیش از ۵۵۰پ.م) پسر شیلهک این شوشینک دوم
- هَلکَتَش (ح۵۴۹/۸پ.م)
- آسینَه (اکتبر تا ۱۰ دسامبر ۵۲۲پ.م) پسر اوپَدرَمَه
- هومبان نیکش چهارم یا اومانونو دوم (ایمانیش) (دسامبر ۵۲۲ تا فوریه ۵۲۱پ.م)
- اَتَه هَمیتی این شوشینک (تا ۵۲۰/۱۹پ.م)
• شاهان اَیَه پیر حدود سده هفتم پ.م
- تاخی هی (تاریخ نامشخص)
- هنی (همزمان با شوتورنهونته سوم شاه ایلام) پسر تاخی هی
- زشه شی (تاریخ نامشخص) پسر هنی
• شاهان گیساتی حدود سده هفتم تا ۵۱۹پ.م
- شاتی هوپیتی (اواخر سده هفتم پ.م)
- هومبان شوتوروک (اوایل سده ششم پ.م) پسر شاتی هوپیتی
- هوتران تمتی (اواسط سده ششم پ.م)
- اَتَه هَمیتی این شوشینک (تا ۵۲۰/۱۹پ.م) پسر هوتران تمتی
• شاهان زامین حدود سده هفتم و ششم پ.م
- بَهوری یکم (اواخر سده ۷پ.م)
- بهوری دوم (اوایل سده ۶پ.م)
• شاهان سَماتی حدود سده ۶پ.م
- دابالا
- آمپیریش پسر دابالا
- آنی شیلهَه پسر دابالا
- اونزی کیلیک پسر آنی شیلهه
- زیتیاش
- اونسَک پسر زیتیاش
• شاهان زَری حدود سده ۶پ.م
- اَپَه لایَه
• مادها
- دیاکو
- فره ورتیش
- خشتریته
- هوخشتره
- آستیاگ
• هخامنشیان (از ۵۵۰ تا ۳۳۰ پیش از میلاد)
- کوروش بزرگ (پیرامون ۵۵۹ - ۵۲۹ پیش از میلاد)
- کمبوجیه ( ۵۳۰ - ۵۲۲ پیش از میلاد)
- گئومات (۵۲۲ پیش از میلاد، به مدت تقریبی هشت ماه)
- داریوش بزرگ (۵۲۲- ۴۸۶ پیش از میلاد)
- خشایارشا (۴۸۵ - ۴۶۵ پیش از میلاد)
- اردشیر یکم (۴۶۵ - ۴۲۴ پیش از میلاد)
- خشایارشای دوم (۴۲۴ پیش از میلاد)
- سغدیانوس (۴۲۴ - ۴۲۳ پیش از میلاد)
- داریوش دوم (۴۲۳ - ۴۰۴ پیش از میلاد)
- اردشیر دوم (۴۰۴ - ۳۵۸ پیش از میلاد)
- اردشیر سوم (۳۵۸ - ۳۳۸ پیش از میلاد)
- اردشیر چهارم (۳۳۸ - ۳۳۶ پیش از میلاد)
- داریوش سوم (۳۳۶ - ۳۳۰ پیش از میلاد)
• پارت ها
- ارشک (اشک یکم) (ح۲۵۰- ح۲۴۷ پ.م)
- تیرداد یکم (اشک دوم) (ح۲۴۷- ح۲۱۱ پ.م)
- اَردوان یکم (اشک سوم) (ح۲۱۱- ح۱۹۱ پ.م)
- فریاپت (اشک چهارم) (ح۱۹۱- ح۱۷۶ پ.م)
- فرهاد یکم (اشک پنجم) (ح۱۷۶- ح۱۷۱ پ.م)
- مهرداد یکم (اشک ششم) (ح۱۷۱- ح۱۳۸ یا۱۳۷ پ.م)
- فرهاد دوم (اشک هفتم) (ح۱۳۸ یا ۱۳۷- ح۱۲۸ پ.م)
- اردوان دوم (اشک هشتم) (ح۱۲۸- ح۱۲۳ پ.م)
- مهرداد دوم (اشک نهم) (ح۱۲۳- ۸۷ پ.م)
- گودرز نخست (۹۱ - ۷۸؟)
- اُرُد نخست (۷۸ - ؟)
- سیناتروک (اشک دهم) (۷۶ یا ۷۵- ۷۰ یا ۶۹ پ.م)
- فرهاد سوم (اشک یازدهم) (۷۰ یا ۶۹- ۵۸ یا ۵۷ پ.م)
- مهرداد سوم (اشک دوازدهم) (۵۸ یا ۵۷- ۵۶ پ.م)
- اُرد دوم (اشک سیزدهم) (ح۵۶- ۳۷ یا ۳۶ پ.م)
- فرهاد چهارم (اشک چهاردهم) (ح۳۷- ۲ پ.م)
- تیرداد دوم (۳۲ - ح۳۰ پ.م)
