تاریخ دین و آئین در ایران
ما انسانها و تمام تمدن های بشری تجربه ای درحال گذریم. از سنگ گورها و سنگ نگارهای اولیه، که نشان از اعتقادات دینی و شبه دینی است، تا آثار بزرگ دینی امروزه، تاریخ دین و آئین ایران شکل گرفته است. چون این وبلاگ برای بررسی دروغ های تاریخ است، بخش هایی مربوطه به موضوع وبلاگ را می نویسم، و به مرور ادامه می دهم و باز نویسی می کنم. در واقع تاریخ و تمدن ایران وابسته به تاریخ و تمدن قاره کهن می باشد، و این قاره پایه های مهمی در تمدن بشری را بنا نهاده است، در این موارد کتاب ها و مدارک بی شمار وجود دارد، که از تکرار آنها خود داری می کنم. به دلیل جغرافیایی ملل قاره کهن از همان ابتدای تمدن، فرهنگ مشترکی یافتند، البته این فرهنگ در آداب و سنن، یا روش ها گوناگون بود، اما در معنی یکنواختی داشت که تا به امروز باقی است. سرزمین وسیع ایران که در مرکز قاره کهن قرار دارد، چهار راه این قاره بود، بدین جهت نمونه کامل و مجموع تمام فرهنگها و تمدن های قاره کهن را در خود محفوظ داشته، و به دلیل همین چهار راهی و تبادل فرهنگی و تمدنی، انکشاف بیشتر و رو به جلو در رشد و تکامل پیدا کرد، به تاریخ ری مراجعه شود. یکی از مهمترین دست آورد های این چهار راهی که همراه با جغرافیای متفاوت بود، باعث گردیده که از ابتدای تاریخ مردمی شجاع و دلیر داشته باشد، که ضمن بدست آوردن توانایی بالا در زندگی، استدلال و منطق را نیز به خوبی کسب کنند، و دارای قدرت نظامی و دفاعی بی نظیری هم گردند، و متعاقب آن به هیچ عنوان اشغال فرهنگی و نظامی اجنبی را نپذیرند. در دوران استعمار و امپریالیسم بسیاری از کشور ها از چین و هند گرفته تا آفریقا و لاتین، به اشغال فرهنگی و نظامی استعماری در آمدند، حتی کشور ها و مللی در حواشی قاره کهن هم به اشغال رفتند، غیر از سرزمین ایران که فرهنگ و مرز نظامی و جغرافیایی خود را حفظ نمود. اگر بخش هایی از خاکایران بزرگ در دویست سال گذشته از آن جدا گردید، توسط خود مردم و ملل ایرانی در ادامه خواست اقتصادی و سیاسی بوده است، هرگز ارتش خارجی نتوانسته در ایران پیروزی جنگی بدست آورد. از این موارد منجمله قرار داد های گلستان و ترکمن چای در پست های فصلی وبلاگ توضیح داده ام. همانگونه که چند بار در جاهای دیگر وبلاگ نوشته ام مطالب نو می باشند، که در کتابها وجود ندارند، بنا بر این شما در وبلاگ انوش راوید مقالات متفاوت خواهید دید، ضمن حفظ آزادی اندیشه و قلم و در محیطی دمکرات آنها را به بحث بگذارید. امیدوارم جوانان همه ملل عزیز و هم فرهنگ قاره کهن که فارسی یا انگلیسی می دانند، مقالات وبلاگ انوش راوید را به زبان های ملی و محلی خودشان ترجمه نمایند. عزیزان جغرافیا و تاریخ قاره کهن، یعنی سرزمین اباء اجدادی خود را بدور از دروغ های دشمنان تاریخی بدانید، و گسترش دهید. دین، آیین، مذهب، کیش، سنت، طریقه، شریعت، رسم، روش و.... در واقع همه یک مفهوم را می رسانند، در این وبلاگ با کلمات بازی نمی شود، ضمن تعریف نوین، اصل علم مفهوم و کار برد آن است. دین و فرهنگ تاریخی ملل قاره کهن، هم زیستی مسالمت آمیز برای تمام اندیشه ها و روشها بوده است، دلیل آن در شرایط جغرافیایی و نیاز تمام مردم به یکدیگر قرار داشته است.