دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: آداب سخن ګفتن از نګاه قرآن

  1. #1
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23073
    Array

    Thumbs up آداب سخن ګفتن از نګاه قرآن

    '' بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم ''


    آداب سخن گفتن




    يكي از نعمت هاي بزرگ خداوند به بشر زبان و توانايي سخن گفتن است. بدون توان سخن گفتن آدمي ناتوان از ارتباط با ديگري و انتقال يافته ها و دانش هاي خويش است. توانايي سخن گفتن به انسان اين امكان را مي دهد كه بتواند به سادگي و آساني با ديگري ارتباط برقرار كرده و دانش و عواطف و احساسات خود را منتقل كند. نقش زبان و سخن گفتن در انسان تا آن اندازه است كه برخي بر اين باورند كه انسان با سخن گفتن فكر مي كند هر چند كه اين سخن گويي دروني است ولي شكلي از سخن گفتن است. متفكر و انديشمندي كه در گوشه اي نشسته است با سخن گفتن دروني تفكر مي كند و مي انديشد. از اين روست كه برخي انديشيدن را به معناي سخن گفتن دانسته اند و فلاسفه و علماي دانش منطق عنوان نطق و سخن گفتن را به معنا و مفهوم تفكر دانسته و از انسان عاقل و خردمند به ناطق تعبير كرده و گفته اند؛ انسان حيواني ناطق است. اين گونه است كه دانش منطق به معنا و مفهوم شيوه و روش تفكر و انديشه است و كسي را منطقي مي گويند كه به روش و شيوه اي درست تفكر كند و به علم و دانش دست يابد. با اين همه قرآن براي سخن گفتن به عللي آداب و نيز آفاتي را بيان مي كند كه هدف از بيان اين آداب در حقيقت شيوه و روش درست انديشيدن و سخن گفتن است و رهايي از آسيب ها و آفات فردي و اجتماعي آن است. به ويژه سخن گفتن به شكل ظاهري و معمولي آن ارتباط تنگاتنگي با حوزه عمل اجتماعي انسان و روابط عمومي وي دارد. اين نوشتار بر آن است تا راه هاي درست سخن گفتن و نيز آداب و آفات سخن گفتن را از منظر قرآن تبيين كند. البته قرآن افزون بر بيان خصوصيات و شيوه هاي بيان و سخن گفتن به مسايل ديگري چون محتواي سخن و پيام ها و مفاهيمي كه گويندگان و سخن گويان با سخنان خويش به ديگري القا مي كنند نيز توجه مي دهد كه اين مسايل هر يك در جاي خود بررسي مي شود. در اين جا هدف آن است تا تنها نقش ابزاري سخن براي انتقال مقاصد و مطالب بيان شود و آداب و آفات آن در روش و شيوه بيان گردد.



    مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم:

    آداب سخن

    سخن به معنا كلام، قول، گفتار، بيان و نطق آمده است. (لغت نامه دهخدا ج 8 ص 11906) قرآن براي اين كه پيام و سخن آدمي تاثير مثبت و درستي در مخاطب و شنونده به جا گذارد اموري را به عنوان آداب سخن بيان مي كند كه در اين جا بدان ها اشاره مي شود.




    سلام و درود

    يكي از آدابي كه قرآن براي سخن گفتن بيان مي كند شروع سخن با سلام و درود است. به اين معنا كه در آغاز سخن گفتن شخص مخاطب را عزيز و گرامي شمارد و با درود و سلام بر وي سخن خويش را آغاز كند. اين گونه سخن گفتن موجب مي شود تا شخص احساس آرامش كرده و به مخاطب اعتماد نمايد. آغاز سخن با سلام به معنا و مفهوم آن است كه شخص سخني كه بر زبان مي آورد به قصد مهر و محبت است و عشق و علاقه خود را نسبت به شنونده اين گونه القا مي كند و عواطف و احساسات وي را برمي انگيزد. بي گمان ايجاد اعتماد در مخاطب نسبت به گوينده و تحريك عواطف و احساسات وي از گام هاي مهم در جلب توجه و اهتمام مخاطب به گوينده و پيامي است كه گفته مي شود. از آن جايي كه هدف گوينده از سخن گفتن انتقال پيام به شنونده است مي بايست نخست عواطف و احساسات پراكنده وي را به سوي خود جلب و متوجه سازد تا بتواند در مقام استماع و شنوندگي قرار گيرد و همه هوش و حواس وي متوجه گوينده باشد. اين زماني ممكن است كه عواطف و احساسات شنونده پيش از همه در اختيار گوينده قرار گيرد و براي تحقق اين هدف سلام كردن مي تواند احساسات و عواطف وي را برانگيزد و متوجه گوينده كند. اين روشي است كه فرشتگان در ديدارهاي خويش با پيامبران داشتند و خداوند در آيات 69 سوره هود و نيز 51 و 52 سوره حجر و هم چنين 24 و 25 سوره ذاريات بدان اشاره كرده است. تاثير اين شيوه براي جلب مخاطب تا آن اندازه است كه خداوند در آيه 54 سوره انعام از پيامبر(ص) مي خواهد در ارتباط با مردم به ويژه مؤمنان از اين شيوه بهره گيرد و پيش از آن كه سخني را به زبان آورد و پيامي را حتي از سوي خداوند به گوش شنوندگان و ديداركنندگان خود برساند با سلام آغاز كند و هرگاه مؤمنان به سوي وي آمدند با سلام شروع و آغاز كند.




    روي خوش

    دومين ادبي كه قرآن براي سخن گوي بيان مي كند بشاش بودن و روي خوش نشان دادن گوينده است. سلام گفتن بيان گر حالت دروني فرد است و گوينده كه سلام مي كند مي كوشد تا آرامش و نشاط و بشاشيت خود را به نوعي به مخاطب منتقل كند و با واژگان احساسي عواطف شنونده را برانگيزد. از اين روست كه به نشاط و سرور وي توجه مي دهد و براي تاثيرگذاري سخن از گوينده مي خواهد كه با روي خوش با مخاطب مواجه شود. اين روشي بود كه پيامبر همواره بدان عمل مي كرد و تبسم هرگز از روي چهره وي محو نمي شد.




    آغاز كلام با خبر خوش

    دليل ديگري كه براي لزوم بشاش و سرور در گوينده مي توان يافت افزون بر آيات پيشين، ادب ديگري است كه در سخن گفتن در آيات قرآني بيان شده است. خداوند از جمله آداب سخن گفتن را آغاز كلام با اخبار خوش و بشارت مي شمارد و از گوينده مي خواهد اگر انذار و هشدار و يا خبر ناخوشي در ميان است اول كلام خويش را با بشارت و مژده اي شروع كند تا عواطف و احساسات مخاطب و شنونده به سوي گوينده جلب و جذب شود. از اين روست كه در داستان فرشتگان و حضرت ابراهيم(ع) با آن كه براي عذاب قوم لوط به زمين آمده بودند در ديداري كه با آن حضرت داشتند نخست بشارت تولد كودكي براي ساره و ابراهيم(ع) را بيان مي كنند و سپس به ماموريت خويش در ارتباط با عذاب قوم لوط مي پردازند. (هود آيه 69 به بعد و نيز ذاريات آيه 24 تا 31 و نيز حجر آيه 51 به بعد)
    لطافت و مهرباني



  2. 5 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


  3. #2
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23073
    Array

    پیش فرض پاسخ : آداب سخن ګفتن از نګاه قرآن

    آداب سخن گفتن

    آیات و روایات نویدها و هشدارهای زیادی در مورد زبان و سخن به ما می دهند از جمله امام علی (ع) در حکمت 382 نهج البلاغه لانقل ما لاتعلم بل لاتقل کل ما تعلم (آنچه را نمی دانی مگو بلکه همه آنچه را که می دانی نیز مگو) امام در واقع در این کلام می فرماید هر چه می خواهد دل تنگت مگو.

    هم چنین در حکمت 381 نهج البلاغه می فرماید: سخن تا وقتی که آن را نگفته باشی در بند توست و چون گفتی تو در بند آنی پس زبانت را نگهدار چنانکه طلا و نقره ی خود را نگه می داری زیرا چه بسا سخنی که نعمتی را طرد یا نعمتی را جلب می نماید.

    اما بعضی از آداب سخن گفتن:

    1.عدم سخن گفتن در مورد چگونگی خداوند:

    در مورد اینکه خدا چگونه است کی آمده و کی می رود و از این قبیل سئوالات نباید پرسید. زیرا ما از عالم مادیات هستیم و خداوند از عالم مادیات نیست و آیات متشابه قرآن نیز چون محتوا بسیار والا و بلند است اما لفظ بسیار کوتاه است مثل اینکه در قرآن می فرماید: یدالله فوق ایدیهم اینکه می فرماید دست خدا بالاتر از دست هاست به این معنا نیست که خداوند جسم است و دست دارد بلکه به این معنا است که قدرت خدا از قدرت دیگران برتر است خداوند لیس لمثله شیء است.


    امام باقر (ع) در این زمینه می فرماید: درباره ی آفریده های خداوند سخن بگوئید زیرا سخن گفتن راجع به خداوند جز سرگردانی برای گوینده ندارد.

    امام صادق (ع) نیز در این زمینه می فرماید: هر که درباره چگونگی خداوند فکر کند که او چگونه است هلاک گردد.


    2.راستگویی:

    برای توضیح این مورد به یک حدیث از امامان معصوم (ع) رجوع می کنیم .


