خدایا بالاتر از بهشت داری؟برای زیر پای مادرم میخواهم
خدایا بالاتر از بهشت داری؟برای زیر پای مادرم میخواهم
[
[
تصمیم بر سپردن گیسوانم به قیچی که منصرف گشتم..
دلم تنگه پرتقالِ من!
خودنویس
باید اعتراف کنم که هرگز فکر نمی کردم وارد عرصه موسیقی اون هم از نوع هیپ هاپ بشم.قبل از اینکه با موسیقی آشنا بشم و حتی فرق ریتم و ملودی رو بدونم تمایزی بین سبک هایی مثل ۱/۴ و سبک های ترکیبی مثل ۶/۸ قائل نبودم و البته اهمیتی چندانی هم برام نداشت. شاید بتونم بگم همه چیز از یک فلش مموری شروع شد؛ شاید اگه اون ویدیو رو از یاس نمیدیدم؛ هرگز این سبک رو ادامه نمیدادم و مثل قبلا از موسیقی کناره گیری میکردم. شاید اگر اولین daw رو نمیخریدم هرگز به فکر ساختن یک بیت نمی افتادم. شاید, شاید, شاید و هزاران “اگر”ها و “شاید” های دیگه وجود دارند که ممکن بود مسیر زندگی خیلی ها رو عوض کنن. ولی هرگز نمیشه دقیقه ها و ثانیه ها رو به عقب برگردوند و باید سعی کرد تا آینده ای بهتر ساخت.
حاصل عمر تو افسوس شد و حرمان | عیب خود را نکن ای دوست ز خود پنهان
وقت ضایع نکند هیچ هنــــــرپیـــــشه | جفت باطل نشود هیچ حقیـــــــقت دان
تو روحتو به من فروختی، لازمه بهت یادآوری کنم؟ یادته اون شبی رو که به خدا گفتی حاضری هر کاری بکنی تا یه قرار داد ضبط بگیری؟ تو نمی تونی یه روحو بکشی حتی اگه بخوای
امروز راما اومد به داد دلم رسید.....![]()
ستاره ها نهفتم در اسمان ابري
دلم گرفته اي دوست، هواي گريه با من
امروز توی مسیر بارگشت از بیمارستان ،کفشی رو که چند روز دیدم و خیلی خوشم اومده بود خریدم![]()
ویرایش توسط Helena.M : 18th February 2014 در ساعت 11:32 PM
بالاخره 30 بهمن هم رسيد
اين همه تو سايت از سومين همايش بزرگ سوادكوهي هاي مقيم تهران پست گذاشتم خودم برم اونجا ببينم چه خبره!!!
امروز مهر و محبت مادری رو خیلی بیشتر حس کردم وقتی تو اتوبوس، مادر، دختر بچه عقب افتاده و فلجش رو محکم در آغوش گرفت تا گریه نکنه و داد نزنه، آخه تازه عمل کرده بود، دکتر گفته بود نباید داد بزنه!
حرف دلش که باز شد، میگفت دو تا بچه داره، که هر دو فلج و به این وضع هستن، شوهرش دو سال پیش ترکشون کرده و اون مونده و بچه ها و کلی خرج و بی پولی!!!!
جالب این بود که من فقط صدای جیغ میشنیدم، ولی مادر دختر بچه کاملا میدونست دخترش چی میگه، قبل گریه کردنش گفت دخترم دلش گرفته، آوردم بیرون حالش عوض شه، دختر بچه که گریش گرفت محکم سرشو تو بغلش گرفت و بی تابی میکرد که زودتر به یه پارک برسه تا دخترش دیگه گریه نکنه !!
دلم گرفت، دلم خیلی گرفت، با اون حال خدا رو شکر میکرد !!!!!
خدایا سایه همه ی مادرا رو بالای سر فرزندانشون حفظ کن !
"اللهم اشف کل مریض"
ویرایش توسط saamaaneh : 19th February 2014 در ساعت 07:27 PM
ﮐﺎﺵ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻫﻤﺴﺮ ﻫﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﺭﯾﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺑﻮﺩ. ﭼﻨﺪﺗﺎ ﻧﺎﻣﺰﺩ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺻﻼﺣﯿﺖ ﻣﯽ ﺷﺪﻥ ﻣﯿﻮﻣﺪﻥ ﺍﺯ ﻫﻨﺮﻫﺎ ﻭ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﺷﻮﻥ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻦ، ﺑﻌﺪﺵ ﻣﻨﻢ ﺳﺮ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﺎ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻝ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺣﻤﺎﺳﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﯽ ﺁﻓﺮﯾﺪﻡ!![]()
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)