دین ها و آیین های ایران پیش از تاریخ ــ تنها راه آگاهی از احوال انسان در زمان های پیش از تاریخ صنایعی است، که انسان در آن روزگار از خود به یادگار گذارده، مثلاً دقت در جزئیات نقوش و شیوه ساختمان، یک ظرف گلی یا یک تبر و پیکان سنگی، و نقاشی های غاری و دیواری و کنده کاری ها و مجسمه ها، که از روزگار کهن به جای مانده، بسیاری از مطالب تاریک را مربوط به زندگی و آیین های انسان اولیه ماقبل از تاریخ روشن می کند. زندگی و آیین ها انسان های اولیه در ایران نسبت به اروپا متفاوت بوده است.مهر و میترامهریسم و میترائیسم ــ از ابتدای آریایی میترایی در ایران پدید آمد، و تا آخر پنچ آرایی میترایی به همه جهان رفت، تنها آیینی بود، که بدون جنگ و خونریزی و زور شمشیر به چنین گستردگی رسید، و تا به امروز بعضی از سنت های آن با نام های دیگر در جریان است. واژه میترا یا میژه یا میژا، می ژا = می = من (در بسیاری از زبان های ایرانی و خارجی) + ژا (جان) = انرژی است، که در کل می شود: جان من یا انرژی من. میترا در ذات انسانها و ناظر بر اعمال و توافق ها و قرارداد های آنها نسبت به طبیعت است. در مقام کنترل کننده نظم کیهان یعنی شب و روز و تغییر فصول، با آتش و خورشید شناخته می شده است، (تمدن کنترل انرژی امروزی). یکی از خصوصیات متعدد میترا مفهوم داوری از مکتب انسان مدار است، او وفاداران را حفاظت و پیمان شکنان را مجازات می کند. در مورد منشا میترایسم شک و شبه ای وجود ندارد، اما صحنه هایی که میترا را در حال کشتن گاو نشان می دهد، دیگر به هیچ وجه مبارزه خیر و شر تلقی نمی شود، بلکه نشان از نفوذ تمدن شهر نشینی در آئین ساده قبیله ای، و تغییر در فلسفه میترایسم (مهر و پیمان) است. مهر و میترا دو واژه مهربانی و انرژی خود است، ولی در طول تاریخ بشدت به افسانه و راز و رمز پیچیده شده اند. در صورتی که مردم تمدن های کهن، به هیچ وجه اندیشه های کذب و رویایی نداشتند، و همه موضوعات زندگی را بخوبی در گردش روزگار و طبیعت می دانستند. در ادامه تمدن از سال های هزاره های سوم تا ششم آریایی میترایی، به مرور و بنا به خواستهساختارهای تاریخی اجتماع، دین های مختلف شکل گرفتند، که سر منشأ همه آنها از مهر و میترا می باشد، و رهبران آنها برای به انقیاد کشاندن انسانها، کلی داستان و رمز و راز پدید آوردند، و درباره دین هایشان تبلیغ کردند. منجمله قربانی کردن گاو یا گوسفند، (گو = گاو + سپند = مقدس)، و عبادی کردن این موضوع، عبادت کردن به نشانه های واهی، نوشیدن هوم و کشیدن تریاک، و...