    امام صادق(ع) در این زمینه می فرماید. به روزه و نماز مردم فریب نخورید زیرا ممکن است انسان به نماز و روزه شیفته شود تا آنجا که اگر ترک کند به هراس می افتد ولی آنها را به راستگویی و اداء امانت بیازمائید

    امام باقر (ع) نیز می فرماید: خداوند عزوجل برای بدی قفلهایی قرار داده است و کلیدهای آنها را شراب قرار داده و دروغ بدتر از شراب است.

    امام علی (ع) نیز می فرماید: بنده ای مزه ی ایمان را نمی چشد تا دروغ را ترک کند چه شوخی باشد چه جدی.


    3.عمل کردن به آنچه می گوئیم:

    امام باقر (ع) و امام صادق (ع) در این زمینه می فرمایند: پر حسرت ترین مردم در روز قیامت کسی است که عدالتی (مطلب حقی) را ستوده و عمل خودش بر خلاف آن باشد.

    قرآن کریم هم در این زمینه می فرماید: لم تقولون مالا تفعلون (چرا به آنچه می گوئید عمل نمی کنید). هم چنین می فرماید: اتا مرون الناس بالبر و تنسون انفسکم. (آیا دیگران را به نیکی دعوت می کنید ولی خودتان را فراموش می کنید.)


    4.عدم فحاشی و بد زبانی:


    امیر مومنان امام علی (ع) در این زمینه از رسول خدا (ص) نقل می کند:
    خدا بهشت را بر هر فحاشی بی آبرو و کم شرمی که از آنچه بگوید و آنچه به او گفته می شود باکی نداردحرام کرده است زیرا اگر از شخص فحاش بازرسی کنی یا زنازاده است یا شیطان در نطفه ی پدرش شرکت داشته است.

    عرض شد ای رسول خدا (ص): در میان مرد مان شرکت شیطان هم هست. رسول خدا (ص) فرمود: آیا گفتار خداوند عزوجل را نخوانده ای که فرموده و شارکهم فی الاموال و الاولاد.
    علامه طباطبائی درتفسیر این آیه و روایت ذکر شده در تفسیر المیزان می فرماید. منظور از شرکت شیطان در نطفه ی پدر این نیست که واقعا شرکت داشته باشد بلکه منظور این است که شیطان از این فرزند منفعت می برد.

    امام صادق (ع) نیز در این زمینه می فرماید: کسی که مردم از زبانش بترسند در آتش است.



    قبل از ادامه بحث خالی از لطف نیست که فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی را نقل کنیم.


    امام سجاد (ع) در قسمتی از دعای ابوحمزه ثمالی می فرمایند: و ان الراحل الیک قریب المسافه (کسی که به سوی تو در حرکت است راهش نزدیک است).
    درره جانان که صدکوه وبیابان منزل است رفتم ازراه دل ودیدم که آن یک گام بود
    امام در ادامه می فرمایند: و انک لا تحتجب عن خلقک الا من تحجبهم الاعمال من دونک (و آنچه که باعث شده از خلقت محجوب باشی همان اعمالی است که در راستای او امرالهی نیست)

    اما غزلی در این زمینه:


    به سرجام جم آنگه نظر توانی کرد که خاک میکده کحل بصر توانی کرد
    مباش بی می و مطرب که زیر طاق سپهر بدین ترانه غم از دل به درتوانی کرد
    گل مراد تو آنگه نقاب بگشاید که خدمتش چو نسیم سحر توانی کرد
    به عزم مرحله ی عشق پیش نه قدمی که سود ها کنی از این سفرتوانی کرد
    تو کز سرای طبیعت نمی روی بیرون کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد
    جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد

    ادامه بحث آداب سخن گفتن:


    4مورد از اداب سخن گفتن ذکر شده اما مورد:

    5.عدم سخن چینی:

    در بسیاری مواقع سخن چینی کارهایمان را توجیه می کند کارهای بد ها را خوب جلوه می دهد.


    امام صادق (ع) در این زمینه می فرماید: آیا شما را به بدترین امت آگاه کنم؟
    عرض کردند بلی یا بن رسول الله.
    امام صادق (ع) فرمود: آنان که سخن چینی می کنند و میانه ی دوستان جدایی می افکنند و برای مردمان پاکدامن عیب جویی می کنند.


    6.عدم اهانت و تحقیر:

    پیامبر (ص)در این زمینه می فرماید: خدای تعالی فرمود هر کس به یکی از دوستان من اهانت کند پس با من اعلان جنگ کرده است.
    هم چنین می فرماید: هر کس یکی از بندگان مومن مراخوار کند با من جنگ کرده است.
    اصول کافی ج2 ص 352

    خداوند نیز در قرآن می فرماید: اناخلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعو با”و قبائل لتعار فوا (همانا شما را به 2 شکل مذکر و مونث آفریدیم و شما را به قبائل و شعبه شعبه کردیم تا یکدیگر را بشناسید).

    هم چنین می فرماید: ان اکرمکم عندالله اتقاکم (گرامی ترین شما نزد خدا با تقوا ترین شماست).


    یک مسلمان و مومن نباید خود را از هیچ کس حتی کافر برتر بداند.


    چرا خود را از کافر برتر ندانیم؟ چون ممکن است کافر مسلمان شود و به مرحله ی اولیا خدا برسد.


    7.عدم صدای بلند:

    نصیحتهای لقمان حکیم به فرزندانش آن قدر مهم و با ارزش بوده که در قران ذکر شده است. در بخشی از این نصیحتها می فرماید: و اغضض من صوتک ان انکرالا صوات لصوت الحمیر(صدایت را کوتاه کن همانا زشترین صداهها صدای خران است.)


    8.اظهار دوستی:

    امام صادق (ع) می فرماید: هر گاه شخصی را دوست داشتی او را به آن آگاه ساز زیرا که آن دوستی میان شما را پابرجا می سازد.


    9.عدم اشاعه فحشا:


    پیامبر (ص) در این زمینه می فرماید: من اذاع فاحشه کان لمبتدئها(کسی که فساد و فحشایی را اشاعه دهد مانند کسی است که آن را از اول انجام داده است).

    در زمان پیامبر (ص) به یکی از زنان پیامبر (از نظر شیعه به ماریه قبطیه و از نظر اهل تسنن به عایشه) تهمت زدند در همان زمان این آیه نازل شد: لولا اذسمعتموه ظن المومنین و المومنات بانفسهم خیرا (چرا هنگامی که این تهمت را شنیدید مردان و زنان مومن نسبت به خود گمان خیر نبردند).

    آیت الله مطهری در این زمینه می فرماید:« اگر چیزی شنیدید که از آن خبرندارید بگویید دروغ است».

    اگر هم از ان مطمئن بودید پرده پوشی کنید.


    10.عدم جزع وبی تابی :

    شخصی نزد امام صادق (ع) آمد و جزع و بی تابی می کرد و امام فرمود برای این شخص مقداری پول بیاورید ان شخص گفت من می خواستم برایم دعا کنید پول نخواستم امام صادق (ع) فرمودند برایت دعا می کنم ولی هیچ گاه بی تابی هایت را برای مردم تشریح نکن چون 2 اثر سوء دارد:

    وانمود می شود که تو در صحنه های زندگی شکست خورده ای.
    در نظر مردم حقیر می شوی و شخصیت و احترامت از میان می رود.
    بحارالانوار ج 11 ص 114


    11.عدم تندی در لحن حتی در مقابل دشمنان:

    فردی به نام ابن ابوالعوجاء در زمان امام صادق (ع) زندگی می کرد که فردی شکاک و کافروزندیق بود اعتراف کرده که 4000 حدیث را جعل کرده حرام را حلال و حلال را حرام کرده. این فرد همراه با دوستانش به مسجد النبی آمدند اشاره به قبر پیامبر (ص) کرد و شخصیت پیامبر (ص) را زیر سئوال برد یکی از یاران امام صادق (ع) به نام مفضل بن عمر آنجا عبادت می کرد تاب نیاورد و شروع کرد به داد و بیداد. ابن ابوالعوجاء گفت تو کیستی اگر از متکلمین هستی دلیل بیاور و اگر از یاران جعفر بن محمد هستی جعفر بن محمد این گونه با ما برخورد نمی کند اگر با او سخن داشته باشیم خوب به شبهات و سوالات ما گوش می دهدودلیلهای ما را می شنود آنچنان که ما فکر می کنیم او مغلوب ما شده است بعد چنان متین دلیل واستدلال می آورد که همه دلایل مار ا باطل می کند وما را مغلوب خویش می کند اگر تو از یاران جعفربن محمد هستی نباید داد و بیداد کنی.