- فرهاد پنجم یا (فرهادک) (اشک پانزدهم) (۲ پ.م- ۴ م)
- ملکه موزا (۲ پ.م- ۴ م) همراه با پسرش فرهاد پنجم
- اُرد سوم (اشک شانزدهم) (۴- ۶ یا ۷ م)
- ونُن یکم (اشک هفدهم) (۷ یا ۸- ۱۲ م)
- اردوان سوم (اشک هیجدهم) (۱۲- ۳۹ یا ۴۰ م)
- تیرداد سوم (ح۳۶ م)
- وردان (اشک نوزدهم) (۳۹ یا ۴۰- ۴۵ م)
- گودرز دوم (اشک بیستم) (۴۱- ۴۵ م)
- ونن دوم (اشک بیست و یکم) (۵۱ م)
- بلاش یکم (اشک بیست و دوم) (۵۱- ۷۷ یا ۷۸ م)
- پاکور (اشک بیست و سوم) (۷۸- ۱۰۸ یا ۱۱۰ م)
- اردوان چهارم (۱۰۸- ۱۱۰ م)
- خسرو (اشک بیست و چهارم) (ح۱۱۰- ۱۲۸ یا ۱۲۹ م)
- بلاش دوم (اشک بیست و پنجم) (۱۲۸ یا ۱۲۹- ۱۴۷ م)
- مهرداد چهارم (۱۲۸؟ یا ۱۲۹؟- ۱۴۷؟ م)
- بلاش سوم (اشک بیست و ششم) (۱۴۷- ۱۹۱ م)
- بلاش چهارم (اشک بیست و هفتم) (۱۹۱- ۲۰۸ م)
- بلاش پنجم (اشک بیست و هشتم) (۲۰۸- ح۲۱۶ م)
- اردوان پنجم (اشک بیست و نهم) (ح۲۱۶- ۲۲۶ م)
- بلاش ششم
- اردوازد
• ساسانیان
- اردشیر یکم (اردشیر بابکان) (پیرامون ۲۲۴-۲۴۳)
- شاپور یکم (پیرامون ۳/۲۴۲-۲۷۲)
- هرمز یکم (۲۷۲-۲۷۳)
- بهرام یکم (۲۷۳-۲۷۶)
- بهرام دوم (۲۷۶-۲۹۳)
- بهرام سوم (۲۹۳)
- نرسی (۲۹۳-۳۰۲)
- هرمز دوم (۳۰۲-۳۱۰)
- آذرنرسی (۳۱۰)
- شاپور دوم (ذوالاکتاف) (۳۱۰-۳۷۹)
- اردشیر دوم (۳۷۹-۳۸۳)
- شاپور سوم (۳۸۳-۳۸۸)
- بهرام چهارم (۳۸۸-۳۹۹)
- یزدگرد یکم (۳۹۹-۴۲۱)
- بهرام پنجم (بهرام گور) (۴۲۱-۴۳۹)
- یزدگرد دوم (۴۳۹-۴۵۷)
- هرمز سوم (۴۵۹-۴۵۷)
- پیروز یکم (۴۵۸-۴۸۴)
- بلاش (۴۸۴-۴۸۸)
- قباد یکم (۴۸۸-۴۹۷)
- جاماسب (۴۹۷-۴۹۹)
- قباد یکم (۴۹۹-۵۳۱) (پادشاهی دوباره)
- خسرو یکم (خسرو انوشیروان) (۵۳۱-۵۷۹)
- هرمز چهارم (ترکزاد) (۵۷۹-۵۹۰)
- بهرام ششم (۵۹۰-۵۹۱)
- خسرو دوم (خسرو پرویز) (۵۹۱-۶۲۸)
- قباد دوم (شیرویه) (۶۲۸)
- اردشیر سوم (۶۲۸-۶۳۰)
- شهربراز (۶۳۰)
- خسرو سوم (۶۳۰)
- جوانشیر (۶۳۰)
- پوراندخت (۶۳۰-۶۳۱)
- پیروز دوم (۶۳۱)
- آزرمی دخت (۶۳۱)
- هرمز پنجم (۶۳۱)
- خسرو چهارم (۶۳۱)
- پیروز دوم (۶۳۱)
- خسرو پنجم (۶۳۱)
- یزدگرد سوم (۶۳۲-۶۵۱)
- تازش تازیان (۶۵۱)
• گاوباریان
- گیل گیلانشاه
- دابویه
- فرخان بزرگ
- اسپهبد دازمهر
- فرخان کوچک
- خورشید
• باوندیان 1- شاخه کیوسیه
- باو
- سهراب یکم
- مهرمردان
- سهراب دوم
- شروین یکم
- شهریار یکم
- شاپور
- جعفر
- کارن یکم
- رستم یکم
- شروین دوم
- شهریار دوم
- دارا
- شهریار سوم
2- شاخه اسپهبدیه
- شهریار چهاروم
- کارن دوم
- رستم دوم
- علی یکم
- رستم سوم
- حسن یکم
- اردشیر یکم
- رستم چهارم
3- شاخه کینخواریه
- اردشیر دوم
- ممد
