موسیقی ایرانی در زمان تمدن ایلام
سرزمین ایران را اگر نتوان خاستگاه یا پایگاه موسیقی ایرانی دانست بدون تردید میتوان آن را یکی از نخستین و مهمترین کانونهای این هنر زیبا و والا در ایران زمین به شمار آورد.
هزارهی پانزدهم تا دهم پیش از میلاد که بر اثر تغییر آب و هوا و خشک شدن تدریجی دریای پهناوری که بخش مرکزی فلات ایران را دربرگرفته بود، اقوامی که تا آن تاریخ در کوهستانها و غارها زندگی میکردند به دشتها فرود آمدند و شهرنشینی را آغاز کردند.
چنین بود که اقوامی مانند لولوبیها، گوتیها، کاسیها و ایلامیها یا ساکنان کوهستان ابرسن (زاگرس)، موفق شدند در حدود هزاره سوم پیش از میلاد تمدنی به وجود آورند و در آن میان، ایلامیها سرزمین پهناوری را که شامل بخش بزرگی از خوزستان، لرستان و سرزمین کوهستانی بختیاری میشد به تصرف خود درآورند و شاهنشاهی نیرومندی تشکیل دادند که مرکزش شوش بود.
«فارمر» موسیقی شناس انگلیسی به استناد کتیبههای سومری و اکدی به این نتیجه رسیده است که در دوران فرمانروایی «پزور اینشو شینَک»(سدهی ۲۷ پیش از میلاد) عدهای از موسیقیدانان ایلامی هر پُگاه و شامگاه در برابر معبد «لینشو شینَک» موسیقی اجرا میکردند.
اینشو شینَک که نامش در نامهای بسیاری از فرمانروایان ایلام دیده میشود، خدای مورد ستایش ایلامیها بود که مظهر قدرت و نگاهبان شوش محسوب میشد.
از آنجا که فارمر به اجرای موسیقی در معابد شوش اشاره کرده است میتوان احتمال داد که گونهای موسیقی مذهبی و شاید نظیر نقاره زنی و همراه با نیایش بوده است.
اگر نظر «هانری پرونیز» درست باشد و آواز «آنتی فونیک» (پرسش و پاسخ کلیسایی) متقارن سدهی چهارم میلادی از ایران و از راه «ادسا»(سوریه) به بیزانس رفته باشد، وجود شباهتی بین آواز گریگوریَن که به وسیله پاپ گریگوری مقدس (۶۰۴ میلادی) در کلیساها رواج یافت، یعنی دو دسته شدن خوانندگان کلیسا و خواندن آیههای مقدس به صورت پرسش و پاسخ به تناوب، با آنچه دستههای سینه زنی و عزاداران در مراسم سوگواری روزهای محرم در ایران اجرا میکنند کاملا محسوس است و بعید به نظر میرسد این شباهت تصادفی باشد و این است که میتوان احتمال داد همین روش بوده است که به تدریج تکامل یافته و با تبدیل به چند صدایی پایههای هارمونی را در موسیقی تشکیل داده است.
از موسیقی سازی یا همنوازی ایلام نگارهی جالب توجهی در حجاری برجستهی «کول فرعون» یا «فرح» وجود دارد که به عقیدهی فارمر پیشوایان مذهبی را در حال تقدیم قربانی نشان میدهد و سه موسیقیدان (ایلامی) نیز در این مراسم شرکت و همکاری دارند :
یکی احتمالا دف (یا دایره) میزند و دو نفر دیگر چنگ با جعبهی صوتی در بالا و پایین (وَن) مینوازند. چنگی که فارمر از آن به عنوان «وَن» یاد کرده است همان سازی است که در نگارهی زیبا و حجاری «طاق بستان» کرمانشاه، از میراثهای هنری گرانبهای دوران ساسانی، دیده میشود. وجه تسمیهی آن به «ون» مربوط به ساختنش با چوب درخت زبان گنجشک میشده است که در زبان پهلوی «وُن» یا «وون» میگفتهاند و در عربی به صورت «ون» (مشد) یا سنج و چنک درآمده است.
سند دیگری برای اثبات اصالت و دیرینگی موسیقی ایران و پایگاه والای ایلام، تندیسی است سفالین که در موزهی لوور پاریس نگاهداری میشود و نوازندهی ایلامی نیمه برهنهای را سرگرم نواختن تنبور دسته بلندی نشان میدهد و ظاهرا متعلق به هزارهی دویُم یا نخست ِپیش از میلاد است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)