  4. 2 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


  5. #3
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23073
    Array

    پیش فرض پاسخ : آداب سخن ګفتن از نګاه قرآن

    چگونه با خدا سخن بگوييم؟


    بارها با خدا سخن گفته ايم و دست نياز به درگاهش دراز کرده ايم؛ وقتي با مشکلات و سختي ها روبه رو مي شديم يا در بن بست اي زندگي گرفتار مي آمديم و به دلتنگي هاي طاقت فرسا مبتلا مي گشتيم، لب به دعا مي گشوديم و از او ياري مي طلبيديم؛ ولي آيا تاکنون از خود پرسيده ايم که چگونه مي توان با خدا سخن گفت تا بهتر اجابت شود؟ آيا براي سخن گفتن با خدا آدابي وجود دارد که با رعايت آن بتوان به او نزديک تر شد و نظر لطفش را بيشتر جلب کرد؟ البته در مسير پرفراز و نشيب زندگي خود به اين باور رسيده ايم که او بي اندازه مهربان است و لطفش شامل حال همگان شده و مي شود هرچند که آداب به جا نياورند؛ چنان که به شبان ساده دلي که او را از روي جهل، به نادرست ترين وجهي توصيف مي کرد، اين گونه پيام داد که:

    هيچ ترتيبي و آدابي مجوي
    هر چه مي خواهد دل تنگت بگو

    آري خداي مهربان که عطايش شامل حال کساني مي شود که او را نشناخته و از او درخواستي ندارند، در انتظار رعايت آداب از سوي بندگانش نيست و الطاف خويش را همواره شامل حالشان مي سازد؛ چنان که در دعاي ماه رجب مي خوانيم:

    «يا من يعطي من لم يسأله و من لم يعرفه تحننا منه و رحمه»؛ ولي با اين همه نبايد پنداشت که لطف بي اندازه ي پروردگار، را ه را بر نيکوتر شدن گويش ما با خدا مي بندد؛ چرا که او از روي لطف، راه تعالي و نيکوتر شدن در همه ي ابعاد را بر بندگانش گشوده است و فرصت کامل شدن به همگان داده است و به حتم، اين خود از برترين الطاف او در حق بندگان است؛ چنان که به رسول خود آموخت که رشد و تعالي را از او اين گونه بطلبد: «رب زدني علما».


    اکنون بار ديگر مي پرسيم که چگونه مي توان با خدا بهتر سخن گفت و به اجابت او نزديک تر شد؟

    براي رسيدن به پاسخ، کافي است به جايگاه خود و مقام کسي که با او سخن مي گوييم، توجه کنيم که شناخت خود و خدا تأثير به سزايي در نحوه ي گويش ما با خدا خواهد داشت. خداي بزرگ توجه بندگانش را به مقام خود و بندگانش جلب کرده و مي فرمايد: «اي مردم! شما نيازمند به خداوند هستيد و خداوند، بي نياز از ستودن است».

    به اين ترتيب کسي با خداوند بهتر سخن خواهد گفت که احساس نياز به خدا در وجودش قوي تر و عميق تر باشد و کسي از اين احساس بيشتر بهره مند است که به دارايي و توانايي خداوند، ايمان بيشتر داشته و خود را ناتوان و بي چيز يافته باشد. احساس فقر و نياز است که زبان بنده را به اعتراف و اقرار گويا کرده و يکي از مهم ترين آداب سخن گفتن با خدا را موجب مي شود. آري هرگاه خواستي با خداي خويش سخن بگويي و به درگاهش عرض نياز کني، نخست به فقر و بيچارگي و ناتواني خويش اعتراف کن که اين ادب فقيران است. به مناجات شعبانيه دقت کن که نجواي همه ي معصومان با خدا بوده است، در فقرات نخست مناجات، به بيچاره بودن خويش اقرار مي کني و از فقر خويش در فزوني و کاستي، و سود و زيان ياد مي کني و در مقابل، خدا را به توانايي و دارايي ياد مي کني و اعلام مي داري که همه ي امور زندگيت در دست او است. همچنين به مناجات مولاي متقيان علي(ع) توجه کن که در محراب مسجد کوفه به درگاه خداوند عرضه مي داشت: مَولَايَ يَا مَولَايَ أَنتَ الغَنِيُّ وَ أَنَا الفَقِيرُ مَولَايَ يَا مَولَايَ أَنتَ العَظِيمُ وَ أَنَا الحَقِير مَولَايَ يَا مَولَايَ أَنتَ الرَّبُّ وَ أَنَا المَربُوب مُولَايَ يَا مَولَايَ أَنتَ العَزِيزُ وَ أَنَا الذَّلِيلُ ...
    آري حضرت در مناجات با خدا به نيکي اقرار مي کرد که همه ي خوبي ها از آن خدا و همه ي ضعف ها و فقرها و نداري ها و ناتواني ها از آن بنده ي اوست.
    دومين ادب، اقرار به قصور و تقصير خويش در بندگي و فرمانبرداري از او، و الطاف و عنايات بي شمار او در حق تو و ديگران است که در فقرات گوناگون مناجات با آن روبه رو مي شوي. به گفتار رسول خدا(ص) به آن جوان در حال جان دادن دقت کن که به درگاه خدا عرضه مي داشت: «يَا مَن يَقبَلُ اليَسِيرَ وَ يَعفُو عَنِ الکَثِيرِ اقبَل مِنِّي اليَسِيرَ وَ اعفُ عَنِّ الکَثِيرَ إِنَّکَ أَنتَ العَفُوُّ الغَفُور. اي کسي که طاعات ناچيز را پذيرايي و از نافرماني بسيار در مي گذري! طاعت ناچيز مرا بپذير و از نافرماني بسيارم درگذر که همانا تو اهل گذشت و آمرزشي» همچنين به ذکر حضرت يونس(ع) آن گاه که به آن بلا در دل دريا گرفتار شد، دقت کن که عرضه مي داشت: «لا إِلاَّ أَنتَ سُبحانَکَ إِنِّي کُنتُ مِنَ الظَّالمِين. خدايي جز تو نيست و من از ستمگرانم» که اينها همه سرمشقي براي سخن گفتن با خدا بوده و از ادب پيش گفته حکايت دارد.
    نگاه به فراواني نعمت ها و الطاف خدا قلب انسان بينا را لبريز از اميد به او کرده و اين اميد است که ادب مهم ديگري را در پي مي آورد که عبارت از اميد بستن و چشم دوختن به فضل و کرم خداست. خداوند دوست دارد که بندگانش به او دل ببندند و به رحمت و لطفش اميدوار باشند تا آنجا که خود را نزد گمان خوب بندگانش معرفي کرده است؛ به اين معنا که با بندگانش آن گونه رفتار مي کند که اميدش را دارند، پس بايد با اميد داشتن به لطفش، جوياي لطفش شد.


    اکنون بياييم با رعايت آداب ذيل، سخن گفتن خويش با خدا را کمال بخشيم:

    1. به فقر و عجز خويش به خوبي اعتراف کنيم.

    2. خداوند را به توانايي و دارايي متصف سازيم.

    3. به کوتاهي خويش در بندگي و فرمانبرداري اقرار کنيم.

    4. الطاف و عنايات پروردگار را به دل و زبان يادآور شويم.

    5. از چشم اميدي که به مغفرت و اجابت او بسته ايم، سخن بگوييم.

    بديهي است که شدت و عمق اعترافات و توصيفات پيش گفته بر حسن و نيکويي مناجاتمان با خدا خواهد افزود.

  6. 3 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


  7. #4
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23073
    Array

    پیش فرض پاسخ : آداب سخن ګفتن از نګاه قرآن

    نحوه و طرز صحبت و تکلم انسانها بيانگر نحوه تفکر و شخصیت آنهاست. ما باید بیشتر مثبت بينديشيم و مثبت بگوييم و انرژي مثبت از خود به ديگران منتقل سازیم.

    زبان وسیله‏ ی است که موجب بدبختی وهم موجب خوشبختی انسان را فراهم می سازد. اگر انسان زبان خود را در اختیار داشته باشد،وبا نیروی تعقل و تدبیر، آن را به کنترل خود درآورد، و در افاده مطلب قبل از ګفتن اولا آنرا هضم کرده و بسنجد، بطور یقین که از بسیاری مفاسد و گناهان درآمان خواهد ماند.
    زبان یکی از اعضای عمدن بدن است که منشأ بسیاری از گناهان و انحرافات در انسان شده میتواند.


    از زبان می‏توان برای شهادت حق و ناحق، حفظ آبرو و بی‏آبرویی، دروغ و صداقت، غیبت و سکوت، تهمت و واقعیت استفاده کرد.

    انسان بد زبان در نظر دیگران متنفر است و همگان از نیش زبان بد زبان فرار و کناره جویی می‏کنند. با این وصف، سعادت انسان در گرو آن است که از شرّ زبان به خدا پناه ببرد و آن را به کنترل خود درآورد.

    زبان وسیله و ابزاري است كه اگر براي خيرونيكي استفاده گرددشخص راحفظ كرده به بهشت مي رساند واگر همین زبان براي شروبدي استفاده گردد، انسان را به هلاكت ونابودي مي كشاند. بنابر اهمیت که زبان در شخصیت انسان دارد، پروردګاربا عظمت ما در ( آیه ۳۳ سوره احزاب در خطاب به همسران پيامبر اسلام محمد صلی الله علیه وسلم میفرماید: « باصداي نرم به گونه هوس انگيزسخن نگوييدكه بيماردرلان درشما طمع كنند (بلكه)برخوبي وشايستگي سخن بگوييد ».