- علی دوم
- یزدگرد
- شهریار پنجم
- کیخسرو
- شرف الملوک
- حسن
• طاهریان
- طاهر بن حسین (طاهر ذوالیمینین)
- طلحه بن طاهر
- علی بن طاهر
- عبدالله بن طاهر
- طاهر بن عبدالله
- محمد بن طاهر بن عبدالله
• صفاریان
- یعقوب لیث
- عمرو لیث
- طاهر بن محمد بن عمرولیث
- لیث بن علی بن لیث
- محمد بن علی بن لیث
- احمد بن محمد بن خلف
- خلف بن احمد
• علویان تبرستان
- حسن بن زید
- القائم
- داعی الحق
- حسن پسر مهدی
- داعی صغیر
• سامانیان
- اسماعیل بن احمد، نامدار به امیر ماضی (۲۹۵ – ۲۷۹ ه.ق.)
- احمد بن اسماعیل, نامی به امیر شهید (۳۰۱ – ۲۵۹ ه.ق.)
- نصر بن احمد، نامی به امیر سعید (۳۳۱ – ۳۰۱ ه.ق.)
- نوح بن نصر، نامی به امیر حمید (۳۴۳ – ۳۳۱ ه.ق.)
- عبدالملک بن نوح، نامی به امیر رشید (۳۵۰ – ۳۴۳ ه.ق.)
- منصوربن نوح، نامی به امیر سدید (۳۶۵ – ۳۵۰ ه.ق.)
- نوح بن منصور، نامی به امیر رضی (۳۸۷ – ۳۶۵ ه.ق.)
- منصور بن نوح (۳۸۹ – ۳۸۷ ه.ق.)
- عبدالملک بن نوح (۳۸۹ – ۳۸۹ ه.ق.)
• زیاریان
- مرداویج زیاری
- وشمگیر
- بیستون پسر وشمگیر
- قابوس پسر وشمگیر
- منوچهر پسر قابوس
- انوشیروان پسر منوچهر
• بوییان
- علی بن بویه دیلمی ملقب به عمادالدوله
- فنا خسرو بن حسن معروف به عضدالدوله
• غزنویان
- ناصرالدین سبکتکین
- اسماعیل پسر سبکتکین
- سلطان محمود غزنوی (محمود بن سبکتکین)
- محمد پسر محمود
- سلطان مسعود غزنوی (مسعود بن محمود)
- مودود پسر مسعود
- مسعود دوم پسر مودود
- علی پسر مسعود
- عبدالرشید پسر محمود
- طغرل غاصب
- فرخزاد پسر مسعود
- ابراهیم پسر مسعود
- مسعود سوم پسر ابراهیم
- شیرزاد پسر مسعود
- ارسلانشاه پسر مسعود
- بهرامشاه پسر مسعود
- خسروشاه پسر بهرامشاه
- خسرو ملک پسر خسروشاه
• سلجوقیان
- طغرل بیک
- الب ارسلان
- ملکشاه
- برکیارق
- محمد بن ملکشاه
- احمد سنجر
- محمود
• خوارزمشاهیان
- قطب الدین محمد
- علاء الدین اتسز
- جلال الدین سلطانشاه
- علاء الدین تکش
- علاءالدین محمد
- جلال الدین منکبرنی
• ایلخانان
- هولاکو
- اباقاخان هولاکو
- سلطان احمد تکودار بن هولاکو
- ارغونخان بن اباقا
- گیخاتون بن اباقا
- بایدوخان بن طرغان
- غازان بن ارغون
- اولجایتو خدابنده بن ارغون
- ابوسعید بهادرخان بن اولجایتو
- ارپاگاون
- موسی خان
- محمد خان
- ساتی بیک
- شاه جهان ایلخانی
- سلیمان خان
- طغا تیمورخان
- انوشیروان عادل
• دودمانهای محلی - جلایریان
- شیخ حسن بزرگ (۷۳۶ق)
- شیخ اویس بهادرخان (۷۵۷ق)
- جلالالدین حسینخان (۷۷۶ق)
- غیاثالدین سلطان احمد بهادر (۷۸۳ق)
- شاه محمود (۸۱۴-۸۱۳ق)
