غریزه جنسی و راههای کنترل آن
1ـ حکمت غریزه جنسی در بشر
استمرار و بقای موجودات زنده برخوردار از حکمت و فلسفه ای است که در اصل وجود آنان بوده است و آفریدگار جهان آن را از دو راه عملی می کند:
1ـ از طریق تغذیه و رساندن مواد لازم به بدن برای جایگزینی آنچه از آن به تحلیل می رود.
2ـ از راه لقاح.
اولی موجب بقای ذات و خود موجود است و دیگری وسیله استمرار نوع در بستر زمان است.
در این میان، حیوانات اصولاً توجهی به ضرورت بقا ندارند و تنها بر اساس غریزه عمل می کنند و انسانها هم ممکن است بر اثر غفلت و یا نداشتن انگیزه ماندن، در پی عملی شدن عامل بقای خود نباشند و این اهمال کاری، قطعا به انقراض نسل آنها خواهد انجامید.
بدین جهت خداوند حکیم و مهربان، میل به تغذیه و جنس مخالف را در وجود آنان قرار داد، تا اینکه آنها از خوردن و آشامیدن و لقاح، احساس لذت کرده و به انگیزه ارضای این خواست طبیعی خود، نسبت به این دو عمل اقدام کنند و به موجب آن همواره در صدد اجرای عامل استمرار وجود خویش باشند.
2ـ نیرومندی غریزه جنسی
قدرت و قوّت بسیار غریزه جنسی و میل به خوردن و آشامیدن در بشر و تأثیر فراوان و غیر قابل انکار آن در چرخه زندگی او و نقش بنیادی و بسیار قوی آن در شکل دهی به شخصیت و رفتار و افکار او و سمت و سوی بخشی به تحرکات فردی و اجتماعی او قابل انکار نیست. و بدین جهت و بر همین مبنا دو مکتب «فرویدیسم» و «مارکسیسم» در عرصه حیات فکری بشری پدید آمد، و هر یک از دو مکتب با بزرگ کردن بیش از حد هر کدام از آن دو خواسته طبیعی و اصالت دادن به آن، همان را پایه و اساس شخصیت و حیات بشری قرار داده و سایر نیازها و امیال او را بازتاب و برآیندی برای آن به شمار آورد.
در این میان غریزه جنسی از قدرت و نیروی فزونتری برخوردار است و حکمت آن هم شاید به جهت وجود زحمات و رنجهایی باشد که بر اثر این غریزه برای مرد و به ویژه زن، در بارداری و تربیت و تأمین فرزند پیش می آید.
3ـ خطرات شهوت گرایی
میل به لقاح که در اصل آفرینش به جهت تأمین بقای موجودات زنده، در نهاد آنها به ودیعت سپرده شد، آنگاه که در اختیار بشر قرار گرفت، با سوء استفاده از آن، در جهت هلاکت و تباهی او نیز به کار رفت.
این غریزه، اگر رها شود، همچون موریانه که بی رحمانه بر درختان تناور هجوم می آورد و از درون آن را پوک و تهی می سازد، جسم و جان آدمی را به تحلیل برده و رفته رفته به ویرانی و سقوط می کشاند.
این غریزه چنانچه در اختیار هوا و هوس بشر قرار گیرد، بلایی که بر مغز و اعصاب و قوای جسمی و روانی او وارد می کند به گفته یکی از عالمان سترگ اخلاق و تربیت همچون کارگزار ستمگری است که رییس حکومت او را، مطلق العنان بر جان و مال مردم مسلط کند و او به تدریج تمامی اموال آنان را به زور از صاحبانش گرفته و به مصرف خود رساند و آنها را در بدبختی و دریوزگی رها سازد. ولی اگر تحت فرمان عقل و خرد باشد و مطیع آن گردد، بسان کارگزار عادلی است که مالیات را عادلانه از مردم می گیرد و سایر اموال آنان را برای خود آنها باقی می گذارد و در نتیجه هم دستگاه حکومت اداره می گردد و خدمات آن متوقف نمی شود و هم مردم به زندگی عادی خود ادامه می دهند و بدین سان نه تنها غریزه جنسی با وجود سلطه عقل بر آن، اشباع خواهد شد بلکه سایر قوای بدن نیز سالم مانده و با نشاط به وظایف مربوط به خود خواهند پرداخت.(1)
شهوت جنسی، غریزه ای بسیار مقتدر و بی رحم است که اگر با بی بند و باری پیروی شود، تمام قوای انسانی را مقهور خویش می سازد. نیروی جسمانی و مغز و اعصاب را به سرعت رو به تضعیف می برد، ذهن را مسموم،
اندیشه را مغشوش و قدرت تصمیم گیری و اراده بشری را تباه می کند.