    سـخـن گـفـتـن بهترين، آسـان ترين و عمومى ترين وسيله ارتباط بين انسان ها بشمار ميرود. انسان با ید همه سعی وتلاش خویش را بخرچ دهد تا در اولين بـرخـورد از ايـن نـعـمـت بـزرگ الهـى بـهـره خوب وسالم ببرد.میتوان ګفت که سخن گفتن حد اقل دو بعد (بضم ب) زيبايى دارد، يكى محتوا و مفهوم سخن ديگرى ارايـه و ظـاهـر سـخـن. يـك سـخـن گـو در صورتى كه سخنش از محتواى خوب برخوردار بـاشـد، سـخـن پـسنديده بگويد، در يك بعد( بضم ب) زيبايى خواهد داشت و اگر افزون بر محتوا آرايـه زيـبا هم داشته باشد در دو بعد( بضم ب) زيبايى را رعايت كرده است.قرآن كه كلام پروردګار با عظمت است در هـر دو بـعـد در كـمـال زيـبايى قراردارد. بنابر همين منطق است که قرآن را ( احسن الحديث ) يعنى زيباترين کلام مسمی نموده اند.« و الله نـزل احـسـن الحـديـث كـتابا متشابها »( خداى سبحان زيـبـاتـريـن سـخـن را فـرود آورد، كـتـابـى كـه آيـات بـا يـكـديـگـر هـمـانـنـد و نـظارت دارند ) قرآن كه خود زيباترين کلام است به ديگران هم رهنمود مى دهد كه در سـخـن گفتن سخن زيبا و زيبا سخن باشید ) « و قولوا للناس حسنا ) ( با مـردم بـه نـيـكـى سـخـن بـگـويـيـد، و سـخـن نـيـك بـگـويـيـد: قـل لعبادى يقول التى هى احسن ان الشيطان ينزغ بينهم ) ( به بندگان من بگو همواره نيكوترين سخن را بگويند، شيطان آن ها را ودار به ګفتن سخن بد نكند كه موجب نـزاع و دشمنى شود ).

    قرآن کریم در هيچ حالتی ودر هیچ شرایطی اجازه نمیدهد که مسلمان سخن بى محتوا وبدی را بــزبان آرد. قرآن عظیم الشان در بحث وملاقات با بى دين ها هم اجازه نمى دهد كه یک مسلمان به آنها حرفى بدی به زبان آرد.« ولا تسبوا الذين يدعون من دون لله فيسبوا الله عدوا بغير علم »(باآن كه غير خدا را مى خوانند سخن به زشتى نگشاييد، تا آنان نيز را از روى نادانى به خدا سبحان سخن بدی بزبان ارند ).

    پیامبر بــزرګوار اسلام محمد صلی الله علیه وسلم نـمـونـه كـامـل تـجـلى ايـن هـنـر و ادب اسـت.


    زبــــــان:


    طوریکه که ګفته آمدیم « زبان» يـكي از اعضاي برجسته ترین عضو بدن بشمار میرود، وقرآن عظیم الشان با ظرافت خاصی میفرماید:

    «الم نجعل له عينين. و لسانا و شفتين »( آيا دو چشمش نداديم، و زبانى و دو لب. )( سوره بلد آيات ۸و۹)وباز در آیه: ۱۰ همین سوره میفرماید: « و هديناه النجدين » (و هر دو راه‏[ خير و شر] را بدو نموديم)، فهم این آیات متبرکه برای ما انسانها مى فهماند كه زبان يكى از ابزار هدايت بشمار میرود.

    ولی ما انسانها به این نعمت الهی به سادګی نظر می اندازیم، همانطوریکه که ګفته شد زبان عضو مهمی بدن انسان که همه روزه با تمام قوت از استفاده بعمل می آوریم.

    زبان، دنیایی بسیار پر رمز و راز دارد که هر چه بیشتر در مورد آن مطالعه و تعمق می کنیم، بیشتر به حساسیت آن پی می بریم.



    "زبان همچون دیگراعضای بدن، هدیه الهی بشمار میرود. زبان یکی از مهمترین راههای شکر گذاری بشمارمیرود.

    کاش ما انسانها به مرحله ای برسیم که زبانمان باعث بدست آوردن دل های دیگران شود نه اینکه با زخم زبان، باعث رنجش دیگران شویم. باید از این نعمت الهی استفاده درست کردن از آن را یاد ګیریم.



    زبان وسيله بـیـان تـفکــر:


    همان طوریکه ګفته شد، زبان يكى از مهم ترين وسیله ای ارتباطى ميان ما و جهان پيرامون مان بشمار میرود. ما براى برداشتى اصولى و درست از روابط ما به جهان ماحول خود بدان ضرورت داریم.


    نقش اساسی زبان را همین تامین رابطه بین انسانها تشكيل ميدهد. ما عمدتا به همین زبان خویش مى توانيم که کلتور وفرهنګ خویش را به مردم جهان معرفی وتشریح نمایم.وتوسط همین زبان هم میتوانیم از کلتور وفرهنګ وازحقوق خویش دفاع نمایم.

    زبان وسیله بیان تفکر است و اکثرا برای انتقال افکار یک انسان به انسان دیگری به کار ګرفته میشود. یعنی زبان وسیله افهام و تفهیم است. این افهام و تفهیم و انتقال افکار ممکن است به وسیله گفتن، نوشتن، اشاره و یا لمس انجام شود. پس هر چه وسیله انتقال فکر، یعنی زبان، ساده و ازجانب دیګر دقیق تر باشد، عمل انتقال فکر دقیق تر و راحت تر صورت خواهد گرفت.

    یکی ازتفاوت های اساسی بین انسانها و دیګر حیوانات نیز همین زبان است. انسان حیوانی ناطق می باشد و قدرت تکلم را که پروردګار برای ما انسان اعطا فرموده است، یکی از عوامل و امتیاز عمده و اساسی برتری انسان بر حیوان می شود.


    زبان وسیله برقرار کردن ارتباط انسان ها با یکدیگر است.

    زبان توته ی گوشتی است که به هر سمتی آن را بچرخانیم و با هواء فشار دهیم به همان سمت می چرخد. بر ما انسانها است تا بر آن کنترل لازم ودقیق وکامل داشته باشیم، در غیر آن همین توته کوچک ګوشتی اګر بطور دقیق تحت کنترول قرار نګیرد. انسان را به مصیبت های بزرګی مبتلاء خواهد ساخت.

    مثل مشهور در زبان پشتو بین مردم ما وجود دارد که میګویند: خپله خوله دى هم کلا ده هم بلا. واقعآ همین زبان انسان که برای انسان عزت نصیب می نماید ودر صورت عدم قبظه بدان همین زبان موجب بلا های زیادی برای انسان میګردد.


    دین اسلام هر گونه ګفتار وعملی را كه لطمه به آبرو، حیثیت و شخصيت افراد جامعه ببار آرد، نه تنها منع نموده بلکه آنرا از بزرگترين گناهان بشمار آورده است.

    در قرآن عظیم الشان وسنت پیامبر بزرګوار اسلام در رعایت اين امر تأ كيد بیشتر صورت ګرفته است.

    به همين دليل هم است که غيبت، دروغ، توهين، تحقير، سخن چينى، افشاگرى، استهزا، سرزنش،دست انداختن و مسخره كردن ديگران، شهادت کذب و غیره بطور مطلق در دین مقدس اسلام حرام ګردیده است.


    همه انبیا ء وبخصوص پیامبر اسلام محمد صلی الله علیه وسلم در عمل به اثبات رسانیده است که موعظه حسنه با زبان نرم و منطقی محلل بسیاری از مشاکل است.


    زبان می تواند مشکلات فراوانی را از سر راه ما انسانها دور سازد. انسانها در تجربه دریافته اند که زبان نرم ونیکو می تواند باعث پیوند دو قلب رنجیده از هم شود.


    در قرآن عظیم الشان بیشتر از ۲۰ مرتبه از کلمه« لسان» و مشتقات آن که در عربی به معنای« زبان» است، استفاده بعمل آمده است.


    قرآن کریم در بعضی جاها از زبان به عنوان عضو و ارگانی در بدن انسان یاد می کند و در جایی از آن به عنوان وسیله ای جهت هدایت انسان ها و یا از تنوع زبان به عنوان نشانه الهی که باعث شناخت است ذکری بعمل آورده است.


    بطور مثال قرآن عظیم الشان در سوره قصص به تاثیر نفوذ کلام اشاره مینماید. در این داستان آمده است که:

    از جمله اولین در خواست موسی علیه السلام پس از مبعوث شدن به رسالت، براى موفقيت در انجام مسوليت خويش، فهم زبان را مطرح می سازد. « و احلل عقدة من لسانى.يفقهوا قولى » ( طه آیات ۲۰-۲۷-و۲۸ ) ( و از زبانم گره بگشاى، تا سخنم را بفهمند.) وباز میفرماید:


    « واخی هارون هو افصح منی لسانا فارسله معی ردءا یصدقنی انی اخاف ان یکذبون ) (
    قصص ۳۴)


    ( و برادرم هارون که از لحاظ بیان و فصاحت کلام بر من برتری دارد پس استدعا دارم او را برای تصدیق و تائید من همراه من بفرست چون که بیم دارم که مرا تکذیب کنند و من از عهده پاسخگویی بر نیایم).

    در برخی از آیات قرآنی به این اشاره شده که در حقیقت صحبت کردن به زبان مردم، باعث فهم بیشتر می شود و در قرآن عظیم الشان آمده است که علت نزول قرآن به زبان عربی که زبان معمول مردم آن زمان بوده است، آن است تا آن را فهمیده و در جملات آن به تفکر بپردازند. « فانما یسرناه بلسانک لعلهم یتذکرون » ( دخان ۵۸ ).


    « ( ای پیامبر) ما قرآن را به زبان مادری تو (که زبان عربی است) بیان فرمودیم تا آسان باشد و مردمان معانی را درک کنند و پند بگیرند».