- آل مظفر یا مظفریان
- مبارزالدین محمد (۵۹-۷۱۸ / ۵۸-۱۳۱۸)
- شاه محمود (۷۶-۷۵۹ / ۷۴-۱۳۵۸)
- عمادالدین احمد (۹۵-۷۸۶ / ۹۳-۱۳۸۴)
- نصره الدین شاه یحیی (۹۵-۷۶۴ / ۹۳-۱۳۶۳)
- شاه شجاع
- زین العابدین بن شاه شجاع(۸۹-۷۸۶ / ۸۷-۱۳۸۴)
- شاه منصور (۹۵-۷۹۰ / ۹۳-۱۳۸۸)
- آل اینجو • کیاییان
- سید امیر کیای مَلاطی ، بنیانگذار حکومت خاندان کیاییان در گیلان. حکومت از (۷۶۳ـ۷۷۶) ق.
- سید رضی کیا حکومت از (۷۲۹ـ۷۹۹) ق.
- کارکیا سید محمد اول حکومت از (۸۲۹ ـ۸۳۷) ق.
- کارکیا ناصر کیا حکومت از (۸۳۷ ـ۸۵۱) ق.
- کارکیا سلطان محمد دوم حکومت از (: ۸۵۱ـ۸۸۳) ق.
- کارکیا میرزاعلی
• تیموریان
- تیمور لنگ
- خلیل سلطان
- شاهرخ
- الغ بیگ
- عبدالله میرزا
- بابر تیموری
- ابو سعید
- سلطان احمد
- سلطان محمود
- سلطان حسین بایقرا
• قراقویونلو
- قرامحمد
- قرایوسف
- قرااسکندر
- جهانشاه
- حسن علی فرزند جهانشاه
• آق قویونلو
- قره عثمان
- حمزه
- نورالدین علی
- اوزون حسن
- سلطان خلیل
- یعقوب
• صفویان
- شاه اسماعیل یکم
- شاه طهماسب یکم
- شاه اسماعیل دوم
- شاه محمد خدابنده
- شاه عباس یکم
- شاه صفی
- شاه عباس دوم
- شاه سلیمان
- شاه سلطان حسین
- شاه طهماسب دوم
- شاه عباس سوم
• افشاریان
- نادرشاه افشار
- عادلشاه افشار
- ابراهیمشاه
- شاهرخمیرزا
• زندیان
- کریمخان زند
- زکیخان زند
- ابوالفتحخان زند
- صادقخان زند
- علیمرادخان زند
- جعفرخان زند
- صیدمرادخان زند
- لطفعلیخان زند
• قاجار
- آقا محمدخان قاجار
- فتحعلی شاه
- محمد شاه
- ناصرالدین شاه
- مظفرالدین شاه
- محمدعلی شاه
- احمد شاه
• پهلوی
- رضاشاه پهلوی
- محمدرضاشاه پهلوی
سكونتگاههاي باستاني در شمال و در كرانه درياي مازندران نيز با ساحل فاصلهاي دهها كيلومتري دارند، كه نشان ميدهد در زمان رونق آن باششگاهها، سطح درياي مازندران بالاتر از امروز بوده است. همچنين باقيمانده سدهاي باستاني و از جمله سد و بندهاي ساخته شده بر روي درهها و آبراهههاي كوه خواجه در سيستان نيز نشانه بارندگيهاي بيشتر در زمان خود است. اين بندها آب مصرفي لازم براي نيايشگاهها و ديگر ساختمانهاي بالاي كوه خواجه را تأمين ميكردهاند. امروزه نه تنها آن آبراههها، بلكه حتي دريـاچـه هـامـون نيز كاملاً خشك شده است. خشكساليهاي كوتاه مدت اخير در ايران نشان داد كه حتي چند سال كمبود بارندگي ميتواند به سرعت درياچهها و آبگيرها و رودهاي بزرگ را خشك سازد و چرخه حيات و محيط زيست را در آنها نابود كند. خشك شدن درياچه ارژن در فارس و زايندهرود در اصفهان نمونهاي از اين پديده نگران كننده بود.