عکس ظروف تمدن کهن جیرفت، کاشان، ایلام، هزاره اول آریایی میترایی، عکس شماره 4163، و نیز بسیاری از ظروف و سنگ نگاره های کهن ایرانی، که در آنها به هیچ وجه اثری از قربانی کردن وجود ندارد، که هیچ، بلکه حیوانات را شاد و فعال کشیده اند. در ادامه تاریخ تمدن، مهر و میترا تبدیل به پیش دینها، با مراسم مختلف شده اند، در ادامه با عنوان مهر پرستی و میترائیسم نوشته ام. از نیمه دوم هزاره شش آریایی میترایی نفوذ میترایسم در آیین زرتشتی و دوران سلسله هخامنشیانبه بعد، سخنها و مطالب بسیاری گفته شده، که به دست مغان میترایی که حالا زرتشتی شدند، به سنت های زرتشتیان اضافه شد، و می توان میترا را در بخش های از اوستا دید.از ابتدای هزاره شش آریایی میترایی، و در زمان حکومت اشکانیان سیر گستردگی میترایسم افزایش یافت، زیرا آیین رسمی آنها مهر گرایی بوده (بدلیل طبع سازمان قبیله ای آن دوره). میترا در میان برهمنان هم کم و بیش از همان ارج و بزرگی برخوردار بود، در کتاب مقدس برهمنان "ریگ ودا" در کنار دیگر خدای پر قدرت "ورونه" جابه جا به نام میترا بر می خوریم.عکس جام زندگی از نیمه اول هزاره پنجم آریایی میترایی، و عکس نقش تخت جمشید، از نیمه دوم هزاره پنجم آریایی میترایی، دیگر در این دو نقش حیوانات در طبیعت شاد و در حال جست و خیز نیستند، به بند کشیده شده اند، و یا قربانی و کشته می شوند، در واقع بوضوح نشان می دهد آئین پاک کهن ایرانی، یعنی مهر و میترا، بعد از 40 قرن، به بند دین های باستانی درآمده است. عکس شماره 5686.مهرپرستی و میترائیسم میترائیسم بر اساس شکر گزاری و عبادت، طبیعت و قوای طبیعت، باد و آب، خاک و آسمان، کوه و جنگل، آتش و شب، و... است. میترا در لغت به معنی پیمان و میثاق، به مفهوم کلمه در جنبه قضائی و ارزش قدرت او در جامعه انسانی بوده است. نزد هندوان خدای نظام اجتماعی، گوهر دادگستر و عدالت، گرفته شده از طبیعت است، میترا خدای نگهبان زمین و آسمان یا موکل آب می باشد، و ریشه در خدای قدیم ایرانی ها دارد. صفاتی را که قبلاً به وایو و اندرا نسبت داده می شد، رفته رفته بدست آورد، و بدین ترتیب خدای جنگ و پیروزی و سرنوشت، همچنین خدای روزی دهنده شناخته شد. او بر ارابه ای که بوسیله دو اسب سفید کشیده می شود سوار است، قربانی گاو نر در نظر پیروانش از فرایض دینی به حساب می آید، در سانسکریت سوم همراه نوشیدن شربت سکر آور و قرص هوم مراسم ستایش او بر پا می گشت. قربانی گاو توسط میترا برای حاصلخیز نمودن زمین، اولین بار در تاریخ بشر متداول شد، بعد ها به ادیان دیگر کشیده شد. ستایشگران میترا بر این باور بودند، که میترا به آسمان بالا رفته است، و همواره در انتظار بازگشت دوباره او به زمین، برای اصلاح بشر و نابودی شرارتها و ناپاکیها بودند. اندیشه بازگشت میترا بعد ها بنام سوشیانت نجات دهنده بشر، در ادیان دیگر پارسی باقی ماند. پرستش گاه های کوچک و خانوادگی میترا را مهرابه می گفتند، و امروزه با نام محراب و محرابه باقی است. اصل پایداری آئین میترا طی چند هزار سال، بر اساس انسان و دست آوردهای انسان بوده. الکی دین و حکمتی بر ملتی و سرزمینی نمی آید، مگر اینکه در سرنوشت