    وباز قرآن عظیم الشان در ( آیه ۱۲ سوره احقاف ) میفرماید: « ومن قبله کتاب موسی اماما ورحمة وهذا کتاب مصدق لسانا عربیا لینذر الذین ظلموا وبشری للمحسنین »( و پیش از آن، کتاب موسی که هدایت و رحمت بود و این قرآن مصدق تورات است و به زبان عربی ساده بیان فرموده شده و مقصد آنست که ستمکاران را هشدار و نیکوکرداران را بشارت دهد»‎).

    ویاهم همین مفهوم در ( آیه ۴ سوره ابراهیم ) چنین بیان ګردده است: « وما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم فیضل الله من یشاء ویهدی من یشاء وهو العزیز الحکیم » (ما هیچ پیامبری را جز اینکه به زبان قومش تکلم کند به پیامبری مبعوث نکردیم تا بتواند حقایق و مطالب دین را برای آنها به خوبی شرح دهد. پس خداوند هر کس را مصلحت بداند در گمراهی وا می نهد و هر کس را مصلحت بداند هدایت می فرماید و اوست آن بی همتا قدرتمند منشا حکمت).


    در سوره قیامت به پیامبر هشدار داده شده که از صحبت کردن با عجله و بدون فکرو قبل از این که کلمات وحی به اتمام رسد، بپرهیزند. ( لا تحرک به لسانک لتعجل به (
    قیامت ۱۶) ( ای پیامبر) وقتی که آیه در حال نزول است شتابزده آن را بر زبان جاری نساز ( بگذار تا مطمئن شوی که آیه را بطور کامل شنیده ای).


    در قرآن عظیم الشان در سوره ( احزاب آیه ۱۹ ) از استفاده زبان برای حرفهای نیش دار و تلخ یاد شده وعلت آنرا، حسودی معرفی داشته چنین میفرماید: «اشحة علیکم فاذا جاء الخوف رایتهم ینظرون الیک تدور اعینهم کالذی یغشی علیه من الموت فاذا ذهب الخوف سلقوکم بالسنة حداد اشحة علی الخیر اولئک لم یومنوا فاحبط الله اعمالهم وکان ذلک علی الله یسیرا » (آنها نسبت به شما حسودند، اما چون خطری نزدیک شود چشمانشان از ترس مانند کسی که مرگ به سراغش آمده در حدقه می چرخد و به تو ( ای پیامبر) برای کمک نگاه می کنند و چون خوف خطر دور شود با زخم زبان به شما مومنان حمله می کنند و آنها بر مال دنیا حریص هستند و آنان کسانی هستند که ایمان نیاورده اند و خدا اعمالشان را تباه گردانیده و این کار بر خداوند بسی آسان است).


    همچنان در ( سوره ممتحنه آیه ۲ ) آمده است: « ان یثقفوکم یکونوا لکم اعداء ویبسطوا الیکم ایدیهم و السنتهم بالسوء وودوا لو تکفرون » ( آنها اگر بر شما دست یابند خصمانه با شما رفتار می کنند و دست و زبان به دشمنی علیه شما می گشایند و خیلی مشتاقند که شما را به کفر و کافری بکشانند).


    پروردګار ما برای استفاده سالم از زبان واینکه آنرا به دروغ عادت ندهیم وحلال اسلام را توسط زبان برای مردم حرام، وحرام اسلام را برای مردم حلال اعلام نداریم چنین هدایت میفرماید:


    « ولا تقولوا لما تصف السنتکم الکذب هذا حلال وهذا حرام لتفتروا علی الله الکذب ان الذین یفترون علی الله الکذب لا یفلحون » (
    نحل ۱۱۶ ) (از گفتن حرفهایی بی اساس که زبانهایتان عامل شیوع آن هستند اجتناب کنید و نگویید این حلال است و آن حرام تا حکمی نادرست را به خداوند نسبت دهید، کسانی که بر خداوند دروغ می بندند روی رستگاری را نخواهند دید ).


    قرآن عظیم الشان برای مسلمانان هشدار میدهد که نباید از زبان استفاده نادرست صورت ګیرد، زیرا روزی آمدنی است که،وهمین زبان بالای شما شاهدی خواهد داد:« یوم تشهد علیهم السنتهم وایدیهم وارجلهم بما کانوا یعملون»


    ( در آن روز که زبانها ودستها وپاهایشان علیه آنان در باره اعمالی که مرتکب شده اندشهادت می دهند)( (
    نور ۲۴ )



    حرف زدن را باید از کلام پروردګار آموخت:


    در مسأله همنشینی باید جامع‏نگر بود. نه زاهد نمای و ریاکار ونه مانند کسانی که فاقد عفت در کلام باشند. هیچ یک؛ هم‏نشینان خوب، مثبت و سازنده‏ای نیستند. البته در حد ضرورت با همه آنها میتوان سر و کار داشت؛ لیکن برای دوستی و معاشرت باید بهترین‏ها را انتخاب کرد.


    اګر قرار باشد که انسان بهترین سخنګوی وصاحب بهترین فصاحت کلامی باشیم، باید فن، آداب وفصاحت کلام را باید در کلام الهی یعنی قرآن عظیم الشان وګفتار پیامبر اسلام محمد صلی الله علیه وسلم جستجو نماید.


    کلام الهی از آن جهت دارای اهمیت است که این کلام مهمترین نقشی را در سعادت وشقاوت انسان بجا ء آورده میتواند.


    خودقرآن عظیم الشان کلام خویش را زیبایی خاصی با لفظ بیان زیبایی چنین معرفی داشته ومیفرماید: « هذا بیان للناس » ( آل عمران آیه: ۱۳۸ ) گر چه کلمه « بیان » مفهومى وسعیی را در بر میګیرد و بر هر چيزى كه مبين مقصود و مراد انسان باشد اطلاق مى شود، خواه سخن با شد یا کتابت ویا هم اشاره باشد. ولی هدف اساسی وعمده آن کلام وسخن است. به همین بنیاد است که: که دران به آداب سخن ګفتن اشاره بیشتری نسبت به خط وکتابت نموده است.


    هستند از انسانهای که کلام وسخن زدن را مسأله ساده‏اى می شمارند، ولی اګر به فهم سخن زدن وصحبت کردن کمی تعمق کنیم در خواهیم یافت كه اين امر از پيچيده‏ترين و ظريف‏ترين اعمال انسانى بشمار رفته که باید دقت تام در مورد آن صورت ګیرد.



    کلامی که جوابش ناخوشایند است نباید ګفت:


    طریقه صحبت کردن خوب ومنطقی موجب آن میګردد که شما تاثیری خوبی وموثری بر جانب مقابل بګذارید واز اعتبار خوبی در بین جامعه خویش بر خورد دار ګردید. ولی کلامی که جوابش شما را نا رحت می سازد از ګفتن آن صرف نظر کنید.


    علماء کلام بدین باوراند که کوشش کنید برای صحبت خویش مقدمه مختصری پیش بینی کنید، کوشش کنید اظهار مقدمه شما چنان دارایی محتوا باشد که شنونده هدف شما را در ک نماید.


    درمقدمه صحبت باید چنان سبک ومهارتی بکار ګرفت شود که در ختم مقدمه جانب مقابل جلب ودر نهایت امر جذب ګردیده و کلام شما تاثیری خوبی در او بجا ء ګذارد.

    مطالبی که بيان میګردد بايد مرتبط با يکديگر باشند، نه اين که در مقدمه به نکاتي پرداخته شود که در آخر بحث، هيچ نتيجه اي از آنها گرفته نشود.

    در حین صحبت کردن کوشش کنيد ارتباطي ميان خود و شنونده ايجاد کنيد، تا در بین شما موج مثبتي ايجاد شود و فضاي دلنشين و مطلوبي بین شما وشنونده ومجموع ګفتار شما بوجود آید.


    همیشه کوشش کنید که در حین صحبت کردن مؤدب و با نزاكت بـاشيد.




    هيچگاه به کسی دشنام ندهيد!


    دشنام دادن در شرع اسلامی بصورت مطلق ممنوع است، اګر شما بجای صحبت کردن برای دیګران آغاز به دو زدن وناسزا کنید مطمین باشید که امکا ن ابراز نظر خویش رااز دست میدهد، ووضع چنان پیش می اید که حتی از صحبت کردن نورمال هم باز می مانید.


    قرآن عظیم الشان ما مسلمانان را ازدو زدن و ناسزاگفتن منع فرموده وآنرا مورد نهى قرار داد است. « و لا تسبّوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا عدوا بغير علم» ( سوره انعام، آیه ۱۰۸ ) ( آنان كه جز خدا مى خوانند دشنام مدهيد كه آنان از روى دشمنى و به نادانى خدا را دشنام مى دهند. ).


    در روایتی آمده که پیامبراسلام به صحابه کرام فرمود که به والدین خویش دشنام ندهید. پرسیدن چطور به والدین خویش دشنام میدهیم. فرمودند: همینکه به والدین کسی دشنام میدهید مانند اینکه به والدین خویش دشنام داده اید.



    کنترل آواز در حین صحبت:


    هنگامي كه با دیګران مصروف صحبت هستید، حد اعظمی کوشش بعمل آورید تا صدای شما از حد معمول بلند نشود، در صورتیکه صدای شما بلند باشد این عمل باعث بالا رفتن سطح استرس ميان شما وجانب مقابل، میان شما وشنوندګان وحتی شخص خود شما میګردد. بـلند صحبت كردن بيانگر و نشانه عمده آن است كه شما قادر به بحث منطقي با ديگران نـيـستيد و عجز شما را در استدلال معقولانه نشان مي دهد و شنوندګان به این نتیجه میرسند که شما میخواهید مطلبی خویش
    را با توسل به زور و خشونت به كرسي بنشانيد.