نشانههاي باستانشناختي، همچنين آثار رسوبهاي ناشي از سيلهاي فراوان در حدود 5500 سال پيش را تأييد ميكند. به عنوان نمونه ميتوان از حفاري قرهتپه توسط استاد مير عابدين كابلي در منطقة قمرود كه با هدف ثبت دامنه دگرگونيها و تغييرات ناشي از طغيان آبها انجام شد، نام برد. بر اين اساس در حدود 5500 سال پيش وقوع سيلهاي مهيبي منجر به متروك و خالي از سكنه شدن كل منطقه قمرود و مهاجرت مردم به ناحيههاي مرتفعتر مجاور شده است.
علاوه بر اينها, وجود نگارههاي روي سفال از غزال، فيل، گوزن، پرندگان وابسته به آب و آبزيان، و حتي لاكپشت، ماهي و خرچنگ، نشانه شرايط مطلوب آبوهوايي در زمان گسترش آن تمدنها بوده است.
در اينجا بايد به اين نكته مهم نيز اشاره كرد كه همزمان با دورهاي كه در فلات ايران شرايط محيط زيست بسيار مطلوب براي جوامع انساني وجود دارد و از آن بهرهبرداري نيز ميشود، در سراسر سرزمين سيبري و شمال آسياي ميانه و شمال قفقاز كه آن ناحيهها را محل كوچ و مهاجرت آرياييان به حساب ميآورند، تنها چند نمونه معدود از گورپشته يا شواهدي از زندگي غير يكجانشيني پيدا شده است كه از جمله آنها ميتوان از پناهگاههايي در بخشهاي شمالي حوضه آبريز درياچه آرال نام برد. در آن زمان، در آن سرزمينها تنها سرما و يخهاي باقيمانده از دوره يخبندان حكمفرما بوده و آنچه پيدا شده عموماً متعلق به عصرهاي جديدتر و كوچ ايرانيان و اقوام ديگر به آن نقاط ميباشد.
شواهد اسطورهشناسي و متون كهن از نگاه اسطورهشناسي و متون كهن، افسانة توفان يادگاري از دوران پر باران و مرطوب گذشته است. در متون پهلوي و از جمله بنـدهش آمده است كه «تيشتر» باراني بساخت كه درياها از او پديد آمدند و همه جاي زمين را آب فرا گرفت و خشكيهاي روي زميـن بر اثر بالا آمدن آب به هفت پاره يا هفت كشور تقسيم شدند.
در ونديداد از ديوي بنام «مَهرَك اوشا» كه در برخي نامههاي پهلوي به «ملكوش» و در مينويخرد بنام «ملكوس» آمده، نام برده شده كه ديوي است مهيب كه به مدت چند سال زمين را دچار باران و تگرگ و برف و باد و باران ميكند.
به روايت ونديداد، اهورامزدا جمشيد را از اين آسيب آگاه ميسازد و دستور ساخت جايگاهي بنام «وَر» را به جمشيد ميدهد تا هر يك از آفريدگان پاك آفريدگار، از مردم و مرغان و پرندگان و چارپايان و گياهان و تخم گياهان و آتش و هر آنچه زندگي مردمان را بكار آيد را در آن جايگاه نگاه دارد و پس از سپري شدن هجوم اين ديو و فرو نشستن توفان، از آن پناهگاه بدر آيند و جهان را دوباره آبادان سازند و از نيستي برهانند.