جغرافی ـ تاریخ مناسب قرار داشته باشد. چون ایران در مسیر چهار راهی و برخورد و گذر تمدنها قرار داشت، و در ایران و ایرانیان توضیح داده ام، به همین جهت پایه گذار آئین ها و عید ها جشنها گردید. جالب: سالنامه ایرانی بنام سالنامه آریایی میترایی معروف شده است، و ابتدای آن از تولد مهر می باشد. اینک در آغاز قرن 71 ایرانی هستیم، سال 7000 آریایی میترایی، برابر است با 1392 هـ، خ. بنا به اساطیر مهری، میترا در غار کوهی ظهور کرد، از اینرو پیروانش معابد خود را در مغاره های کوه ساختند، و درون دخمه ها به عبادت و شکر گزاری مراسمی پرداختند. در معابد مهری که هنوز آثاری باقی مانده است، در بعضی از نقاط غرب ایران مانند، کنگاور و نیز در بسیاری از نواحی اروپا، همه جا تندیس ها و هیاکل مختلف از میترا ساخته شده است. هر یک از صور او رازی از اساطیر آئین مهر و میترا می باشد، که غالباً در پیکر جوانی با کلاه مخروطی شکل، و مو های پریشان، در حالی دیده می شود، که خنجری در پهلوی گاو نر فرو می برد، عقربی به آلت گاو آویخته و نیش می زند، و ماری به بدنش چسبیده و خونش را می مکد.عکس میترا و وَرزا، این دیوارنگاره مهرابه ای در مارینو ایتالیا، صحنه قربانی کردن ورزا است، دنباله فلکی ردای میترا نیز نشان داده می شود، (ورزا یا گاو نر بزرگ، برای اطلاع و دیدن جنگ گاو های ورزا به وبلاگ چلاسر و جل بروید). نقش میترا در پشت و روی یک کنده کاری متعلق به سده 50 و 51 میترایی یا دوم یا سوم پس از میلاد. عکس های شماره 1430. آیین مهر یا میترائی، آیینی راز آمیز بود، که بر پایه پرستش مهر (میترا) ایزد ایران باستان و خدای خورشید، عدالت، پیمان و جنگ، در دوران پیش از آیین زرتشت بنیان نهاده شد. این آیین بعدها دگرگون شده، و به سرزمین های امپراطوری روم برده شد، و در طول سده های دوم و سوم پس از میلاد، در تمام نواحی تحت فرمانروایی روم و اروپا، شمال آفریقا و بریتانیا برپا بود. گرچه پس از پذیرفتن آیین مسیحیت توسط امپراطور کنستانتین، در اوایل سده چهارم میلادی این دین محو شد، اما تاثیر اصلی بر ادیانی چون مسیحیت بر جای گذاشت. پیش از زرتشت پیامبر باستانی ایران (در حدود قرن 45 آریایی میترایی یا ۶ پیش از میلاد)، ایرانیان دینی چند خدایی داشتند، و مهر یا میترا گرانقدر ترین خدای آنان محسوب می شد. او خدای پیمان و تعهد و سر سپردگی متقابل بود، در لوحی به خط میخی که متعلق به پانزده قرن پیش از میلاد، شامل پیمان نامه ای بین هیتیها و میتانیها می باشد، به میترا سوگند یاد شدهاست. در زمان مادها زردشت از میان ایران و ایرانی ها برخاست، و به دین و آئین کهنی که از زمان های پیش میان این قوم معمول بود خرده گرفت، و راه و روشی نو در پرستش خداوند بنیاد کرد. این دین خاص ایرانیان بود، و تا قبل از اسلام در سراسر ایران رواج داشت. از مذهب ماد اطلاع درستی در دست نیست، ولی از تصویر برجسته ای که در قیزقاپان از دوره ماد پیدا شده، پادشاه و روحانی را در دو طرف مشعل