    پيامبربزرګوار اسلام محمد صلی الله علیه وسلم آرام و آهسته ګپ می زد و هيچ وقت چیغ نمی زد وصدا خویش را بلند نمى‏كرد. وحتی مجالس آن حضرت نيز از چنان آرامشى‏ برخوردار بود. سایرین هم در مجالس پیامبر صلی الله علیه وسلم به آواز بلند صحبت نمی ګردند. «و اغضض من صوتك‏» و دستور هم همين بود كه‏كسى صدايش را بالاتر از صداى رسول الله نكند «لاترفعوا اصواتكم‏فوق صوت النبى‏» و چون خود پیامر آهسته و آرام سخن مى‏گفت لذا مجلسش بسيار آرام و باوقار بود وتاثیر بسزای به صحابه خویش داشت.


    كنترل بر اعصاب در حين صحبت:‌


    در حین صحبت کردن اګر شما كنترل اعصاب خود را از دست دهید، مطمین باشید هدف که برای صحبت خود تعیین نموده اید، به دست نخواهید یافت.


    در صورتیکه شما كنترل احساسات و هيجانات خود را از دست دادید مطمین باشید که احساسات دیګران را جلب نخواهید کرد. کوشش کنید در حین صحبت همیشه خونسرد و آرام باشید، میدانـم که کنـترول اعصاب در بــرخـــی از موارد بخصوص در مقابل برخی از انسانها، کاری ساده وآسانی نیست. ولی یقین داشته باشید، که به زحمتش می ارزد.



    درحین صحبت کردن به ديگران ابرو کک و چشمک نزنید:


    در حین صحبت با دیګران يكسره به يكنفر خـيـره نشويد واز آبـرو زدن وچشمک زدن باید جلو ګیری کنید. بــخاطـــر اینکه این نوع از حرکات شما نوعي تعرض به ديگران محسوب مي گردد. شـما كه نمي خواهيد بي جهت ديگران را مرعوب خود سازيد؟

    پیامبر صلی الله علیه وسلم در هنگام سخن گفتن، به همه افراد مجلس بطور يكسان نگاه ‏مى‏كرد. « و كان يساوى فى النظر والاستماع للناس‏» باید ما هم در حین صحبت وملاقات ها این نقطه را جدآ در نظر داشته باشیم که باید یکسان و مساوى درحال حرف زدن به اين طرف و آن طرف نگاه کنیم، زيـرا اين نكته‏ ظــريف اخلاقى است كه در نگريستن به افراد(هنگام صحبت كردن)انسان‏فـرق بين اين و آن نمی گذارد و همه را به يك چشم می بـیند.


    پیامبر اسلام شخصیت بود: « و كان يجالس الفقراء ويواكل المساكين‏» (او نه تنها بامالداران و دارايان مجالست مى‏كرد بلكه با فقرا ومساکین نيزهمنشين بود. ).


    حتی در روایات اسلامی آمده است که پیامبر اسلام از نشستن با فقرا بيشتر لذت مى‏بردو اگر با ثروتمندان مى‏نشست‏به خاطر هدايت كردن آنان بود نه روی هدف دیګری.



    صحبت جانب مقابل را قطع نكنيد!


    پيش از آنكه اظهار عقيده اي بكنيد، اجـازه دهـيـد صـحـبت ديگـران بـه پايان برسد.


    ميان صحبت كسي نه پرید، پريدن نشانه بي نزاكتي و عدم برخورداري از مـهـارت هاي اجـتـمـاعـي بحساب می آید. اگر نمي خواهيد خودبين و از خود راضي به نظر آييد، هيچگاه صحبت كسي را قطع نكنيد و هرگاه ناچار بـه انـجـام ايـن كـار شـديـد، گـفـتـن جـمله «معذرت مي خواهم» را از ياد نبريد.


    مـؤدب بـودن بـه مـفـهـوم آن اسـت كـه بـراي موقعيت، عقايد و احساسات ديگران احترام قائل شويم.


    پیامبر صلی الله علیه وسلم « لايقطع على احد كلامه‏» هرگزسخن كسى را قطع نمى‏كرد و تاشخصى مشغول سخن گفتن بود، به او خوب گوش مى‏داد و پس از تمام‏شدن سخنش آرام بجوابش می پرداخت.


    پیامبر صلی الله علیه وسلم چنان اصحابش را تربيت كرده‏ بود كه هرگاه لب مباركش به سخن وا مى‏شد، تمام حاضران ساكت‏ مى‏ شده و سراپا گوش مى‏ شدند. و هرگاه ‏سخن آن حضرت تمام مى‏شد بدون آنكه سخنانشان با هم تزاحم كند، با هريك به نوبت‏ حرف مى‏زد.


    رسـول الله (صـلى الله عـليـه و آله ) سخنش عميق و با محتوا و انيق و زيبا، سنجيده، به مـورد، مـوجـز و رسـا بود. اضـافـه گـويـى و كـاسـتى در سخن اوجای نداشت « و كان رسـول الله (صـلى الله عـليـه و آله ) يـتـكـلم بـجـوامـع الكـلم لا فـضـول و لا تـقـصـيـر» پیامبر صلی الله علیه وسلم از کلام بـيـهـوده مـى پـرهـيـزد: ( كـان رسول الله (صلى الله عليه و آله ) يخزن لسانه الا عما يعنيه ) (آداب سخن را كـاملا رعايت مى كرد. و حتى با كسى سخن را به پايان نمى برد تا آن كه طرف پايان ببرد: ما فاوضه احد فى حاجة او حديث فانصرف حتى يكون هو الذى ينصرف مـانـازعـه احـد قط لحديث فيسكت حتى هو الذى يسكت (سخن را ادامه مى داد تا طـرف از ادامـه آن صـرفـنـظـر كند.)


    پیامبر اسلام شمرده و آرام سخن مى گفت (اذا تكلم تكلم وتـرا )) او در گـفـتـار صـراحت لهجه و صدق در سخن داشت، (اصدق الناس لهجة )در سخن گفتن سطح درك و فهم مخاطب را در نظر مى گرفت: انا معاشر الانبياء امرنا ان نـكـلم النـاس عـلى قـدر عـقـولهـم او شـيـريـن سـخـن بـود در عـيـن حال كه سخن عميق و زيبا و حق می زد،مزاق میګرد ولی در همان مزق اش هم به غير از حـق سـخـن نـمـى گـفـت:.پیامبر اسلام فـصـيـح تـريـن سـخـن را داشت و لحن سخن او جالب و جاذب و شـيـريـن بـود. بـا صـداى كوتاه سخن مى گفت كسى را با سخن خویش نمى رنجاند:.



    احـــتـــرام به دیـــــګران:


    شما بايد همانطور كه دوست داريد مورد احترام ديگران قرار ګیرید، خودتان نيز به ديگران احترام بگذاريد. متأسفانه جوانان امروزی ما طوری تصور میکنند همه چيز را مي دانند و از همه چيز باخبر هستند وبه اصطلاح خود را عـقـل كل مي دانند اما همیشه وضع چنین نیست.



    عدم تمسخر به اشتباهات ديگران:


    خنده ګردن به دیګران یکی از بدترین حرکاتی است که انسان آنرا انجام میدهد. هـنـگـامـي كـه شما اشتباهي مرتكب مي شويد يا خرابكاري مي كنيد، تنها انتظاري كه از ديـگران داريد اينست كه اشتباهات و خطاهاي شما را به رويتان نياورند و از آنها چشم پوشي كنند. از آن مهمتر شما را به واسطه آنها مورد تمسخر قرار ندهند.



    وقت شناس باشید:


    مهمترین نقطه که در یک ملاقات بخصوص ملاقات های دیپلوماتیک مهم واساسی است هما نا شناخت وقت است. باید کوشش بعمل آید تا مطابق پرتوکول از وقت تعیین شده صحبت اضافی بعمل نیاوریم. عدم مرعات وقت در روابط دیپلوماتیک موجب بی نزاکتی های دیپلوماتیک میګردد. ما باید احترام وقت دیګران را داشته باشیم.

    درملاقات ها باید مطابق وقت موعده به جلسه و یا محل قـرار مـلاقـات هـا، حاضر شویم تاخیر در رسیدن به وقت ملاقات از اهمیت شما واز اهمیت صحبت تان می کاهد.


    حفظ اسرار شخصی در حین صحبت:


    آبرو، شرافت، صداقت و بصيرت بـزرگـتـريـن و مـهـمـتـرين عـامـل براي حفظ اعتبار يك فرد بشمار میرود. جزئيات زندگي شما بايد محرمانه باقي بمانند، کوشش نکنید چیزی ضرورت آن دیده نمیشود که به دیګران ګفت آن را نباید ګفت.



    عدم فخر فروشي:


    کوشش کنید که درحین صحبت کردن لاف نزنید، طوریکه میدانید دنیا امروزی انسان لافوک راخوش ندارد.افتخار به آبا واجداد، قوم ونصب خوب است، ولی آنرا نباید به روی مردم ګشید.



