ماجرای اولین منبر آیتالله مجتهدی
آیتالله مجتهدی در همان روزهای اولیه آمدن به تهران، در خیابان 15 خرداد، در کنار پلههای سقاخانه نوروزخان که از آنها به طرف بازار راه دارد، با آیتالله حق شناس (ره) برخورد میکنند.
آیتالله مجتهدی، در خانواده متدین و سنتی تهرانی متولد شده بود؛ اما اصلیتشان کاشانی بود. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه و مسجد آیتالله برهان (ره) خواندند. آیتالله برهان، از شاگردان مرحوم آیتالله سید علی آقای قاضی طباطبایی (رضوان الله علیه) استاد اخلاق نجف اشرف بودند، که بخشی از تحصیلاتشان در قم و بخشی در نجف انجام شده بود، و بعدها به مسجد و مدرسه لرزاده در خیابان خراسان آمدند، و امام جماعت بودند.
در واقع، این عالم و مربی بزرگوار، خودشان مسجد لرزاده را بنا کرده بودند؛ اما چون از شهرت إبا داشتند، مسجد و مدرسه، نام معمار آن را به خود گرفت؛ و شاید اولین طلبههایی که در دورهی پهلوی در تهران تربیت شدند و به قم رفتند، از مدرسهی ایشان بودند. این مرد وارسته و خدمتگزار، واقعاً استاد اخلاق بود. خودشان در رأس علم و عمل قرار داشتند و شاگردان، ادب و تدین و ترس از خدا را از عمل و رفتارش میآموختند.
مرحوم آیتالله مجتهدی، در ابتدا در آنجا تربیت شدند و گاهی از روشهای تعلیم و تربیت استادشان یاد میفرمودند که معلوم میشد تأثیر تربیتی مرحوم آیتالله برهان را به یاد دارند، یا حتی پارهای از رفتارها برایشان ملکه شده است. آقای مجتهدی تا اواخر مقدمات در تهران درس خواندند و بعد به قم رفتند. بخشی از مطول در تهران و بخشی از آن را در قم خوانده بودند. در قم، مطول را نزد آقای علوی فریدونی خواندند. درس شرح لمعه را در قم و در محضر آیتالله شهید صدوقی (ره) و آیتالله آقا شیخ محمد جواد خندق آبادی (ره) از اخیار علماء درس گرفته بودند.
وضع معیشتی آیتالله مجتهدی
در قم، تنها یک اتاق داشتند و با اهل بیتشان در خانهای که هر اتاقش در اختیار یک خانواده بود زندگی میکردند. در اتاق دیگر همان خانه، مرحوم آیتالله حاج شیخ محمود تحریری، عالم وارسته و بزرگوار تهرانی زندگی میکرد و هم ایشان باعث شده بود که با علامه طباطبائی آشنا بشوند و به درس منظومه ایشان بروند.
ماهی بیست تومان پول اجاره خانه میشد که گاهی همان مقدار هم نبود و چند ماه عقب میافتاد. غذا و لباس در نهایت سادگی بود؛ با وجود این، گویا مقداری که این خرج را هم تکفل کند، کمتر در دسترسشان بوده است. بارها نقل میکردند که چندین کتاب از کتابهای خودشان را برای تهیه مثلاً نان شب فروخته بودند. البته در تهران، توفیق بار دیگر رفیق شد و به محضر آیتالله خوانساری (ره) فقیه بزرگوار آن دوران رسیدند و شش سال در درس فقه ایشان شرکت کردند.
ماجرای اولین منبر آیتالله
اوایل که به تهران آمده بودند، به دلیل همین فشارها، خیلی برای ادامه راه تصمیم نداشتند. از بس که سختی کشیده و مخالفت دیده بودند، میخواستند به دنبال کار به بازار بروند. ولی تقدیر مرحمتآمیز الهی نگذاشت كه این استعداد برجسته از دست برود.
ایشان در همان روزهای اولیه آمدن به تهران، در خیابان 15 خرداد، در کنار پلههای سقاخانه نوروزخان که از آنها به طرف بازار راه دارد، با آیتالله حق شناس (ره) برخورد میکنند. احوالپرسی میکنند و ایشان میپرسند شما چه زمان به تهران آمدهاید؟ چند روز است؟ چه کار میکنید؟ پاسخ میدهند تازه آمدهام و کاری ندارم. آن بزرگوار میفرمایند: شما امشب تشریف بیاورید مسجد امینالدوله.
مسجد امینالدوله در آن زمان خیلی آباد بود. مسجد بسیار پر جمعیتی محسوب میشد و افراد برجسته و اخیار و ابرار در آن رفت و آمد داشتند. امامت این مسجد با «ثقةالاسلام حاج شیخ محمد حسین زاهد تهرانی» بود که یک مربی و معلم بزرگ و زاهد و متقی و خدمتگزار بود. ایشان بنای کوچکی از بحث و تدریس گذاشته بود و در آن روزگار وانفسای عصر پهلوی، چراغی روشن کرده بود و میخواست در برابر طوفان تجدد و فرنگی مآبی که آمده بود تا همه چیز را نابود کند بایستد. این چراغ به مرور زمان نورانیتر میشد و پرتو بیشتری به اطراف میبخشید. حاج شیخ محمد حسین زاهد، خیلی بزرگوار و از دنیا گذشته بود. در بساط او موعظه بود، تفسیر بود، احکام شرعی بود، درس و تربیت بود. کسی که به آن مسجد پای میگذاشت و شاگردی میکرد، تربیت میشد. نقل کردهاند که ایشان فرموده بودند پنج هزار شاگرد تربیت کردهاند.
در هر صورت آیتالله حق شناس، آقای مجتهدی را دعوت میکنند که شب بیایند به مسجد امینالدوله و ایشان به مسجد امینالدوله میروند. آیتالله حق شناس که در آن زمان جوان هستند، شبها بایستی بعد از نماز در آن مسجد صحبت میکردند و آن شب جای خود را به آقای مجتهدی دادند و ایشان عهدهدار موعظه و منبر شد. وقتی از منبر پایین آمدند، مرحوم آقای زاهد فرموده بودند: طیّب الله أنفاسکم.
به ایشان گفتند: میدانید طیّب الله شیخ زاهد یعنی چه؟ ایشان به هرکس طیب الله نمیگویند. معلوم میشود صحبت شما مورد پسند و قبول ایشان واقع شده است. شیخ بزرگوار زاهد، ایشان را برای فردا شب هم دعوت میکنند و از آنجا ایشان در مسجد امینالدوله ماندگار شده، در کار درس به آقا شیخ محمد حسین زاهد (ره) کمک کردند که کم کم پیری غلبه کرده و از پا افتاده بودند و اواخر عمر مبارکشان بود و دو سال بیشتر بعد از آن دوران زنده نماندند. در این دو سال، به کمک مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد (ره) کار درس و بحث را ادامه دادند.
منبع: شبستان
علاقه مندی ها (Bookmarks)