پیروی بی بند و بار از این غریزه، همت آدمی را پست، فکر را نزدیک نگر و محدود و شخص را در مواجهه با مشکلات حیات و فراز و نشیبهای آن، ناتوان و علیل می کند و قلب را که می تواند حرم خداوند و جایگاه او گردد، به لانه شیطان و جولانگاه ابلیس تبدیل می سازد.
سخن گرانبهایی از رسول اکرم(ص) نقل شده است که آن حضرت فرمودند: «پس از خود از سه چیز بر امت خود نگرانم: گمراهی و انحراف پس از معرفت و هدایت؛ حوادث و وقایع گمراه کننده و شکمبارگی و شهوترانی.»(2)
خطر تهاجم فرهنگی و تجاوز به مرزهای اعتقادی و معنوی ما کمتر از حمله به مرزها و حدود جغرافیایی نیست، که به مراتب از آن حساس تر و مصیبت بارتر است. مقابله با متولیان و لشکریان تهاجم فکری، همچون مبارزه با متجاوزان ارضی، ضرورت قاطع دارد، استقامت و صبر می خواهد، قربانی و شهادت لازم دارد، سلاح و مهمات و نقشه و تدبیر می طلبد.
سلاح این میدان، اسلحه گرم و سرد نیست، حربه آن، دانش و بصیرت و تقواست که مسلح شدن به آن، جز با روی گردانی از شهوت پرستی و بی بند و باری میسر نیست.
4ـ راه حل اصلی بحران
تعبیر از غریزه جنسی و آثار آن بر شخصیت جوانان، به «بحران» قلم پردازی و یا بزرگ نمایی نیست، بلکه حقیقتی است روشن، برای همه کسانی که شخصیت جوان را به خوبی می شناسند و یا خود جوانند و یا دست کم دوران جوانی خود را کم و بیش به یاد دارند.
ابتدا گفتیم حکمت از غریزه جنسی استمرار و بقای نوع بشر است و لذا سالم ترین، بایسته ترین و مطلوب ترین نوع مواجهه با آن و بهترین راه حل مقابله با آن، ازدواج و نکاح مشروع است. انسان با نکاح بموقع و در وقت نیاز ـ بی آنکه به دیری یا زودی آن فکر کند ـ به مقبول ترین و کامل ترین صورت خود به نیازمندی خویش پاسخ مثبت می دهد و پیش از آنکه به عواقب و پی آمدهای آزاردهنده و فشارهای غریزه به دنبال آن عقده های روانی دچار گردد، آن را مهار ساخته و از التهاب آن کاسته است و قبل از آنکه انرژی انباشته آن از وجودش سرازیر شود و دامنش را آلوده کرده و بسوزاند، آن را با پاسخ طبیعی و مشروع ـ بی اضطراب و نگرانی ـ فرو نشانده است. و این نخستین توصیه دین در این مورد است.
رسول اکرم(ص) می فرمایند: «یا معشر الشباب! من استطاع منکم الباه فلیتزوّج ...؛
ای جمعیت جوانان هر کس از شما توانایی ازدواج دارد ازدواج کند ...».(3)
از حضرت صادق(ع) روایت شده است که فرمودند: «جاء رجل إلی أبی علیه السلام فقال له: هل لک من زوجة؟ قال: لا، فقال أبی: ما احبّ أنّ لی الدّنیا و ما فیها و انّی بتّ لیلة و لیست لی زوجة. ثم قال: الرّکعتان یصلّیهما رجل متزوّج افضل من رجل أعزب یقوم لیله و یصوم نهاره. ثمّ أعطاه أبی سبعة دنانیر ثمّ قال: تزوّج بهذه. ثمّ قال أبی: قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: اتخذوا الأهل فإنّه ارزق لکم؛
مردی به محضر پدرم ـ که درود خدا بر او باد ـ رسید، آن حضرت به او فرمود: آیا همسری داری؟ عرض کرد: نه! پدرم فرمود: من دوست ندارم همه دنیا و آنچه در آن است از آنِ من باشد در حالی که یک شب را بی همسر، سر به بالین گذارم! سپس فرمود: دو رکعت که مرد زن دار بجای آورد بهتر است ازمرد بی همسری که شبش را به نماز قیام کند و روزش را با روزه تمام کند. آنگاه پدرم هفت دینار داد و گفت: با این پول ازدواج کن. سپس پدرم از رسول اکرم(ص) نقل کرد که فرمود: برای خود تشکیل خانواده دهید که برای روزی شما بهتر و مفیدتر است.»(4)
روایات در این باره فراوان است که به همین دو نمونه بسنده می کنیم.
