مقایسه او با دیگران؛ هرگز!
فرار از فکر مقایسه فرزند با فرزند دیگری، کار سادهای است. کافی است، به خود بقبولانید که فرزند شما، موجودی مستقل و آزاد است که راه رشد و شیوه زندگی خودش را دارد و خواهد داشت.
بعضیها، این اصل را همان روزی که روی صفحه مانتیور سونوگرافی، جنسیت کودکشان معلوم میشود، میپذیرند. این کودک قرار نیست همه خواستههای شما را موبهمو اجرا کند؛ همانطور که شما، خواستههای والدینتان را موبهمو انجام ندادید. فکر میکردید، دختردار میشوید، اما او پسر است. دلتان پسر میخواسته، اما او دختر است. او، به نظر شما، هیچ کاری ندارد. اگر هم همان جنسی است که میخواستید، از روی بخت و اقبال بوده، نه حرفشنوی کودک شما. هیچ فرزندی، به خواست مادر و پدرش، جنسیتاش را تعیین نمیکند.
مقایسه کردن، زمینهساز دروغ گویی کودکان
انتطار و توقع بیش از حد از کودکان و مقایسه آنها با دوستان و همسالان در زمینههای گوناگون، یکی از علتهای دروغگویی محسوب میشود و والدینی که انتظارات بیش از حد توان و استعداد کودکان داشته باشند و آنان را زیر فشار قرار دهند، کودکان را به دروغگویی وامیدارند. والدین باید توجه داشته باشند که مقایسه کردن بچهها، در هر سنی، کار غلطی است که سبب خودکمبینی کودک شده و سرخوردگی ایجاد میکند و این باعث میشود کودک، برای فرار از مقایسه شدن، در حقیقت، از والدینش فرار کند و این یعنی خطر! پس، باید به یاد داشته باشید که هرگز، بچهها را با هم مقایسه نکنید.
در نظر داشته باشید که انسانها، متفاوت از هم آفریده شدهاند و تواناییها و خصوصیاتشان نیز متفاوت آفریده شده است. بنابراین مقایسه، امری دور از منطق است. هر کسی، در زمینه خاصی، توانایی و استعداد دارد و نمیتوان انتظار داشت که دو نفر، مثل هم باشند. والدین باید اجازه دهند کودکان، خودشان باشند. کار والدین این است که شرایطی را فراهم کنند که استعدادهای خدادادی کودکان، شکوفا شود و پرورش یابد.
مقایسه کردن، زمینهساز حسادت کودکان
متاسفانه برخی والدین مزیت یکی از کودکان را به رخ دیگری میکشند. برای مثال میگویند از برادر یا خواهرت یاد بگیر ببین شاگرد اول مدرسه شده پس کودک برای جلب محبت پدر و مادر درگیر یک رقابت ناسالم میشود و تصمیم میگیرد شاگرد اول شود، اما چون در درس ریاضی و علوم ضعیف است نمیتواند موفق شود در نتیجه احساس ناتوانی میکند و نیز درمییابد پدر و مادر دیگر دوستش ندارند. بنابراین به خواهر یا برادرش حسادت میکند. حالا خودتان قضاوت کنید، آیا این رفتار شما درست است؟
پدران و مادران بهتر است به جای اینگونه رفتارها، استعدادها و تواناییهای کودکان را شناسایی و به آنها کمک کنند تا بتوانند استعدادهای خود را شکوفا کنند. همچنین اگر بچهها را با هم مقایسه نکنند و آنها را مورد حمایت قرار بدهند، بچهها خود را باور میکنند و اعتماد به نفسشان بالا میرود. در حقیقت والدین باید به کودکان نشان بدهند چقدر دوست شان دارند و همه را با یک چشم میبینند.
برای پرهیز از مقایسه چه باید کنید؟!
از شر افکار مقایسه ای خلاص شوید: اگر میخواهید از شر افکار مقایسهای خلاص شوید، بهتر است یک دمنوش گیاهی برای خود درست کنید؛ وقتی فرزند خود را به پدرش سپردهاید تا او را برای هواخوری، به بیرون از خانه ببرد. یک قلم و کاغذ جلویتان بگذارید و لیستی از بهترینهای فرزندتان را تهیه کنید. سعی کنید ذهن را از مقایسه با دیگری دور کنید. فقط به نکات مثبت او فکر کنید؛ اینکه چهقدر زیبا لبخند میزند، موقع بازی، چهقدر هیجانزده میشود، فلان روز، در میهمانی، چهقدر آرام بود تا شما به میهمانها برسید، اگرچه برای راه افتادنش، استرس زیادی داشتید، اما به حرف افتادنش، خیلی شیرین بود، هرچند بدغذایی میکند و لاغرتر از آن حدی است که باید باشد، ولی پرانرژی و بانشاط است و...
