سبدی رایگان؛ اما به بهای آبرو! چه کسی مقصر است؟
توزیع سبد کالا در روزهای گذشته، مورد توجه و انتقادات بسیاری از کارشناسان و البته نمایندگان مجلس واقع شد، به گونهای که در این میان، بسیاری دولت را مقصر اصلی بروز حوادث ناخوشایند در توزیع این سبد کالایی و از جمله مرگ دو تن از شهروندانمان در صفهای طویل آن دانستهاند؛ اما پرسش اینجاست چه کسی مقصر اصلی این جریان است؟
به گزارش «تابناک» متأسفانه موضوع توزیع سبد کالا همراه با مسائلی بود که سرانجام منجر به آن شد تا این حرکت خوب دولت که میتوانست نقطه قوتی در کارنامه اقتصادی حسن روحانی و کابینهاش قلمداد شود؛ اکنون تبدیل به چشم اسفندیاری برای دولت وی شده است.
از همان روزهای نخست شروع زمزمه توزیع سبد کالا، موضوعات مربوط به اختلالات در سامانه پیامکی سبد کالا، منجر به آن شد که سر و صدای بسیاری از شهروندان بلند شود؛ اما موضوع به همین جا ختم نشد و نحوه توزیع و اختصاص سبد کالا به عدهای و محروم شدن بیمنطق بسیاری دیگر از دریافت آن موضوعی جدیتر را رقم زد که پای انتقاد نمایندگان مجلس را نیز به میان کشید و در نهایت این صفهای طولانی و شگفتانگیز مردم برای دریافت سبد کالا؛ مشاجره و دعواهای صورت گرفته و مرگ دو شهروند در درازای این صفها بود که تیر خلاص را به سبد کالای روحانی زد تا از آن رویای دور سرابی خاکستری برای کابینه دولت بر جا بماند.
همین موضوع برای بسیاری از جناحهای مخالف دولت کافی بود و هست تا زبان به انتقادات تیز از دولت روحانی بگشایند و این واقعه اسفناک را پیراهن عثمانی کرده و شاید تا آخرین روزهای عمر دولت اشارات به این موضوع تمام نشود. موضوع سبد کالا و توزیع آن بحرانی نه مدیریتی، بلکه هویتی را در کابینه دولت، دستکم در بخش اقتصادی رقم زد.
اما واقعیت این است که این واقعه و اتفاقاتی که در جریان توزیع سبد کالا در شهرهای کشور روی داد، باید از زاویهای دیگر و از بعد «فرهنگ اقتصادی» به آن نگریست. نگاه از این منظر بخشی از واقعیات اقتصادی و البته اجتماعی را در کشور پر رنگ میکند که تا حد زیادی بار مسئولیت و تقصیر دولت را تخفیف میدهد.
برای نگاه از این زاویه البته باید کمی به عقب برگردیم و اخبار پیرامون سبد کالا را مرور کنیم. دولت در همان ابتدای توزیع کالا و حتی پیش از آن اعلام کرده بود که بازه زمانی ۱۵ روزه را برای دریافت سبد کالا اختصاص داده و مسئولان مراکز پخش و توزیع سبد کالا نیز بارها عنوان کردند که موجودی کالا به اندازه کافی و برای همه مشمولان هست؛ بنابراین، مردم از عجله در دریافت سبد کالا پرهیز کنند.
اما متأسفانه به رغم این اطلاع رسانیها و هشدارهای مسئولان، از همان دقایق ابتدایی شروع به توزیع سبد کالا، دیددیم که صفهای طولانی - حتی قبل از زمان آغاز توزیع یعنی ۸ صبح - شکل گرفته بود و مردم در صفهای طویل منتظر دریافت سبد کالای خود بودند؛ عجلهای که در نهایت به قیمت آبروی افراد و بالاتر از آن دولت و ممکلت رقم خورد.
بعضا دیدیم که در برخی نقاط زد و خوردهایی بر سر دریافت سبد کالا شده بود و در برخی نقاط دیگر صفها به قدری طولانی شده بود که بسیاری دست خالی به منزل خود بازگشته بودند و البته مرگ دو شهروند که نقطه اوج تاسف این ماجرا بود، دستاویزی را برای بسیاری از دشمنان خارجی فراهم کرد که سخن از فقر شدید در بین مردم ایران به میان آورند.