آتش نشان می دهد، برمیآید که مادها هم میترا پرست و آتشپرست بودهاند. اگر گفته تاریخ نویسان راست باشد، که زردشت از کنار دریاچه چیچست برخاسته، باید گفت مادها نیز به دو نیروی آهورامزدا و اهریمن عقیده داشتند. بنابر عقیده همین محققان مغها که طایفه روحانی مادها بودند، مذهب را با سحر و جادو آلوده ساختند، و زردشت چون خواست دین را پاک گرداند، مغها بر او شوریدند، وی به ناچار به باختر رفت و در آنجا دین خود را گسترد. ظاهراً در زمان سلسله هخامنشیان میترا بعنوان همراه و یاور اهورمزدا، پرستش می شد، اما بعد ها بصورت خدایی مستقل بنام مهر (الهه آفتاب) در آمد. در اوستا سرود و ابیاتی در مدح و ستایش میترا آمده است، در ریگ ودا میترا همراه وارنا زیاد آمده، ولی فقط یک سرود به ستایش او اختصاص داده شده. کیش شاهان هخامنشی از دوران داریوش بزرگ به بعد، زرتشتی بوده است، با اینحال داریوش و جانشینانش قصد ایجاد شرایط سیاسی سختگیرانه برای از میان بردن باور های قدیمی، که همچنان نزد بسیاری از نجیب زادگان محبوب بود را نداشتند. بدینسان آیین زرتشت، رفته رفته با عناصر آیین چند خدایی قدیم در هم آمیخت، و یَشت هایی در ستایش خدایان کهن سروده شد. یشتی در اوستا به نام مهریَشت به مهر یا میترا اختصاص داده شده است، که در آن مهر ایزدی نظاره گر بر همه چیز و روشنایی آسمانی، نگاهبان پیمانها، محافظ نیکو کاران در این گیتی و پس از آن، و بالاتر از هر چیز، دشمن بزرگ اهریمن و تاریکی، و خداوند نبرد و پیروزیها تصویر شده است. در آیین مختلط دوره موخر سلسله هخامنشیان، جنبه زرتشتی به وضوح بر جنبه دگرکیشی آن چیرگی یافته، و دیگر از قربانی کردن گاو که پیروان زرتشت از آن نفرت داشتند، یادی نمیشود. آئین میترا در قرن 48 آریایی میترایی به مرکز اروپا رسید، و سپس در تمام اروپا گسترش یافت، و پرستشگاه های بجا مانده در کناره دریای سیاه و دانوب و روم دلیل آن است، و سپس به انگلستان رسید. در سال 1954 میلادی یک مجسمه نیم تنه از میترا، در مرکز شهر لندن از زیر خاک بیرون آمد، که در موزه لندن جا گرفت. روی دیوار رومیها شمال انگلند، نیز نقش هایی از میترا دیده می شود، در اکثر شهر های آلمان نشانه ها و محراب هایی از میترا کشف شده است. کلاً تا قرن سوم میلادی در اکثر کشور های اروپایی چون، آلمان، ایتالیا، فرانسه، سوئیس، انگلیس، و کشور های اروپای شرقی، آئین میترا از ادیان با ارزش و فراگیر مردم این سرزمینها بود. جورج الکساندر، از پایه گذاران کاتولیک مسیحی، بزرگترین دشمن میترا گرایی بود، و با جنگ هایش ضربات سنگینی به این آیین وارد نمود. میترا امروزه همچنان در فرهنگ و سنن غرب با نام بابا نوئل باقی مانده است، چهره بابانوئل با کلاه مخروطی که همان کلاه میترا است، و ریش سپید نشانه پیری میترا، و قبای سرخ نیز لباس کهن ایرانی است، که بیانگر شادی و شور بوده، و در شب یلدا برای کودکان هدایا می آورد. در ادامه تکامل تاریخ اجتماعی، پس از آنکه مرحله بعدی میترا