حق فرزندت را بده
بسیارى از مشكلات نسل جدید و جوانان ما از نداشتن روحیه اعتماد به نفس و خود باورى ریشه مى گیرد. ترس از ورود به اجتماعات و اظهار اندیشه ها، عدم پذیرش مسئولیت ها،بسیارى از ناكامى ها و عدم موفقیت ها، از جمله عوارض حقارت و نداشتن عزت نفس است که از دوران کودکی ریشه می گیرد.
یكى از حقوق فرزندان، فراهم نمودن زمینه تربیت صحیح در وجود فرزندان مى باشد واگر زمینه هاى تربیت صحیح در فرزندان به وجود نیاید،اعمال روش هاى تربیتى در آنان نتیجه نخواهد داد. چنان كه سعدى با اشاره به اهمیت این نكات مى گوید:
پرتو نیكان نگیرد هر كه بنیادش بد است
تربیت نااهل را چون گردكان بر گنبد است
بسیارى از مشكلات نسل جدید و جوانان ما از نداشتن روحیه اعتماد به نفس و خود باورى ریشه مى گیرد. ترس از ورود به اجتماعات و اظهار اندیشه ها، عدم پذیرش مسئولیت ها،بسیارى از ناكامى ها و عدم موفقیتها، از جمله عوارض حقارت و نداشتن عزت نفس است که از دوران کودکی ریشه می گیرد.
پدر و مادری که به خصوص جلوی دیگران، با فرزند خود رفتار مناسبی ندارند ، سر او داد زده و یا کتکش می زنند، و به کودکشان بی احترامی می کنند، در واقع او را تحقیر کرده و نمی دانند که ریشه های عدم اعتماد به نفس در فرزندشان، در حال شکل گرفتن است.
بنابراین تقویت شخصیت فرزندان، موجب به وجود آمدن بسترهاى مناسب براى ایجاد خصلت هاى نیكو و صفات ستوده خواهد شد.
براى همین یكى دیگر از وظایف والدین ، تقویت عزت نفس در کودکان است كه آن را مى توان با شیوه هاى مختلفى پرورش داد. تكریم شخصیت فرزندان و احترام به آنان یكى از مهم ترین راه هاى تقویت عزت نفس و اعتماد به نفس در آنان است .
پیامبرخدا صلی الله علیه و آله و سلم مى فرماید: فرزندان خود را احترام كنید و با آداب و شیوه هاى نیك با آنان رفتار نمائید. مهربانى و محبت به كودكان از عادات همیشگى پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم بود. و آن یگانه اسوه اخلاق و ادب بر این شیوه خود پیوسته اصرار مى ورزید.
آن حضرت بارها امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را در دوران كودكى مورد محبت و احترام قرار داده و بدینوسیله روحیه اعتماد به نفس را در شخصیت آنان بالا مى برد. روزى پیامبر اكرم نشسته بودند كه آن دو كودك وارد شدند، پیامبر به احترام آنان از جاى برخاسته و به انتظار ایستاد، لحظاتى طول كشید آنان نرسیدند.
رسول اكرم صلى الله علیه و آله به طرف كودكان پیش رفت و از آنان استقبال نمود، بغل باز كرد هر دو را بر دوش خود سوار نمود و به راه افتاد و به آنان فرمودند: فرزندان عزیزم !مركب شما چه خوب مركبى است و شما چه سواران خوبى هستید.
از منظر على علیه السلام فرزند، همانند گل ظریف است و روحیه اى لطیف حساس دارد و معاشرت با وى باید حساب شده و احترام آمیز باشد.
در اینجا ذکر داستانی پند آموز خالی از لطف نیست،آقا بزرگ تهرانى مى گوید: من خود شاهد بودم كه میرزاى شیرازى چگونه با فرزند خود با كمال ادب رفتار مى كرد. یك بار كه در خدمت ایشان بودم، فرزند خردسال ایشان داخل شد و پس از سلام همان جا ایستاد. میرزا اجازه نشستن داد و فرزند در نهایت ادب روى دو زانو نشست و چشم خویش را به زمین دوخت . میرزاى شیرازى به پرسش از حال و درس كودك خویش پرداخت و در طى گفت و گو، فرزندش را جز با كلمه آقا خطاب نمى كرد. پس از مدتى فرزند اجازه رفتن خواست . پدر اجازه داد و به احترام او كمى از جاى خود برخواست . كودكانى كه در دوران طفولیت از توجه و احترام بزرگترها، به ویژه والدین خود،برخوردار گردند، در زندگى آینده خویش افرادى عزتمند، موفق و داراى اعتماد به نفس خواهند بود؛ چرا كه تكریم شخصیت كودكان كه روحى لطیف و حساس دارند، حس خودباورى و اعتماد به نفس را در وجود آنان تقویت كرده و زمینه رشد اخلاقى و ایجاد صفات نیك را در وجودشان فراهم مى آورد.
چنین فرزندانى در آینده ، شخصیتى مستقل و خود باور خواهند بود. امامان معصوم علیهمالسلام در معاشرت با فرزندانشان به این نكته توجه خاصى مبذول مى كردند.
توماس ادیسون در دوران كودكى ، نه تنها استعدادى از خود نشان نمى داد، بلكه فوق العاده كودن هم به نظر مى رسید، چون سرش بیش از حد بزرگ بود، اطرافیانش تصور مى كردند که به اختلال مشاعر دچار است .
سۆ الات عجیب و غریبى كه از اطرافیان خود مى كرد، این گمان را بیش از پیش در آن ها تقویت مى كرد. حتى در مدرسه (وى بیش از سه ماه به مدرسه نرفت) از بس معلم خود را سۆ ال پیچ مى كرد به كودن ملقب گردید، براى همین روزى ادیسون از مدرسه گریان به خانه بازگشت و موضوع را به مادرش گفت.
مادر به سوى مدرسه روان شد از معلم به دلیل بی احترامی نسبت به پسرش بازخواست کرد. از آن روز به بعد مادر ادیسون تعلیم و تربیت پسرش را بر عهده گرفت. ادیسون بعدها كه به اوج عظمت رسید، گفت: من از طفولیت دریافتم كه مادر چیز خوبى است، هنگامى كه معلم مرا كودن خواند، او از من دفاع كرد. من جدا تصمیم گرفتم ثابت كنم كه او درباره من خطا نیندیشیده است و باز وى گفته است:تعلیم و تربیت مادرم را از دست نمى دهم.
اگر او مرا تشویق نمى كرد، شاید مخترع نمى شدم. مادرم عقیده داشت اغلب كسانى كه پس از دوره بلوغ بد شده اند، اگر دركودكى نسبت به تعلیم و تربیت آنان توجه بیشترى مبذول مى شد، عضو عاطل و باطل جامعه نمى شدند. اگر توجه مادرم نبود، به احتمال قوى منحرف مى شدم . ولى ثبات قدم او، نیكى او، نیروهاى مۆ ثرى بودند كه مرا از انحراف و گمراهى باز داشتند.
پس اگر می خواهید فرزندانتان عزت و اعتماد به نفس داشته باشند، از کودکی به آنها احترام بگذارید.
تبیان
علاقه مندی ها (Bookmarks)