در حالی که هیچ کس در این موضوع شک نداشت که اگر نامش در فهرست مشمولان سبد کالا باشد، قطعا خواهد توانست در مدت زمان تعیین شده حق خود را دریافت کند و بدون نیاز به این جار و جنجال و بدون هزینه از آبروی خود و کشور، به منزل بازگردد.
البته و قطع به یقین دولت میتوانست با کمی مطالعه بیشتر و کارشناسی دقیقتر و پیشبینی این وضعیت، مراکز بیشتر و با پراکندگی بهتری را برای توزیع سبد کالا مشخص کند و در این مورد هنوز انتقاد جدی به دولت وارد است که از آن نمیتوان گذشت. اما موضوع دقیقا بر سر این است که دولت چه چیز را باید «پیش بینی» میکرد؟
خوب که دقت کنیم میبینیم تنها در مورد توزیع سبد کالا نیست که ما یک چنین برخوردها و رفتارهای عجولانه ای از خود نشان میدهیم. تنها نگاهی به موضوع روز سلام سینما و هجوم افرادی که شاید اساسا علاقه ای هم به سینما و سینما گری نداشتند به سالن ها برای دیدن فیلم رایگان موضوع را روشن تر میکند.
نگاهی به صف اتومبیل ها در جایگاههای سوخت در روز اول هر ماه برای زدن بنزین سهمیه ای نیز نمونه دیگری از این امر است و نمونه های دیگر را نیز در هر جایی که سخن از «رایگان» یا «نیم بها» باشد میتوان دید. نمونه هایی که بیانگر این امر است که متاسفانه ما گاهی به قدری شرایط را بحرانی تلقی میکنیم که بدون در نظر آوردن واقعیات؛ واکنش هایی از خود نشان میدهیم که به هیچ وجه مناسب با موقعیتی که در آن قرار گرفته ایم نیست.
این امر بی شک موضوعی نیست که امروز و دیروز رقم خورده باشد بلکه موضوعی است که ریشه یابی آن را باید از اتفاقات سالهای اخیر در اقتصاد کشور جستجو کرد. به خصوص بعد از هدفمند سازی یارانه ها و افزایش تورم کشور و تحریم های غرب که به غلط بسیاری را به این تفکر انداخت که ایران دورانی شبیه به دوران عراق و افغانستان در جنگ را سپری خواهد کرد؛ بدون آنکه در نظر گرفته شود که ایران نه عراق است و نه افغانستان!
به عبارت دیگر بخش اعظمی از این رفتارها ناشی از باورهای غلطی است که در ذهن بسیاری از ما جا افتاده است و به دلیل فشارهای اقتصادی که طی چند سال گذشته - اغلب به دلیل سوء مدیریت های دولت قبل - بر بدنه جامعه وارد آمده است؛ این باورها به مرحله عمل میرسند و خود را در اتفاقاتی نظیر داستان سبد کالای رایگان بروز میدهند.
به دیگر سخن بزرگترین اشتباه دولت روحانی و مهمترین انتقادی که به وی وارد است این است که این موضوع را پیش بینی نکرده بود. پیش بینی رفتارها و واکنشهای برآمده از باورهایی غلط که بر اثر شرایط اقتصادی در ذهن افراد جایگیر شده.
مدیریت تنها به معنی رتق و فتق امور در عالم واقع نیست. مدیریت همچنین به معنی خواندن ذهن جامعه و عمل بر اساس باورهایی است که واکنشهای عملی در پی دارد و در این نقطه دولت روحانی مورد انتقاد است.
اما ازاین گذشته شاید بد نباشد که ما نیز خود را به عنوان مردم ایران؛ کمی مورد انتقاد قرار دهیم و به رفتارهای خود در یک چنین مواقعی به شکلی جدی تر فکر کنیم. قطعا دولت در توزیع سبد کالا مقصر است اما تقصیر ما نیز کم از مسئولیت دولت نیست. به نظر میرسد که اولین کسانی که در مورد مرگ شهروندان در صفهای طویل و رسیدن بهای آب معدنی به بیش از ۵ هزار تومان در سرمای شمال کشور باید مورد بازخواست قرار بگیرند خود ما هستیم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)