دروغ های تاریخی
از 400تا500 نامه ای که هر ماه از ایران به کانون ما میرسد به روشنی بر میاید که دو باره دروغهای کهنه ای که ما فکر میکردیم در دنیای امروز با اینهمه پژوهشهای تازه و پر مغز در باره اندیشه و آئین زرتشت و با این همه ترجمه های خوبی که از تنها کتاب آن بزرگ آموزگار « گاتها» در دست است دیگر بساط این فریبهای 1400 ساله برچیده شده، ولی نه! در برابر این کشش تاریخی که به خانواده ها هم سرایت کرده، و آنهم در حالی که بسیاری از مردم گله دارند که در ایران موبدی برای سدره پوش کردن آنها
( برای اجرای مراسم برای ورود به آئین زرتشت) پیدا نکرده اند باز دروغ پردازان تازی پرست به جنب و جوش ا فتاده اند .
این دروغها دور و بر چند موضوع کهنه که بارها و بارها ساختگی بودن آنها در کتابها و نوشتار های گوناگون ثابت شده میگردند :
دو خدائی بودن آئین زرتشت ، ازدواج با محارم ( نزدیکان) ، حرمسرای شاهان، یکی دو تا از گفته های نیچه فیلسوف آلمانی، افسانه بودن وجود زرتشت ، آتش پرستی در آئین زرتشت ، یاد دادن عقل و خرد بوسیله اسلام به آئین زرتشت ، دوران پیش از اسلام را عهد جهالت نامیدن ...و غیره.
ما در این سرنامه به خوانندگان ارجمند نشان خواهیم داد
که چرا این « دروغهای تاریخی » ساخته شدند و چگونه میتوان با خرد و منطق و با سادگی تمام ساختگی بودن تهمت های یاد شده را به نمایش گزاشت و بدمنشی یا سرسپردگی این دروغ پردازان را ثابت نمود.
معمولاً ، برای اینکه ببینیم یک آئین یا یک دین درباره زندگی ، جهان هستی و شیوه اندیشه و عمل کردن چه دیدگاهی دارد، ما دو منبع یا سرچشمه بنیادین در اختیار داریم : یکی کتابی است که از بنیان گزار آن آئین و دین در دست ماست و دیگری آداب و رسوم پیروان آن آئین و دین می باشد. اگر چیزی خارج از این دو سرچشمه یعنی کتاب بنیان گزار و آداب و رسوم پیروان ، گفته یا نوشته شود مسئولیتش با خود گوینده یا نویسنده خواهد بود .
در مورد بزرگ آموزگار ، زرتشت تنها کتابی که از او بما رسیده و تمام پژوهشگران جهان هم به این نتیجه رسیده اند که واژه به واژه آن کتاب مقدس نزدیک به 4000سال پیش از زبان خود زرتشت بیرون آمده کتاب « گاتها » یا سروده های اهورائی زرتشت است . از سوی دیگر میدانیم که تمام نوشته هائی که در کتاب« اوستا» هستند ، جز گاتها هیچ کدام نه تنها از بزرگ آموزگار ، زرتشت نیست بلکه سده ها پس از او حتی در دوران اسلامی بوسیله نویسندگان گمنام که ما هیج چیزی از آنها نمیدانیم نوشته شده اند. و افزون بر آن بیشتر نوشتارهای اوستا زمانی نوشته شده اند که زبان گاتها بکلی فراموش شده بود . ( مدت 2000سال ) بنابراین نوشتارهای اوستا یا نوشتارهای دیگری که در زمانهای گوناگون نوشته شده اند با اینکه دارای ارزش تاریخی و فرهنگی می باشند ولی هیچ ربطی چه از دور و چه از نزدیک به زرتشت ندارند . و آن بزرگ آموزگار ، نمیتواند مسئولیت آنها را بعهده بگیرد . این موضوع دست کم 200 سال است که روشن شده و همگی بویژه آنهائی که کتاب درباره زرتشت می نویسند و یا درباره این آئین اهورائی گفتگو میکنند از آن آگاه هستند یا باید آگاه باشند.
کتاب اهورائی گاتها یعنی تنها کتاب زرتشت، به بیشتر زبانهای دنیا ترجمه شده و آخرین ترجمه آن هم به زبان فارسی یکماه پیش بوسیله نویسنده این نوشتار از چاپ خارج شد و تا دو ماه دیگر هم ترجمه های انگلیسی و فرانسه آن در اختیار علاقه مندان قرار خواهد گرفت . در این کتاب مقدس، که تنها کتاب آسمانی برخاسته از فرهنگ ایران است، تنها از یک خدای یکتا بنام اهورا مزدا نام برده شده و هیچ خدای دیگری در برابر او وجود ندارد.
واژه اهریمن هم در هیچ کجای این کتاب نیامده و اگر هم آمده بود باز چیزی از اصل مطلب عوض نمیشد.
در این کتاب مهمترین آرمان زرتشت رهائی زمین و جاندارانی که در آن زندگی میکنند از ستم و خشم بیدادگری و آموزش یک زندگی آرام و خوشبخت و ساختن یک جامعه پیشرو و آباد می باشد . در کتاب « گاتها» زرتشت از دو شیوه اندیشیدن، سخن گفتن و عمل کردن گفتگو میکند ، یکی خوب که برراستی استوار شده که جهان را بسوی خوشبختی و شادمانی و انسانها را بسوی اهورا مزدا میبرد و دیگری بد که به دروغ پیوسته است و جهان را بسوی بدبختی و افسردگی می کشاند و از اهورا مزدا دور می نماید .
از سوی دیگر، در میان پیروان زرتشت هم ما هرگز ندیده ایم که یکنفراز آنها بگوید « ما دو خدا داریم » پس این نخستین دروغ تاریخی را چه کسی درآورده ؟ و یا به کدام یک از گفته های زرتشت در گاتها استناد کرده ؟ و برای چه منظور این دروغ را ساخته ؟ خودتان حدس بزنید !
در مورد « ازدواج با محارم » هم ما در هیچ کجای این کتاب مقدس یعنی گاتها ندیده ایم که بگوید مردمان میتوانند با خواهران و براداران خود ازدواج کنند . اصولاً در این کتاب هیچ گاه از زندگی خصوصی مردم سخن گفته نشده تا چه رسد به دستور دادن به این کار یا آن کار. در سروده هفدهم گاتها که دختر زرتشت ( پورچیستا) با یکی از پیروان آن بزرگ آموزگار ، بنام جاماسب ازدواج میکند، زرتشت روی به دختر خود کرده و میگوید: « آنکس را برای همسری خود گزینش کن که به اندیشه نیک و آئین راستی پای بند باشد، پس در این راه، بنام مزدا ، نخست با خرد خود رایزنی نما و از او پرسش کن و سپس با آگاهی و آرامش گزینش نما » ، سپس دربندهای بعدی در برابر عروس و داماد از چگونگی خوشبخت زیستن به آنها گفتگو میکند.
در میان پیروان آئین زرتشت هم ، چه در ایران و چه در هند و چه در هر کجای دیگر ما ندیده و نشنیده ایم که کسی با خواهر و برادر خود ازدواج کرده باشد . و اگر هم بر فرض کرده باشد، نه ربطی به زرتشت دارد و نه« عرش اهورا مزدا به لرزه » درخواهد آمد . مسئول کردار هر کسی هم خود اوست و نتیجه آنهم به خود همان شخص خواهد رسید و نه به شخص دیگری . اهورامزدا میخواهد که مردمان ( و همچنین جانوران و گیاهان ) در این جهان خوشبخت زندگی کنند و شکوفا شوند
و خوشبختی هر کس را در خوشبخت کردن دیگران می بیند . تنها چیزی که در آئین زرتشت بدشمرده شده دروغ و فریب و رنج دادن به مردمان و جانداران می باشد و بس.
پس آن نویسنده شیادی که این موضوع را برای نخستین بار عنوان کرده کیست؟ و شیاد دیگری که بعنوان « استاد و مورخ » آنرا به زرتشت ربط داده چه کسی یا چه کسانی میتوانند باشند؟ بازهم خودتان حدس بزنید .
در مورد « حرمسرای داریوش » هم ما هیچ مدرکی درباره آن که بوسیله ایرانیان نوشته شده باشد نداریم و کسانی که در این مورد چیزی نوشته اند میمون وار از یک عده نویسندگان اروپائی کپی برداشته اند که خود این « نویسندگان » هم از یونانیهای باستان کپی کرده اند. بر هیچکس هم پوشیده نیست که یونانیها در زمان هخامنشیان دشمنان ایران بوده اند و حتی اروپائیان هم «هرودوت» مورخ یونانی را « بزرگترین دروغگوی تاریخ » نامیده اند . همین نویسندگان هستند که اسکندر ی را که جز کشتار و آتش زدن چیز دیگری نمیدانست لقب « بزرگ » میدهند و او را به مقام خدائی می برند و کورش براستی بزرگ را ، فقط « کورش» می نا مند .
امروز روزی است که شما جوانان ایرانی برای نخستین بار پس از 1400 سال تحقیر و توهین این بار را بر دوش خود گرفته و تاریخ خود را از آغاز تا پایان خود بنویسید. مگر آمریکائی یا انگلیسی یا فرانسوی ... تاریخ خود را خود نمی نویسد ؟ چرا تاریخ ایران باید بوسیله غربیان ، تازیان یا تازی پرستان نوشته شود ؟ چرا ایرانی نتواند روزی زنجیرهای بردگی و استعمار فرهنگی عرب را درهم بشکند و فردوسی وار هویت و تاریخ و فرهنگ خود را بازسازی کند و منتظر نشود که این و آن بیگانه با چهره های گوناگون بجای او زحمت این کار را بکشد؟
در مورد نیچه در « نامه ماه» تیر ماه ( جون 2006) مقاله بلند بالایی نوشتیم و خدمات او را به آئین زرتشت ستودیم. ولی خنده ( یا گریه ) آورتر از همه ، آخوندی از قم است که بما می نویسد « اسلام عقلانیت را در آئین زرتشت وارد کرد ! . ما نمیدانیم در برابر اینهمه پرروئی و وقاحت که حتی از مرز شیادی هم گزشته چه بگوییم . امروز ما در دنیا 57 کشور مسلمان داریم ، در کدام یک از این کشورها عقل و خرد حاکم است ؟ آیا زنان را در گرمای 40 درجه تابستان در کفنی سیاه پوشاندن برای شما « عقل » است ، آیا نداشتن تحمل دگراندیش را زمانی که دروغهای شما را بر ملا میکند « عقل » است ؟ یا تمام مسائل در کتاب « حل المسائل » رهبر انقلاب اسلامی آیت الله خمینی همگی با « عقل» برابری میکند؟ یا سنگسار کردن زنان ، دست و پا بریدن مردم ، تازیانه زدن .... همگی با عقل هماهنگی دارد؟ آیا حوریهای بهشتی ، قیر داغ در جهنم در حلق مردم ریختن و غیره همگی از عقل سرچشمه میگیرند؟
نخستین چیزی که ما در آئین زرتشت می آموزیم مفهوم واژه اهورا مزداست و اهورا مزدا یعنی به هستی آورنده خرد و یا همانگونه که فردوسی گفت « خدای جان و خرد » است. پس خدای ما خدای خرد و خدای زندگی است و آن آخوند تازی پرست خیلی کوچکتر از آن است که به ایرانیان درس درباره« خرد » و عقل دهد .
در این مقاله تنها هدف ما هشدار دادن به نسل جوان است که این بار دیگر در دام فریب کاران حرفه ای که با نقاب و چهره های گوناگون و زبانی چرب و نرم ظاهر میشوند نیافتند.
« بازگشت بزرگ » آغاز شده و دیگر ایست نخواهد کرد چون خدای خرد و زندگی با ماست .
دکتر خسرو خزاعی ( پردیس
علاقه مندی ها (Bookmarks)