اين سرگذشت ايراني به شكلهاي گوناگوني روايت شده است. از جمله هندوان بر اين اعتقادند كه توفان بزرگ موجب گرفتاري «مانو» شد, اما «ويشنو» كه خود را به شكل يك ماهي با شاخي بزرگ ساخته بود، كشتي او را راهنمايي كرد تا بتواند در «كوهستانهاي شمالي» فرود آيد. ويشنو خود قبلاً مانو را از توفان بزرگ آگاه كرده و به او فرمان مقابله داده بود. مانو به هفت دانشمند و يك جفت نر و ماده كه از همه جانداران گيتي در كشتي داشت، فرمان داد تا از كشتي پياده شوند و همراه با خشكيدن آبها در سرزمينها گسترده شوند. مانو تخم همه گياهان را نيز با خود برداشته بود.
عبارت «كوهستانهاي شمالي» در داستانهاي هندياني كه در سرزمينهاي پيرامون رود سند (هند) و پنجاب زندگي ميكردند، اشاره آشكاري است به كوچ آنان از كوهستانهاي پـاميـر و بـدخشـانِ افغانستان امـروزي كه از اصليترين سرزمينهاي ايراني بوده است.
روايت ديگري از توفان بزرگ، داستان توفان نوح است كه قديميترين روايت شناخته شده آن به سومريان تعلق دارد و بعدها مورد اقتباس بابليان و اكديان قرار ميگيرد و در كتاب عهد عتيق (تورات) هم تكرار ميشود.
سرگذشت توفان بزرگ و سيلابها، همچنين در تاريخهاي سنتي چينيـان نيز آمده است. به موجب «كتابهاي خيزران» در زمان «يـو» Yu ، مؤسس سلسله «شيـا» يا نخستين سلسله، سيلابهاي عظيمي سراسر امپراطوري را تا بلندترين تپهها در بر گرفت. «يـو» با كمال شايستگي موفق به فرو نشاندن سيلابها در مدت سيزده سال ميشود.
شواهدي از وضعيت درياهاي باستاني در آثار ابوريحان بيروني (همچون «تحديد نهاياتالاماكن») نيز به چشم ميخورد. بيروني هنگام شرح ساخته شدن آبراهة سوئز به فرمان پادشاهان ايراني، از دريايي به جاي سرزمينهاي سفلاي مصر ياد ميكند؛ دريايي كه وجود آن در آثار هرودت نيز نقل شده است. او اعتقاد دارد كه در دوران پادشاهي ميانه مصر، اين دريا بحدي گسترش داشته است كه كشتيها نه تنها در شاخابههاي نيل، بلكه بر روي دشتهاي خشك امروزي نيز ره ميسپردهاند و هنگام عزيمت به ممفيس از كنار اهرام ميگذشتهاند.
افسانهها و روايتهاي شفاهيِ نقل شده از زبان مردمان مناطق كويريِ مركزي ايران، وجود دريايي بزرگ در جاي كوير خشك امروزي را تأييد ميكند. نگارنده داستانهاي متعددي در شهرهاي دامغان، ساوه، كاشان، زواره، ميبد، نائين، يزد و بردسكن شنيده است كه در اغلب آنها به درياي بزرگ، جزيرههاي متعدد، بندرگاه و لنگرگاه و حتي به فانوس دريايي اشاره شده است. در ادامه، نگارنده به دو نكته ديگر تنها اشارهاي ميكند:
نخست، روايت فرگرد دوم ونديداد و پهناور شدن زمين و گسترش مردمان بخاطر افزوني جمعيت در زمان جمشيد و به سوي نيمروز و به راه خورشيد، كه به گمان نگارنده سوي نيمروز يا جنوب در اينجا اشاره به سوي تابش خورشيد گرم نيمروزي و گرم شدن هوا است و نه اشاره به سمت گسترش جوامع انساني، كه در اينباره تعبير "به راه خورشيد"، سمت و سوي پراكنش كه از «شرق به غرب» است را بهتر روشن ميسازد.
و ديگر، سرگذشت فريدون در شاهنامه فردوسي و تقسيم پادشاهي جهان بين سه پسرش ايرج و سلم و تور كه اشارهاي به مهاجرت ايرانيان از دل ايران به سوي سرزمينهاي شرقي و غربي است. سلم و توري كه بعدها و به موجب گزارشهاي ايراني به برادر كوچك خود تاختند و اشارهاي است به يورش باشندگان سرزميـنهاي شرقي و غربي ايران به سرزمين مادري خود.