    عدم دیدن به ساعت بطور متواتر:


    هنگامي كه در محفلي نشسته باشید، ویا هم با کسی ملاقات داشت باشید ویا هم مصروف صحبت باشید نباید به ساعت خود نگاه کنیم، مگر در حالتیکه بـلافـاصله قصد ترك آن محل را داشته باشيد. اګر انسان در حین ملاقات متداومآ به ساعت خود نگاه کند، برداشت جانب مقابل از این حرکت اینست که: شما دیګر از صحبت کردن وملاقات خسته و بي حوصله شده ايد ونمی خواهید دیګر صحبت جانب مقابل را استماع کنید. این عمل در عرصه دیپلوماتیک مفاهیم خوبی ندارد. شخص مقابل حاضر نمیشود دیګر با شما ملاقات کند. این حرکت ها زیاتر وقت موجب سردی روابط بین البلدین هم میګردد.



    در حین صحبت آب دهان را باید در کنترل داشت:


    هست موارد که حین صحبت کردن آب دهان بعضی انسانها باد میشود. باید تلاش کرد که چنین نه شود. این حالت سبب اذیت شنونده و مقابل میګردد و مناسب نیست.


    در صحبت کردن ګرفتن فاصله، کنترول آب دهن، وبوی دهن مهم بوده وتاثیری خوبی به جانب مقابل می ګذارد. توجه به نظافت دهن قبل از ملاقات امر کاملا ضروری و خوب است.


    در روایات اسلامی آمده است که: هرگاه پيامبر صلی الله علیه وسلم مى‏خواست‏به مجالسی حاضر شود، وملاقاتی با مردم داشت، خود را طبق موازين اسلامى آرايش مى‏داد، موهاى خود را شانه مى‏زد و حتی چنين روایاتی هم است که «و كان ينظر فى المرآه و يتمشط‏» پیامبر صلی الله علیه وسلم نه تنها لباس پاک ونظیف ومرتب مى‏پوشيد بلکه محاسن مبارك اش را شانه مى‏زد. همیشه خوش بوی وعطر استعمال میګرد. پیامبر صلی الله علیه وسلم خوش بو،بود و بوى خوشش دوست و دشمن را بخود جذب مى‏كرد. خود پیامبر اسلام میفرماید:«ان الله يحب من عبده اذا خرج الى اخوانه‏ان يتهيا لهم و يتجمل‏» خداوند دوست دارد كه بنده‏اش هرگاه‏مى‏خواهد با برادرانش ملاقات كند، خود را آماده كند و براى آنهاآرايش نمايد.


    فن تاثیر صحبت بادیګران
    :

    در این بخش روی نکاتی تماس خواهیم ګرفت، تا حد امکان با رعایت آن ما فرصت خواهیم یافت تا در صحبت های تاثیر مثبت را به شنوینده خود بعمل آورده باشیم.
    خواننده محترم!


    طوریکه قبلآ تذکر یافت در قرآن عظیم الشان و احادیث نبوی براى سخن گفتن وکلام آدابى مطرح شده كه با رعایت این آداب، امکان آنرا به انسان مساعد می سازد تا، در صحبت های تأثير صحبت مثبت را ملاحظه نماید.اولین نقطه در این تاثیر ګزاری موضوع فصاحت کلام مطرح بحث است.



    فصاحت کلام:


    در حدیث شریف آمده است: « الفصاحة زينة الكلام، فصاحت زینت زبان و کلام است وبه اصطلاح فصاحت زبان و کلام را زينت می بخشد.


    فــصاحـت:

    در لغت به معنى خلوص چيز ی را میګویند. و در اصطلاح، كلام فصيح عبارت از کلامی است که عارى از انواع تعقيدات باشد. هرگاه كلام که از تنافر حروف، غرابت حروف، كراهت در سمع خلاف قياس صرفى، تنافر كلمات مجتمع و ضعف تأليف عارى باشد، ګفته میتوانیم که فصاحت کلام بوجه احسن آن حاصل ګردیده است..


    هرگاه متكلم و ګوینده داراى ملكه‏اى باشد كه بتواند هدف خویش را به خوبی و با رساترين تعابير ادا كند، فصيح ناميده مى شود. وکلامش در مخاطب اش دارای تاثیر است.


    در قرآن عظیم الشان در داستان موسی علیه السلام به موضوع فصاحت کلام چنین اشاره بعمل آمده است. زمانیکه موسی علیه السلام برای ماموریت الهی توظیف میګردد. موسى علیه السلام از پروردګار خود می طلبد تا برادرش هارون را جهت فصاحت كلامش که پروردګار نصیب او فرموده است، بحیث همکارش توظیف فرماید.« و اخى‏ هارون هو افصح منى لسانا فارسله معى( قصص، 28 / 34) ( برادرم هارون از من زبان فصیحتری دارد. پس او را با من منحیث دستیار وهمکارم یکجا گسيل بدار).


    علما ء بدین عقیده اند که ) بهترين سخن آن است كه گوش را اذيت نكند و فهم را به زحمت نيندازد ) مقام ومنزلت فصاحت در کلام تا حدى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود ه است: « جمال الرجل فصاحة لسانه، جمال مرد رسايى زبانش مى باشد.


    بــــلاغـــت:

    دومین نقطه در تاثیر ګزاری کلام، بلاغت کلام است. بلاغت در لغت به معناى وصول و انتهاست؛ و در اصطلاح عبارت است از مطابقت كلام با مقتضاى ( مقتضی) حال و مقام، به طور مثال در مقام تأكيد، ايجاز و يا اطناب سخن، رعايت هر يك را بنمايد.


    بسيارى از ناهنجارى‏هاى سخن ناشى از عدم رعايت موقعيت كلام است. در( سوره نسأ آیه: ۶۳ ) درباره منافقين آمده است: «فاعرض عنهم و عظ هم و قل لهم فى انفسهم قولا بليغا» از آنان روى بر تاب و پندشان ده و با آنها سخن رسا بگوى.

    بلاغت در سخن حتى شامل پرهيز از سوال نامناسب هم خواهد شد، در آيه 101 سوره مائده مى خوانيم: «يا ايها الذين آمنوا لا تسألوا عن اشيأ أن تبدلكم تسؤكم» اى اهل ايمان از چيزهايى كه اگر براى شما آشكار گردد شما را اندوهناك مى كند مپرسيد.
    از امام على عليه‏السلام نقل شده كه فرموده: لا تتكلمن اذا لم تجد الكلام موقعا(4) البته نبايد هنگامى كه براى كلام زمينه نيست سخن گفت.
    اقتضاى بلاغت در سخن آن است كه محدوده كلام نيز به تناسب موقعيتها رعايت گردد.
    در كلام امام على عليه‏السلام آمده است: الكلام كالدوأ قليله ينفع و كثيره قاتل(5) سخن همچون داروست، اندكش سود مى بخشد و فراوانى آن كشنده است.


    حفظ نرمی وملایمت زبان:

    سومین نقطه در تاثیر ګزاری کلام،مراعات کردن نرمی وملایمت کلام است، کلامی که نرم وملایم باشد تاثیر قوی بر جانب مقابل می ګذارد. تأثير لحن ملايم تا بدانجاست كه خداوند به موسى و هارون مى گويد: «قوله له قولا لينا لعله يتذكر او يخشى » ( سوره طه آیه ۲۰ / ۴۴ ) ( با او سخنى نرم گوييد شايد كه پند گيرد يا بترسد. )


    رمز موفقیت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عليرغم نبود امكانات وسیعی در فن نرمی کلام وملایمت نهفته بود:

    « فبما رحمة من الله لنت لهم ولو كنت فظاً غليظ القلب لا نفضوا من حولك» ( آل عمران آیه ۱۵۹ ) ( پس به بركت رحمت الهى با آنان نرمخو شدى و اگر سخت دل بودى قطعا از اطرافت پراكنده مى شدند ).


    سدید بودن کلام:


    چهارمین نقطه در تاثیر ګزاری کلام، سديد بودن كلام است، این بدین معنا است هر چه که كلام انسان با عقل و منطق و استدلال بيشتراستوار باشد ميزان استحكام آن بيشتر خواهد بود. هر چه استحكام كلام بيشتر باشد ثبات و بقأ آن بيشتر خواهد بود. اصولاً قرآن به دليل آنكه سخنش يا با عقل همانگ است و يا با فطرت، از استحكام و استقامت خاصى برخوردار است. قرآن عظیم الشان در سوره احزاب آيه ۷۰ و ۷۱ در مورد سدید بودن کلام چنین میفرماید:

    « يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سديدا. يصلح لكم اعمالكم و يغفر لكم ذنوبكم » ( اى مؤمنان از خدا پروا داريد و سخنى استوار گوييد تا اعمال شما را به اصلاح در آورد و گناهانتان را ببخشايد. ) گويا از آثار سخن محکم، اصلاح اعمال و تطهير انسان از گناه خواهد بود.

    سهل وآسان بودن کلام:


    پنجمین نقطه در تاثیر ګزاری کلام، سهل وآسان بودن کلام است. به هر اندازه که کلام انسان ساده واسان باشد به همان اندازه فهم وتاثیر آن بجانب مقابل وشنوینده سهل وآسان است.


    قرآن عظیم الشان در سوره ص آیات (۳۷/ ۸۶ ) میفرماید: « قل ما اسألكم عليه من اجرو ما انا من المتكلفين.»

    ( بگو من مزدى بر رسالتم از شما طلب نمى‏كنم و اهل تكلف و تصنع نيستم.) همچنان در حدیث پیامبر اسلام اآمده است که میفرماید: « نحن معاشر الانبيأ و الاوليأ برآ من التكلف » ( ما گروه انبيا و اوليا از تكلف و زحمت بيزاريم.

