نکته اصلي در مفيد بودن انگشت گذاري، آسان بودن آن است. انگشت گذاري پيچيده اي که صحيح و تميز اجرا شود، به مرور زمان به خطري براي ذهن و تمرکز تبديل مي شود.
به بيان ديگر، اگر مدتي با imim تمرين کرده ايد و ناگهان براي آسانتر اجرا کردن قطعه از يک a استفاده کنيد، شايد از نظر تئوري مناسب باشد اما روند به خاطر سپاري قطعه را مخدوش مي کند. انگشت گذاري مناسب يک قطعه ممکن است براي يک قطعه ديگر مناسب نباشد. واضح است که آسايش خاطر حاصل از اطمينان به انگشت گذاري نسبت به مزيت انگشت گذاري بهتر، ارجحيت دارد.
مي توانيم انگشت گذاري هاي مختلف دست چپ را امتحان کنيم و در صورت امکان از سيمهاي ديگر استفاده کنيم. با استفاده از چهار فرت اول، حرکت دست چپ ما به مثال محدود مي شود، اما يک حرکت محتمل است:
load="NcodeImageResizer.createOn(this);" border="0" originalheight="84" originalwidth="500" />
با تغيير بالا (نواختن سيB روي سيم سوم) الگوي شماره 1 (imim) به صورتي نواخته مي شود که تنها يک حرکت دشوار دارد.
در نهايت، پس از در نظر گرفتن تمام احتمالات، تصميم گيري نهايي را بايد انجام دهيد. در اين مثال ما دو انتخاب را در نظر گرفتيم:
1. تغيير الگوي شماره 1 (imim) با نواختن سيB روي سيم سوم. نتيجه: يک حرکت دشوار در وسط گام.
2. تغيير الگوي شماره 2 (mimi) با نواختن سيB روي سيم دوم به صورت آزاد. نتيجه: يک حرکت دشوار در ابتداي گام.
البته، پيش از تصميم گيري بايد آنچه پيش از اين پاساژ بود و آنچه پس از آن مي آيد، را در نظر بگيريم. با مرور انتخاب هايي که داشتيم، من تغيير اول روي الگوي شماره 1 (imim) با نواختن سيB روي سيم سوم را انتخاب مي کنم و از حرکت دشوار در ابتداي الگوي شماره 2 اجتناب مي کنم. متوجه باشيد که شما مي توانيد انتخاب خودتان را داشته باشيد.
پس از انتخاب انگشت گذاري، بايد آن را واضح و نزديک به نت بنويسيد. بهتر است از يک مداد و پاکن استفاده کنيد. دليل نوشتن انگشت گذاري براي فراموش نکردن آن هنگام تمرين است و همچنين براي مرور آينده قطعه مي تواند مفيد باشد. البته دليل دوم، بيشتر از آن که مزيت باشد، براي تمرين مجدد لازم است. عادت کردن به يک انگشت گذاري بهتر است تا اينکه دوباره انگشت گذاري را بيابيم. وقتي يک گيتاريست تلاش مي کند که قطعه اي قديمي را دوباره بنوازد و انگشت گذاري آن را نيز ننوشته است، اغلب با عادت هاي گذشته اش در نواختن، مبارزه مي کند تا شايد انگشت گذاري قطعه را بخاطر آورد.
اينکه چگونه انگشت گذاري را بنويسيم، به قضاوت مناسب نيز نياز دارد. اگر تمام نتها را نوشته باشيم، خواندن انگشت گذاري بسيار پيچيده مي شود. قانون اصلي اين است که تنها نتهايي را بنويسيد که امکان اشتباه کردن آن در زمان حال يا آينده وجود دارد. اين اصل شامل علامت گذاري نتهايي که بايد آپوياندو نواخته شوند، نيز مي شود.
به دلايل تکنيکي، بسياري از نوازندگان سازهاي زهي انگشت گذاري هايي را بکار مي برند که در آن به محتوي موسيقيايي قطعه توجه نشده، در بيشتر اين موارد فقدان يکپارچگي از ديدگاه هنري احساس مي شود. از نوازنده بزرگ ويلنسل، پابلو کازالز Pablo Casals که توجه ويژه اي به اين موضوع داشت، مي توانيم نکات بسياري را بياموزيم. او همواره به دنبال يافتن انگشت گذاري مناسب براي قطعه بود، به نحوي که قطعه به بهترين حالت ممکن بيان شود. الگوهاي انگشت گذاري هاي سنتي، در صورتي که با بيان کلي قطعه همخوان نبودند، حذف مي شدند.
در حقيقت، مي توان درباره انگشت گذاري دست راست و چپ يک کتاب نوشت، اما با مثالها و نکاتي که در بالا بحث شد، شيوه تمرين و برنامه ريزي کلي مورد نياز نشان داده شد. انگشت گذاري مناسب تعادلي بين ملزومات تکنيکي و نيازهاي تفسيري برقرار مي کند، که قدم اوليه به سوي آموزش، به خاطر سپاري و حفظ موسيقي است.
منبع : سايت هنر و موسيقي
علاقه مندی ها (Bookmarks)