فرزند خود را باور داشته باشید: به کودک خود، اعتمادبهنفس بدهید زیرا بزرگترین سرمایهای که یک مادر میتواند به فرزندش بدهد، ایجاد حس اعتمادبهنفس است. اگر مادری، فرزندش را باور نکند، چگونه او، خودش را باور کند. فرزند خود و روند رشدش را باور کنید. او، راه خودش را دارد، مانند هر انسان دیگری. مقایسه او با دیگر کودکان، بر سر اینکه زودتر به حرف افتادهاند یا شیرینتر با بزرگترها ارتباط برقرار میکنند و فرزند شما، چنین نیست، او را بهمرور، از خودش مأیوس میکند. مبنای ذهنیتان را این بگذارید که فرزند شما، بهترین فرزندی است که میتوانستید داشته باشید. دقت کنید؛ نمیگویم بهترین فرزند دنیا، که اگر چنین تصور کنید، یعنی فرزندتان را در مقام مقایسه با سایر کودکان، بهترین میدانید که این نوع نگرش، بهمرور، میتواند برای شما، آفت شود.
کودکتان، برای شما، بهترین است: کودک خود را تبلیغ نکنید. او را آنچنان تصویرسازی نکنید که بعدها، اگر طور دیگری رفتار کرد، توی ذوق خود شما بخورد. بگذارید سیر طبیعی زندگیاش را داشته باشد. فرزند خود را ملاک دیگران نکنید.
اگر فرزند خود را به بُت زندگیتان تبدیل کنید، ممکن است او، براساس طبیعت کودکانهاش، رفتاری نشان دهد که برای شما، آزاردهنده باشد و بهمرور، شما، از او دور شوید؛ چون توقعات شما را برآورده نمیکند. شما، کودکتان را بهترین معرفی کردهاید، اما او، بهیکباره، مثلا در یک میهمانی، در مقابل دیدگان همه اقوام و دوستان، از خودش رفتاری نشان میدهد که نظر همگان را نسبت به خودش تغییر میدهد. یادتان باشد که کودک شما، راه طولانی در پیش دارد. اگر از همین روزهای اول و سالهای نخست زندگیاش، دید خود را نسبت به او تغییر ندهید، در نوجوانی و بزرگسالیاش، دچار مشکلات جدیتر میشوید. اگر او را شخصیت مستقل و آزاد نپندارید، چگونه میخواهید او را در انتخاب رشته تحصیلی و محل زندگی آزاد بگذارید. اگر در کودکیاش، میخواهید آن باشد که شما دوست دارید، چگونه در نوجوانی بتواند علایق و استعدادهایش را شناسایی کند. اگر ذهن شما، براساس مقایسه فرزندانتان با دیگران باشد، چگونه او، خودش باشد. پس، بهتر است تا دیر نشده، ذهنتان را خالی کنید و بگذارید کودکتان، سیر زندگی خودش را داشته باشد و شما، بهعنوان پدر و مادر، فقط مراقب او باشید و از دیدن رشد او، لذت ببرید.
با وجود هر تفاوتی فقط محبت کنید و محبت!: فرزندان ما همه با هم متفاوت هستند و والدین باید به این مهم توجه کنند که توانمندی، استعدادها، یادگیری ها و رفتار کودکان با هم متفاوت است.
فرض کنید در باغچه منزل شما هم درخت سیب وجود دارد و هم درخت گلابی، هر دو درخت نیاز به نور، آب، زمین خوب و کود دارند اما در نهایت میوه ای که به دست می آید با هم متفاوت است. بنابراین فرزندان ما نیاز به توجه. مراقبت و عدم تبعیض دارند اما در نهایت هر فرزندی با توجه به نیاز رفتار خاص خود را دارد.
محبت کردن به کودکان را از مهم ترین بایدهای تربیتی دانست . محبت باید بدون افراط و تفریط، به موقع، به جا و به اندازه باشد.
تحقیر و سرزنش هرگز! : والدین نباید کودک را تحقیر و سرزنش کنند حتی برای اشتباهات و خطاهای او. بلکه باید ملایم و با لحن درست به او تذکر دهند. اشتباهات کودک نباید به رخ او کشیده شود و از تکرار اشتباهات برای کودک باید پرهیز شود. نباید از کودک انتظار بیش از حد داشت. چرا که هر کودکی توانمندی خاصی را دارد. همانطور که اثر انگشت دو فرزند با هم متفاوت است. سلول های مغز و پیچیدگی های مغز او هم با فرزند دیگر ما متفاوت خواهد بود. بنابراین نباید انتظار داشته باشیم که کودکان ما مثل هم باشند و یا بیشتر از توانشان خود را نشان بدهند.
تبیان
علاقه مندی ها (Bookmarks)