    از آداب سخن آن است كه همراه با سهولت و آسانى باشد. قرآن، خود را به اين صفت، موصوف كرده، ومیفرماید:


    « و لقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر » ( سوره قمر، آیات ۴۰ /۵۴ ) ( و قطعاً قرآن را براى پند آموزى آسان كرديم. پس آيا پند گيرنده‏اى هست؟ از فحوای اين آيه متبرکه چنین استفاده بعمل می آید كه سهولت در كلام، خود عاملى است براى يادگيرى آسان و مقبوليت در سخن و لذا قرآن دستور مى دهد را با آسانى ادا كنيد: «فقهل لهم قولا ميسورا» ( سوره اسزآ، یه آیات ۱۷/ ۲۸ ) ( و با ايشان با ملايمت سخن بگو. )



    لغو نبودن کلام:


    ششمین نقطه در تاثیر ګزاری کلام لغو نبودن کلام است، این بدین معنی است که آن کلام قابل اعتنا نباشد. همان سخنى كه از روى فكر و تأمل صادر نشود كه به منزله صداى گنجشكان است. و گاه به هر كلام قبيح نیز لغو گفته مى شود.


    قرآن عظیم الشان در اوصاف بهشت میفرماید: « لا يسمعون فيها لغوا و لا كذابا » (سوره نبأ، 78 / 35) در آنجا نه بيهوده‏اى شنوند و نه يكديگر را تكذيب كنند.


    همچنين در اوصاف مؤمنان مى خوانيم:«و الذين هم عن اللغو معرضون» (مؤمنون، 23 / 3) آنان كه از سخن بيهوده رويگردانند.


    از موارد استعمال كلمه لغو مى توان چنين نتيجه گرفت كه يكى از آداب سخن آن است كه كلام، همراه با نوعى فكر و مقبوليت باید ادا وصورت ګیرد.



    معروف بودن كلام:

    هفتمین نقطه در تاثیر ګزاری کلام معروف بودن کلام است.براى هر كارى كه بواسطه عقل يا شرع، حسنش شناخته شده باشد و منكر آن است كه به واسطه اين دو مورد انكار قرار گرفته باشد.


    معروف گاه صفت فعل قرار مى گيرد، آن گونه كه از آيه « و أمر بالعرف» (اعراف، 7 / 199) فهميده مى شود. و گاه صفت كلام قرار مى گيرد. يعنى يكى از آداب سخن آن است كه كلام متكلم بايد از نظر عقل و شرع تحسين شده باشد. آن گونه كه از آيات « و قلن قولا معروفا » (احزاب، 33 / 32) و« قول معروف » (محمد، 47 / 21) فهميده‏ مى‏ شود.



    حسن مطلع و حسن ختام:


    وهشتمین نقطه در تاثیر ګزاری کلام حسن مطلع وحسن ختام کلام است، این بدین معنی است که آغاز سخن و انجام سخن وکلام باید با نام پروردګار باشد. المانی ها مثل معروف دارد که میګویند: ( اخرش اګر خوب باشد این بدین معنی است که همه اش خوب بود. )


    هموطنان و خواننده ګان ګرامی!

    درین ارتباط به جاء بود تا تماس های درمورد شخص نیک نګر ( اوپتیمست) وطرق تعابیر و افاده های خوشبینانه مثبت آن و شخص بد نګر ( پسیمیست) و افاده های بدبینانه و منفی آن میداشتم. اما جهت طول بحث از آن خود داری میکنم.

    همچنان تأکید میدارم که بخش از سفارش های و رهنمایی های فوق دقیقا به شرایط خاص وضعیت، طرف و حالت متقابل، سطح برداشت و اندازه و توان آخذه و کفایت وفهم طرفین، وضع موجود و و دها موارد و شروط با تشخیص مشخص از وضع فرق کرده میتواند که باید حین افاده ها و اظهارات جدا به صورت انفرادی نیز در نظر ګرفته خواهد شد.

    نام مقاله: آداب صحبت
    تتبع ونگارش: امـین الدین «سعیـدی- سـعـیـد افـغـانی»
    ویرایش توسط "VICTOR" : 16th January 2014 در ساعت 01:34 AM

  8. 3 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


  9. #5
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23073
    Array

    پیش فرض پاسخ : آداب سخن ګفتن از نګاه قرآن


    آداب سخن گفتن در اسلام
    چگونه سخن بگوییم؟

    پيامبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله فرمود: هنگامي كه موسي بن عمران عليه السلام با خضر عليه السلام ملاقات كرد موسي عليه السلام به وي گفت: مرا موعظه كن. خضر گفت: اي كسي كه جوياي دانشي! بدان كه گوينده كمتر از شنونده خسته مي‌شود، پس هيچ گاه اهل مجلس خود را خسته مكن. بحار / 1 /2 26


    1-
    اثر كم سخن گفتن

    قال علي عليه السلام: ان احببت سلامة نفسك و ستر معايبك فاقلل كلامك و اكثر صمتك يتوفّر فكرك و يستيز قلبك. غرر الحكم / 3725
    اگر سلامت نفس و وجودت و نيز پوشانده ماندن عيوبت را دوست داشتي گفتارت را کم کن و سکوتت را بسيار تا آنکه انديشه‌ات بسيار و دلت روشن شود و مردم از دست تو در امان باشند.

    2 - اثر زياد سخن گفتن

    قال علي عليه السلام: من كثر كلامه كثر خطاؤ ه و من كثر خطاؤ ه قلّ حياؤ ه و من قلّ حياؤ ه قلّ ورعه و من قلّ ورعه مات قلبه و من مات قلبه دخل النار. بحار / 71 / 286
    هر که کلامش زياد شود. اشتباهاتش زياد مي‌شود و هر کس خطايش زياد شود، شرم و حيايش کم مي‌شود و آنکه حيايش کم شود، ورع و پرهيزگاري‌اش کم شود، و هر کسي خداترسي‌اش کم شود، قلبش مي‌ميرد و آنکه قلبش مُرد، در آتش افکنده شود.

    3- بهترين سخن

    الف- سخن راست؛
    قال علي عليه السلام: خيرالكلام الصدق. غرر/4 99
    بهترين حرف، حرف راست است

    ب- همراه با عمل؛

    خير المقال ما صدّقه الفعال. سفينة البحار / 7 / 383
    بهترين گفتار کلامي است که عمل و رفتار ثابتش کند.

    ج- ملال آور نباشد؛

    قال علي عليه السلام: خير الكلام ما لا يملّ و لا يقلّ. غرر الحكم / 4969
    بهترين کلام، گفتاري است که خسته کننده نباشد و از گوينده نکاهد. [يعني جايگاه گوينده‌اش را پايين نياورد]

    د- منظم و همه فهم؛

    قال علي عليه السلام:احسن الكلام مازانه حسن النظام و فهمه الخاص و العامّ. غرر الحكم / 3304
    نيکوترين گفتار، کلامي است که منطق و نظم زيبايش کرده باشد و همه فهم باشد.

    ه-‍ متقن و استوار؛

    قال علي عليه السلام: احسن القول السداد. غرر الحكم / 2865
    نيکوترين کلام، کلام استوار و محکم است.

    4- آداب سخن گفتن

    الف . پاكيزه باشد؛

    قال رسول الله صلّي اللّه عليه و آله: ثلاث من ابواب البر: سخأ النفس و طيب الكلام و الصبر علي الاذي. محاسن / 1 / 66
    سه چيز است که از جمله راه‌ها و درهاي نيکي است: بخشندگي و سخاوت، پاکیزگی گفتار (از حرفهای زشت)و صبوري در مقابل آزارها

    ب. زيبا باشد؛
    قال علي عليه السلام: اجملوا في الخطاب تسمعواجميل الجواب.
    غررالحكم /2568
    در گفتار خود اختصار را پيشه کنيد تا جوابهاي نيکو بشنويد.

    ج.خريدار داشته باشد؛
    قال علي عليه السلام: لا تتكلّمن اذا لم تجد للكلام موقعا.غررالحكم / 10274
    هرگاه براي حرف خود جايي نمي‌بيني حرف نزن

    د. نرم و ملايم باشد؛

    قال علي عليه السلام: عوّد لسانك لين الكلام و بذل السلام يكثر محبّوك و يقلّ مبغوضك. غرر الحكم / 6231
    زبانت را به گفتار نرم بگردان و سلام را هديه کن تا دوستدارانت زياد و دشمنانت کم شوند.

    ه.
    از روي علم و آگاهي باشد؛
    قال علي عليه السلام: لا تقل بما لا تعلم فتتّهم باخبارك بما تعلم.غرر الحكم / 10426


    و. بي فايده نباشد؛
    قال رسول الله صلّي اللّه عليه و آله: من حسن اسلام المرء تركه الكلام فيما لا يعنيه. بحار / 28 / 136
    از نشانه‌هاي خوبي ايمانِ شخص اين است که ايمانش او را از کلامي که سودي برايش ندارد باز دارد.

    ز. مستهجن نباشد؛
    قال علي عليه السلام: اياك و مستهجن الكلام فانه يوغر القلوب.غرر الحكم / 2675
    از کلام مستهجن بپرهيز که قلبها را به دشمني و کينه مي‌اندازد.

    ح. پاسخ آن انسان را ناراحت ننمايد؛
    قال علي عليه السلام: لا تقولنّ ما يسئوك جوابه.غرر الحكم / 10155
    حرفي که جوابش ناراحتت مي‌کند را نگو

    انشاء الله خدا توفیق سخن گفتن نیکو و نیکو سخن گفتن را به ما عنایت فرماید.



  10. 3 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •