شهرداري تهران در فرآيند اجتماعي شدن در گفتگو با دکتر ناصر فكوهي



گزارشگر: فرين مهرنگ ، مرسده آزاده
فصل نو




تا چند سال پيش اكثر شهردارها كه بر سر كار مي آمدند به شهر و شهرداري تهران نگاهي خدماتي و فني داشتند ، چطور خيابان ، بزرگراه ، مترو ،پاساژ بسازد . و كم توجهي آنها به ساكنين اين كلانشهرمشهود بود . هيچگاه توجه نمي شد كه مردم در كنار فعاليتهاي عمراني مهمترين توجه شان به شهرشان توجه به زيبا سازي و امنيت و پاسخگويي مي باشد . نمي گوييم اين كارها انجام نشده اما در حد خيلي ضعيفي صورت گرفت.


حال از زماني كه دكتر قاليباف به شهرداري تهران منصوب شده است نگاه شهرداري به مسائل اجتماعي و حوزه اجتماعي بيشتر شده است . قاليباف مهمترين شعارش اين است كه شهرداري از يك حوزه خدماتي به يك نهاد اجتماعي كه مانند نهادهاي ديگر جامعه همچون مدرسه ، رسانه ، خانواده جريان ساز هستند تبديل كند.


دكتر ناصر فكوهي ، انسان شناس، مدير گروه انسان شناسي دانشگاه تهران در گفتگو با مجله الكترونيكي علوم اجتماعي «فصل نو »، به تشريح شهر و شهرداري در تهران پرداخته است .


س:آيا تهران از لحاظ فرهنگي شهر است يا يك روستا بزرگ؟

پ:تشبیه تهران به یک روستای بزرگ درست نیست. زیرا هیچ روستایی نمی تواند با جمعیت میلیونی وجود داشته باشد، شمار و عدد آدم ها ولو آنکه کمترین و مساله سازترین مشکلات را در زیست جمعی با یکدیگر داشته باشند بدون حداقلی از هماهنگی شهری امکان پذیر نیست، کالبدها در شهر خواهی نخواهی از روابط کنترل شده ای تبعیت می کنند که آنها را نسبت به زندگی روستایی متفاوت می کند. شهر مجموعه بزرگی از زمان ها، مکان ها، نشانه ها، روابط، نماد ها ، واقعیت های دائما متغییر است که هر گز نمی توان در روستا آنها را حتی بازسازی کرد. اما اینکه تفکر «روستایی» یا نوع دیگری از زندگی ممکن است در شهر ها برای مثال در تهران، البته به شکل جزیره ای، وجود داشته باشد، در این جای شکی نیست. جماعت گرایی های شهری که در تهران شاهدش هستیم نوعی تداوم زندگی روستایی است. اما اصولا بهتر است برای خود این را روشن کنیم که در این پرسش نوعی تحقیر زندگی روستایی به چشم می خورد که امروز قابل دفاع نیست، مشکلات کنونی شهرهای ما به دلیل آن نیست که شهر نشینان باید فرهنگی داشته باشند که از فرهنگ روستایی بالاتر باشد و یا اصولا ما با یک سلسله مراتب در رفتارها روبروئیم که روستاها را در سطح پایین تر و شهرها را در سطح بالاتری قرار می دهد.

بلکه ناشی از عدم توازن و تعادل در فرایند شهری شدن است که به ایجاد موقعیت ها و نهادهای کاملا جدیدی دامن زده است که موقعیت هایی مخرب و زیان بار هستند و باید با آنها مقابله کرد. به عبارت دیگر فکر می کنم بهتر است هر چه زودتر این نوع از استدلال ها را که مردم ما چون روستایی بوده اند نمی توانند شهری شوند از ذهن خود دور کنیم. در روستاهای ما بهترین نمونه های همیاری و همبستگی و همکاری وجود داشته است در حالی که در شهرهای ما کمتر اثری از این گونه اشکال است و این را نمی توان به حساب «روستایی ماندن» شهرها گذاشت. غیر انسانی شدن روابط انسانی در شهرها از جمله در شهر تهران ربطی به منشاء روستایی ساکنانش ندارد. بلکه حاصل عدم توانایی سازوکارهای اجتماعی است که باید یک شهر را تولید و بازتولید کنند.




س: آيا شکل فضايي شهرها مي تواند بر روابط دروني فضاها تاثير بگذارد؟


پ: بدون هیچ شک و تردیدی چنین است. اشکال غیر انسانی روابط غیر انسانی به وجود می آورد این تجربه ای است که جهان در طول قرن بیستم به دست آورد، شهرهای برگ صنعتی به عنوان مثال با ایجاد فضاهای بزرگ مسکونی یعنی مجتمع های بسیار عظیم که فضای زیست را به فضای حوابگاهی تقلیل می دادند، سبب شدند که شهرهایی هیولا مانند رشد کنند و تعداد بی شماری انسان در ساختار هایی انباشت شوند که فاقد هر گونه روح انسانی و روابط همبستگی و فرهنگی میان آنها بود و این کار بیست سال بعد شورش هایی را در همه این شهرک ها به وجود آورد. شهر می تواند با ایجاد فضاهایی که انسان بودن انسان را در نظر بگیرد و به آن اولویت ببخشد سبب بهبود روابط میان انسان ها شود و بر عکس می تواند به سوی غیر انسانی کردن و حتی بهتر است بگوئیم ضد انسانی کردن روابط میان آنها پیش رود.

یک شهر ماشینی شده و یا ابزاری شده چنین شهری است ما در ادبیات شهرشناسی، پیشینه شهرهای هیولا مانند که به آنها نام «دش شهر» (دیستوپیا) داده شده را داریم که نویسندگان برجسته ای چون جرج اورول، ترسیمشان کرده اند، اگر رمان «1984» اورول را در نظر بگیرید می بینید که استدلال او بیش از هر چیز در جهنمی که ترسیم می کند، استدلالی شکلی است که شکل ها محتواها را به ناچار به سوی تخریب و جهنمی شدن می برند. البته اورول تاکید خودش را به دلایلی خاص بر سطح زبان گذاشته است ، اما تحلیل او کاملا بر سطح اشکال شهری و فضاهای اجتماعی قابل تعمیم است و در همان رمان نیز این کار را تا اندازه ای انجام داده است.