یا مسیحیت جانشین شد، اکثر آداب و رسوم و سنن میترایی، زیر پوشش مسیحیت در جوامع اروپایی باقی ماند، از جمله جشن کریسمس، که جشن یلدا و تولد میترا است، جشن سیزدهمین روز بهار با عنوان عید پاک می باشد. مهرپرستی در دوره اشکانیان گسترش و به اروپا رفت، شاهان و نجبای مرز ایران و روم از جمله سرزمین آناتولی (آسیای صغیر) بر این کیش بودند. آنگاه که تیرداد اول شاه ارمنستان، در هنگام تاجگذاری خویش سال ۵۷ میلاد، نرون امپراتور روم را حکمران بزرگ خود اعلام نمود، آداب و تشریفات مهر پرستی را به نمایش گذاشت، و اعلام نمود که ایزد پیمان و دوستی، رابطه دوستانه ای را بین ارمنیان و رومیان مقتدر برقرار نموده است. میترداد یا مهرداد ششم، شاه پُنتوس، احتمالاً یک مهرپرست بوده است، و متحدانش یعنی دریانوردان کیلیکیه، در حدود قرون 49 و 50 میترایی یا اول پیش از میلاد، آداب و مناسک میترایی را برگزار می نمودند. همچنین آنتیوخوس یکم پادشاه کُماژن (جنوب شرق آسیای صغیر)، میترا را تکریم و ستایش مینمود. تا آغاز قرن51 آریایی میترایی یا دوم میلادی، آثار کمی پیرامون میترا ایزد ایرانی، در سرزمین روم یافت شده است، در صورتی که که از سال ۱۳۶ میلادی به بعد، صدها کتیبه و سنگ نبشته وقف شده به این ایزد وجود دارند. شرح سبب این تجدید محبوبیت به آسانی ممکن نمی باشد، و امروزه یک نظریه اینست که شاید آیین میتراییسم رومی توسط نابغه ای مذهبی، که در حدود صد سال پس از میلاد میزیسته است تجدید بنا گردیده، و به منظور پذیرفته شدن مناسک باستان ایرانی در سرزمین روم، تفسیر و تعبیری جدید به آن بخشیده است. میترایسم رومی در سده های سوم و چهارم میلادی به اوج خود رسید، و بویژه در میان سربازان رومی باورمندان بسیاری داشت. پس از گرایش کنستانتین امپراطور روم به آیین مسیحیت، که در آن هنگام گسترش یافته بود، و پس از پیروزی او در نبرد ۳۱۲ میلادی، که طی آن همه کیشها و آیین های غیر مسیحی ممنوع اعلام شد، آیین های مهر پرستی نیز در مغرب زمین رفته رفته از رواج افتاد. گرچه نمادها و پرستشگاه های آن در سراسر اروپا در مفاهیم آیین مسیحی و رفتار های مسیحیان باقی ماندهاست.عکس نقشی در تاق بستان کرمانشاه ایران، عکس شماره 1432، شاه ساسانی شاپور دوم در میان، و در سمت راست وی اهورا مزدا، که حلقهٔ فر ایزدی را به منظور تاجگذاری به او می دهد، بر روی دشمنی به خاک افتاده (یولیانوس امپراطور روم) ایستاده. در سمت چپ شاه، میترا یا مهر، که پیکان های نوری همچون خورشید از سر او در تمامی سمتها پراکنده شده، شاخه ای از نبات که برسم نام دارد، را در دست گرفته است، و بر روی گل نیلوفری ایستاده است. شاپور دوم ساسانی به مهر سوگند خورد، که آسیبی به پادشاه ارمنستان نمی رساند، در نقش رستم هم میترا دیده می شود، همچنین بر بالای دو طاق کوچک و بزرگ در کرمانشاه موسوم به طاق بستان دو فرشته میترا وجود دارند، مهرپرستی درشاهنشاهی ساسانیان همچنان ادامه داشت.
علاقه مندی ها (Bookmarks)