5ـ کنترل
اگر برای کسی به هر دلیلی امکان ازدواج نباشد، چنین شخصی تحت هیچ عنوان مجاز نیست روی به گناه آورد زیرا خطر گناه و آلوده دامنی بسیار فراتر از فشارها و رنجهای عزوبت و بی همسری است و در صورت خوف وقوع در گناه، ازدواج به هر صورت ممکن واجب می شود. و لذا چنین کسی یا باید خود را کنترل کند و دست به گناه نیالاید و یا مقدمات ازدواج خود را از هر راه ممکن فراهم آورد.
قرآن کریم می فرماید: «و لستعفف الّذین لا یجدون نکاحا؛
و باید آن کسانی که ازدواج برایشان مقدور نیست عفّت بورزند.»(5)
کنترل این غریزه به دو صورت ممکن است تحقق پذیرد، 1ـ کنترل منفی. 2ـ کنترل مثبت.
5ـ1ـ کنترل منفی
غالبا وقتی سخن از کنترل غریزه جنسی به میان می آید، توجه اشخاص به سمت و سوی نوع منفی آن جلب می شود. و آن این است که کسی با وجود تحریکات مختلف و مواجهه با عوامل انگیزش این غریزه، بخواهد با میل تحریک شده اش مبارزه و مقابله کند و به سوی ارتکاب جرم نرود، چنین کاری گرچه قطعا بهتر از آلایش دامن و عمل به جرم است، ولی پیامدهای سوء و مخرب آن بر کسی پوشیده نیست. این کار هم به غایت دشوار است و هم زیانبار، و بدین جهت هرگاه شخصی به کنترل غریزه سفارش می شود، با چنین برداشتی از آن، و تصور دشواری و زیانباری آن، از پذیرفتن چنین توصیه هایی سر باز می زند.
5ـ2ـ کنترل مثبت
غریزه جنسی اگر با ازدواج مهار نگردد، مطلوب ترین راه تسلط بر آن، کنترل مثبت است. و آن پرهیز از صحنه ها و کارهایی است که به تحریک این غریزه می انجامد.
این نوع از کنترل، که در حقیقت جنبه پیشگیری دارد هم راحت است و هم بی زیان و بلکه مفید.
راحت است، زیرا در این صورت همچون وسیله نقلیه ای است با سرعت معمولی و قانونی، که در مواجهه با خطر، مهار حرکت آن زحمت چندانی ندارد، بر خلاف ماشینی که با سرعتی بسیار فراتر از حد شناخته شده و بایسته خود سیر می کند. که چه بسا به کلی اختیار آن از دست صاحبش بیرون رفته و مصیبتها به بار آورد و کنترل آن هم در صورت تحقق، صدها زیان و رنج و زحمت و اضطراب برای وسیله و صاحب آن به همراه دارد.
و بی زیان است، زیرا با این حال کنترل غریزه فشاری بر جسم و روان تحمیل نمی کند تا به آن صدمه ای وارد شود.
و مفید است چون موجب می شود مغز و اعصاب و قوای بدن در حالت عادی به سر برند و تعادل روانی شخص محفوظ بماند و انرژی و سرمایه های جسمی و روحی او بیهوده مصرف نشوند.
پیش از این نیز از قرآن کریم نقل کردیم که باید کسانی که قدرت و وضعیت مساعد برای ازدواج ندارند عفت پیشه کنند و عفت در این آیه گرچه در ابتدا مفهوم عمل خاصی
منافی با آن را دارد، ولی با تأمل بیشتر معلوم می شود که آیه کریمه معنایی عام دارد و عفت در همه اعضا و اندام را شامل است. و اکنون طرق کنترل مثبت را به اختصار برمی شمریم:
1ـ پرهیز از فکر و ترسیم صحنه های محرک در ذهن و خیال.