اما پس از اين دوران طلايي يعني در حدود 4000 تا 3800 سال پيش خشكسالي و قحطي بزرگي به وقوع ميپيوندد و دوره گرم و مرطوب جاي خود را به دوره گرم و خشك ميسپارد. در اين زمان سطح آبها به سرعت پايين ميرود و درياچهها و رودهاي كوچكتر خشك ميشوند و سكونتگاههاي انساني را با بحراني بزرگ مواجه ميسازد. بحراني كه با كمبود آب آغاز شده و به سرعت تبديل به كمبود مواد غذايي، ركود و نابودي كشاورزي، گسترش بيابانها، نابودي مراتع، از بين رفتن زيستبوم طبيعي و عواقب بغرنج آن ميشود.
اين خشكسالي موجب ميشود تا مردمان ساكن در ايران، مردماني كه پس از توفان بزرگ از كوهستانها فرود آمده و سرزمينهاي پيشين خود را دگر باره آباد ساخته بودند، باز هم دگرباره و عليرغم ميل قلبي خود، به دنبال يافتن سرزمينهاي مناسبتر به جستجو و كوچهاي دور و نزديك بپردازند و بيگمان چنين رويدادهاي نامطلوب طبيعي و كمبودهاي نيازمنديهاي انساني، موجب اختلافها، درگيريها، جنگها و ويرانيها ميشده است. درگيريهايي كه وقوع آن مابين ساكنان واحهاي كوچك و هنوز كم و بيش حاصلخيز، با تازه از راه رسيدگانِ جستجوگرِ آب و زمين، اجتناب ناپذير است.
اين پيامدها را كاوشهاي باستانشناسي تقريباً در همه تپههاي باستاني ايران تاييد كرده است: «پايان دوره زندگي انسان در حدود 4000 سال پيش و همراه با لايهاي از سوختگي و ويراني». نابودي و سوختگياي كه نه فرآيند يورش آرياييان، بلكه نتيجه درگيريهايي بر سر منابع محدود نيازهاي بشري بوده است و تا حدود 3500 سال پيش به طول ميانجامد، صدها سالي كه به جز معدودي تمدنهاي جنوبغربي ايران و شهرهاي مياندورود، به ندرت در تپههاي باستاني آثار زندگي در اين دوره را بدست ميآوريم. اين سالهاي سكوت نسبي در سرگذشت ايران، شباهت زيادي به شرايط پادشاهي ضحاك در شاهنامه فردوسي دارد.
در پايان اين دوره و همزمان با آغاز عصر آهن يعني در حدود 3500 سال پيش، بهبود وضعيت آبوهوايي به تدريج آغاز ميشود و زمينه را براي گسترش وشكوفايي تمدنهاي نوين ايـراني فراهم ميسازد كه در حدود 2800 سال پيش به شرايط مطلوب اقليميِ پيشين خود دست مييابد.
با توجه به نكات بالا مسئله كوچ آرياييان از شمال به سوي سرزمين فعلي ايران و آسياي ميانه ممكن به نظر نميرسد. آنچه بيشتر به ذهن نزديك ميآيد، اينست كه آرياييان همان مردمان بومياي هستند كه از روزگاران باستان در اين سرزميني كه از هر حيث براي زندگاني مناسب بوده است، زيستهاند و آثار تمدن آنان به فراواني در اين سرزمين ديده شده و در جاي ديگري اثري از سكونت آنان به دست نيامده است. بدرستي كه تغييرات فرهنگي و تمدني عصر آهن نتيجة منطقي تكامل عصر مفرغ است و نه تحولاتي ناشي از ورود اقوام ديگر به منطقه. اين آرياييانِ ساكن بومي ايران، هنگام افزايش شديد بارندگي دست به مهاجرت به سوي زمينهاي مرتفع ميزدند؛ و هنگام كاهش شديد بارندگي به زمينهاي پست و هموار پيشين باز ميگشتند. اينان پس از توفان بزرگ دستكم دو بار از دل ايران به سوي نقاط ديگر مهاجرت كردهاند:
1- يكبار پس از عقبنشيني درياها و درياچههاي داخلي و خشك شدن باتلاقهاي باقيمانده از توفان بزرگ، كه از كوهستانهاي مجاور به سوي جلگهها و دشتهاي رسوبيِ هموار و حاصلخيز، كوچ كرده و فرود آمدند؛ كه در نتيجه، اين مهاجرتها كوچي «عمودي»، از ارتفاعات به سوي دشتها و واديها بوده است. زمان آغاز اين جابجاييها در ميانه دوره گرم و مرطوب، و پس از پايان بارندگيهاي شديدِ موسوم به توفان عصر جمشيد يا توفان نوح، و حدود 5500 سال پيش بوده است. به عنوان نمونهاي از اينگونه مهاجرتها ميتوان از دو كوچ بزرگ نام برد: نخست، كوچ هنديان آريايي از پيرامون كوهستانهاي هندوكش به سرزمينهاي تازه خشك شدة پنجاب و پيرامون رود سند كه يادمان تاريخي آن در متون كهن «ريگودا»ي هندوان باقي مانده است؛ و ديگري، كوچ عيلاميان و سومريان، كه از كوهستانهاي غربي ايران به سرزمينهاي باتلاقيِ تازه خشك شدة خوزستان و مياندورود يا بينالنهرين انجام شده است. در بخشهاي كهن كتاب عهد عتيق يا تورات (سِفر پيدايش، باب يكم)، رويداد كـوچ سـومـريان آشكارا مهاجرتي "از مشـرق" به سوي زمينِ سـومـر يا شِنعـار، مورد توجه و اشاره قرار گرفته است. اين گروه اخير انديشة ايجاد تمدن را با خود تا درة نيل و مصر در آفريقا پيش بردند و مصريان با بهرهگيري از آن به پيشرفتهاي بزرگي نائل آمدند. در اين باره حتي فرضيههايي دائر بر مهاجرت فنيقيان از سواحل خليج فارس به كرانه درياي مديترانه مطرح است. از سوي ديگر ميدانيم كه سومريان از نظر جسماني شباهت كاملي به ساكنان بلوچستان و افغانستان امروزي و درة سند داشتهاند؛ آثار هنري و معماري آنان گواهي ميدهد كه تمدن سومر و تمدن شمالغرب هندوستان يا سرزمينهاي شرقيِ ايراني، به يكديگر همانند بودهاند و بيگمان از يك خاستگاه سرچشمه گرفتهاند. كاوشهاي اخير استاد يـوسف مـجيدزاده در منطقة جـيرفـت اين فرضيه را بيش از پيش تقويت كرده است.
2- و بار ديگر، مهاجرتهايي به هنگام خشكساليِ مابين 4000 تا 3500 سال پيش كه به دنبال ناحيههاي مناسبتر، محل زندگاني خود را تغيير داده و از پي زيستگاههاي بهتر، از ايران يا به تعبير سومريان، از "سرزمين مقدس" مادري خود به سوي سرزمينهاي ديگر متوجه شدند و سكونتگاههايي را كه در 5500 سال پيش فراهم ساخته و مدت 1500 سال در آنها زندگي كرده بودند را بر اثر رويدادهاي ناگوار اقليمي ترك كردند.
در سرزمين باستاني ايران بزرگ، اقوام و مردمان گوناگوني زندگي ميكردهاند كه يكي از آنان و احتمالاً نام عموميِ فرهنگيِ همة آنان «آريـايـي» بوده است. «همة اقوام و مردمان ايرانِ امروزي»، فرزندان «همة آن اقوام و مردمان كهن» و از جمله آرياييان هستند. اينان در طول زمان و همراه با تغييرات اقليمي و آبوهوايي دست به كوچهاي متعدد و پرشمارِ كوچك و بزرگي زدهاند كه عمدتاً از بلنديهاي كوهستان به همواريهاي دشت و بالعكس بوده است. خاستگاه تاريخ ايرانيان را نميتوان تنها به انگاره مهاجرتي كه زمان نامشخص، مبدأ نامعلوم، مقصدي ناپيدا و مسيري ناشناخته دارد، منسوب دانست و تنها آنان را نياكان ايرانيان امروزي شناخت.
در باورهاي ايراني كهن «شمال» يا «اپاختر» پايگاه اهريمن است؛ جايگاه ديوان و نابكاران و درِ ورود به دوزخ است. ايرانياني كه همواره به سرزمين مادري و خاستگاه خود و وطن خود عشق ورزيدهاند، اگر سرزمينهاي شمالي خاستگاه آنان بود، در بارة آن اينچنين سخن نميراندند.
با توجه به همه شواهدي كه تا اينجا بطور خلاصه گفته شد، به نظر ميرسد كه ايرانيان يا آرياييان «به ايران» كوچ نكردند؛ بلكه «در ايران» و «از ايران» كوچ كرده و به نقاط ديگر پراكنده شدهاند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)