عبداللّه بن سنان از امام صادق(ع) نقل می کند که حضرت(ع) فرمود:
«انّ عیسی قال للحواریّین: ... انّ موسی امرکم ان لا تزنوا و أنا آمرکم أن لا تحدّثوا انفسکم بالزنا فضلاً عن أن تزنوا فانّ من حدّث نفسه بالزنا کان کمن أوقد فی بیت مزوّق فأفسد التزاویقَ الدّخان و ان لم یخرق البیت؛(6)
عیسی به اصحاب خود گفت: ... موسی به شما دستور داد که زنا نکنید و من به شما دستور می دهم که فکر زنا هم در سر نپرورانید تا چه رسد به اینکه زنا کنید زیرا کسی که خیال زنا کند مانند کسی است که در خانه ای نقش و نگار شده دود و آتش به پا کند. چنین کاری
گرچه خانه را نمی سوزاند ولی زینت و صفای آن را مکدّر کرده و فاسد می کند.»
2ـ دوری از نگاههای مسموم و مناظر تحریک آمیز.
قرآن کریم در دو آیه متوالی دستور به اغماض و نگهداری چشم از نگاه حرام و هوس آلود داده است. در آیه اول می فرماید: «قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ...؛
به مؤمنان بگو دیدشان ـ را از نامحرمان ـ فرو نشانند و نهانگاههای خود را ـ از وقوع در حرام ـ نگه دارند. و در آیه بعدی می فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ و یحفظن فروجهنّ ...؛
به زنان مؤمن بگو ـ چشمهایشان را فرو گیرند و نهانگاههای خویش را محافظت کنند.»(7)
جالب این است که در هر دو مورد خداوند متعال نخست دستور به مراقبت از نگاه محرک و عفت چشم می دهد و آنگاه به حفاظت از عورت فرمان داده است.
رسول اکرم(ص) می فرمایند: «النّظرة سهم مسموم من سهام ابلیس فمن ترکها خوفا من اللّه اعطاه اللّه ایمانا یجد حلاوته فی قلبه؛
نگاه هوس آلود ـ تیری است مسموم از تیرهای شیطان. هر کس آن را به جهت خوف الهی ترک کند، خداوند ایمانی به او می بخشد که حلاوت آن را در قلب خود احساس می کند.»(8)
3ـ گوش ندادن به آوازها و موسیقیهای تحریک کننده و مبتذل.
در حدیثی از حضرت صادق(ع) آمده است: «إنّ رجلا سأله عن سماع الغناء، فنهی عنه و تلا قول اللّه عزّ و جلّ: «انّ السّمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسؤولاً» و قال یسأل السّمع عمّا سمع و الفؤاد عمّا عقد و البصر عمّا ابصر؛
مردی از آن حضرت در باره شنیدن آواز محرک پرسید. حضرت از آن نهی کرده و این آیه را خواندند: «به یقین گوش و چشم و دل هر یک مورد سؤال خواهند بود»(9) و فرمود: گوش از آنچه شنیده و قلب از آنچه بدان دل بسته و چشم از آنچه دیده است مسؤول بوده و بازخواست خواهند شد.»(10)
4ـ اجتناب شدید از گفتگوهای دوستانه و نشستهای غفلت زا و معاشرت با دوستان ناباب و گوش سپردن به سخنان تحریک آمیز.
از حضرت امام باقر(ع) این گونه روایت شده است: «من اصغی إلی ناطق فقد عبده، فإن کان النّاطق یؤذی عن اللّه عزّ و جلّ فقد عبد اللّه و ان کان یؤذی عن الشّیطان فقد عبد الشیطان؛
هر کس به سخن گوینده ای گوش فرا دهد او را بندگی کرده است، پس اگر ناطق از خدا بگوید شنونده، خداوند را بنده شده و اگر از شیطان و سخنان شیطانی بر زبانش جاری کند قطعا بندگی شیطان کرده است.»(11)
5ـ اعتدال در خوردن. بی تردید پرخوری و بی نظمی در خوردن در ذخیره سازی و انباشتن موادی که نیازمند تفریغ باشد مؤثر است، ولی در صورت اعتدال و کم خوری سهم ناچیزی از آن صرف تهیه آن مواد می شود.
در حدیثی که قبلاً از پیامبر گرامی(ص) نقل کردیم، آن حضرت پس از آنکه جوانان را به ازدواج ترغیب می کنند می فرمایند: «و من لم یستطع فلیصم، فإنّ الصّوم به وِجاء؛
هر کس قدرت بر ازدواج ندارد و روزه بگیرد یقینا روزه نیروی غریزه او را تضعیف می کند.»(12)
6ـ اشتغال، ورزش و سرگرمیهای مفید. زیرا با وجود فراغت، هم مواد غذایی در تقویت غریزه به مصرف می رسد و هم فکر و خیال مصروف چاره سازی در تفریغ آن می شود. و لذا در روایات بر اشتغال و کار و پرهیز از فراغت تأکید بسیار شده است.
حضرت امام صادق(ع) در حدیث پردامنه «مفضّل» می فرمایند: «... و هکذا الانسان لو خلا من الشّغل لخرج من الأشر و العبث و البطر الی ما یعظم ضرره علیه و علی من قرب منه ...؛
و همین گونه انسان اگر بی کار و فارغ باشد، به بیهودگی و سرمستی دچار می شود و بر اثر آن به مسایلی مبتلا می شود که زیان آن هم بر خود و هم بر نزدیکان او سنگینی خواهد کرد ...»(13)
7ـ تلاوت قرآن. بی شک انس با قرآن، تلاوت، تدبر و تفکر در مضامین آن، خود شفای هر دردی است که به سرعت کار هر پریشانی را رو به سامان می برد و زخمهای پنهان را التیام می دهد، و همتها را تا آسمانها بالا می برد و بشر را از فرو رفتن در عالم حیوانات را نجات می بخشد.
امیر مؤمنان(ع) می فرمایند: «و تعلّموا القرآن فانه ربیع القلوب و استشفوا بنوره فانّه شفاء الصّدور و احسنوا تلاوته فأنّه انفع القصص ...؛
قرآن را فرا گیرید زیرا قرآن بهار دلهاست و از نور آن بر مرضها و دردهای خود مرهم بگذارید زیرا آن داروی شفابخش سینه هاست و آن را نیکو تلاوت کنید که به یقین سودمندترین قصه هاست.»(14)
خلاصه اینکه: راه حل دین در خصوص نوع مقابله و مواجهه به غریزه جنسی نخست ازدواج و نکاح مشروع است و در صورت عدم امکان، کنترل مثبت با شرحی که بیان شد و سپس کنترل منفی با وجود همه زیانهای آن، ولی هیچ گاه به بی بند و باری و افسارگسیختگی و آلودگی به گناه رضایت نمی دهد و زیان آن را به مراتب خسارت بارتر و ویرانگیرتر از ضرر کنترل منفی می داند.
این نوشتار را با این جمله به پایان می بریم که بزرگان گفته اند: «نفس را مشغول بدار و گرنه او تو را به خود مشغول ساخت.»
رسول اکرم(ص):
نگاه هوس آلود، تیری است
مسموم از تیرهای شیطان.
هر کس آن را به جهت
خوف الهی ترک کند
خداوند ایمانی به او می بخشد
که حلاوت آن را در قلب خود
احساس می کند.
1 ـ جامع السعادات، ج2، ص10.
2 ـ همان، ص4.
3 ـ مستدرک الوسائل، چاپ قدیم، ج2، ابواب مقدمات نکاح، ص531، ح21.
4 ـ وسائل الشیعه، انتشارات مکتبة الاسلامیّة، ج14، ص7.
5 ـ سوره نور، آیه 33.
6 ـ وسائل الشیعه، ج14، ص240.
7 ـ همان، آیه 30 ـ 31.
8 ـ الاخلاق، سیدعبداللّه شبّر، قم، انتشارات بصیرتی، ص127.
9 ـ سوره اسراء، آیه 36.
10 ـ مستدرک الوسائل، چاپ قدیم، ج2، ص459، ابواب یکتسب به، باب 80.
11 ـ وسائل الشیعه، چاپ ایران، کتابفروشی اسلامیه، ج12، ص236.
12 ـ مستدرک الوسائل، ج2، ص531.
13 ـ بحارالانوار، تهران، انتشارات دار الکتب الاسلامیة، ج3، ص87.
14 ـ وسائل الشیعه، ج4، ص825، ابواب قرائة القرآن، باب 1، ح7.
http://www.hawzah.net/fa/magazine/ma...992/4107/24308
علاقه مندی ها (Bookmarks)