بهبود کارکرد موتورهاي درونسوز چهار زمانه
نويسنده : حميد ميرعلاء
با اختراع موتور بخار که به وقوع انقلاب صنعتي اروپا انجاميد و پس از آن موتورهاي درون سوز و توسعه و تنوع کاربردي آنها، متخصصان و دانشمندان، همواره کوشيدهاند تا با افزايش کارايي، بخشي از خسارات سنگيني را که آلايندگي حاصل از اين سيستم ها به طبيعت وارد خواهد كرد جبران کنند و برخورد با بحران پايان يافتن ذخاير سوخت فسيلي را مدت زماني نهچندان دراز به تعويق اندازند.
گذشته از طرحهايي که در جهت حذف موتورهاي با سوخت فسيلي ارائه شدهاند، طرحها و ايدههاي بسياري براي افزايش کارايي و بازدهي موتورها، افزايش کيفيت قطعات (ورود علم متالوژي) و نوع سوخت (پتروشيمي)، کيفيت طراحي مهندسي (علم مکانيک)، حضور صنعت رايانه در مرحله طراحي قطعات و مديريت عملکرد موتور و اعمال استانداردهاي جهاني که تعريف مشخصي از کيفيت موتورهاي درونسوز را ارائه دادهاند، اجرا شدهاند و باعث ارتباط و انسجام انکارناپذير صنعت خودرو با ديگر صنايع پايهاي و مادر شدهاند.
اين طرح، بيان نوآوري به منظور بهبود کارکرد موتورهاي درونسوز چهار زمانه با تغيير در نحوه کار سوپاپها ميباشد. اين بهينهسازي به شکل تغيير در ميزان باز و بسته شدن سوپاپها در شرايط متفاوت کارکرد موتور، در دورهاي پايين و بالا در اين پروژه، انجام شده است. به همين دليل از اين طرح با عنوان VOV ياد شده است. VOV، حروف اول سه کلمه انگليسي variable opening valve و به معني سوپاپي (دريچهاي) است که ميزان باز و بستهشدن آن متغير است. اين طرح باعث سرعت و سهولت بخشي بهکار پيستونها هنگام مکش سوخت و هوا و تخليه دود شده و در نتيجه تاثيري چشمگير، برقدرت و شتاب موتور بويژه در دورهاي بالا ميگذارد.
همچنين حجم زيادي از قطعات به کار رفته در سيستمهاي ديگري که براي رفع اين نقيصه (گرفته شدن مقداري از انرژي پيستون و در نتيجه ميللنگ و در نهايت موتور به هنگام انجام مراحل مکش و تخليه بهخصوص در دورهاي بالا) طراحي شدهاند را کاهش داده و برکارايي آنها افزوده است.
نگاهي گذرا به سيستم vov و مشکلات و کاستيهاي سيستم کنوني
هنگامي که راننده پاي خود را بر روي پدال گاز ميفشارد، با چرخش پولک دريچه گاز و بازشدن آن، تعداد دورهاي موتور بر دقيقه افزايش مييابد. اين سيستم با افزايش دور موتور، سوپاپها را بيشتر ميفشارد (فنر سوپاپها را جمعتر ميکند) تا با بازتر شدن دريچهها، عمل مکش و تخليه در موتور توسط پيستونها سريعتر انجام شود. زيرا هنگامي که موتور با دور بيشتري ميچرخد پيستونها عمل مکش و تخليه را در مدت زمان کمتري انجام ميدهند و اگر دريچهها و سوپاپها به گونهاي باشند که پيستون در مدت زمان مشخص نتواند مخلوط هوا و سوخت را به سيلندر بکشد يا دود را از آن خارج کند، به ناچار آن را در دوره زماني طولانيتري انجام ميدهد و چون پيستون براي انجام مراحلي که کار مکانيکي انجام نميدهد، (يعني مراحلي که در موتور انرژي شيميايي به انرژي مکانيکي تبديل نميشود که عبارتند از: مکش، تراکم و تخليه) انرژي و نيروي مورد نياز خود را از راه ميل لنگ از سيلندرهاي (پيستونهاي) ديگر ميگيرد، شتاب و قدرت موتور کاسته خواهد شد.
سيستم فعلي موجود براي رفع مشکل ياد شده به اين صورت است که در آن به جاي آن که در سرسيلندر، براي هر سيلندر يک دريچه تنفس (براي ورود هوا و سوخت) و يک دريچه دود (براي خروج دود و گازهاي حاصل از احتراق سوخت) وجود داشته باشد (مانند موتورهاي پيکان، پژو مدل GLX و... شكل 1) دو دريچه تنفس و دو دريچه دود (موتور پژو پارس مدل ELX. شكل2) يا دو دريچه تنفس و يك دريچه دود (موتور هيونداي، مدل ورنا. شكل3) و يا سه دريچه تنفس و دو دريچه ي دود (سيستم معمولا در موتور خودروهاي سوپر اسپرت به كار گرفته ميشود) وجود دارد. . هرچند اين سيستم، مشكل را تا اندازهاي زياد حل ميكند و با ايجاد فضاي كافي در دريچهها از طريق تعدد آنها كار پيستون را براي مكش و تخليه آسانتر ساخته است، اما معايبي نيز دارد كه عبارتند از:
1. افزايش سايش و اصطكاك به دليل ازدياد قطعات موتور (افزايش سوپاپها، فنر سوپاپ و درمواردي تعداد ميل بادامكها و اسبكها)
2. فرسودگي زودرس به دليل افزايش اصطكاك و ايجاد حفرهها (سيتها، نشيمنگاهها) يا دريچه و افزايش احتمال خطا، نشتي و آببندي سوپاپها.
3. پيچيدگي سرسيلندر و مشكلاتي كه اين پيچيدگي در تعميرات موتور و روانسازي (روغنكاري) قطعات ايجاد ميكند.
تعدد سوپاپها باعث افزايش متعلقات سوپاپ از جمله فنر سوپاپ، پولكي سوپاپ، خار سوپاپ، سيت،گيت، واشر گيت و ... خواهد شد و اين امر موجب پيچيدگي سرسيلندر ميشود. همچنين به علت زياد شدن شمار سوپاپها در سرسيلندر، فضاي كافي براي قرار گرفتن سوپاپها به صورت رديفي و در يك رديف باقي نميماند و سوپاپها به ناچار در دو يا حتي سه رديف قرار ميگيرند. طبعاً تعداد ميل بادامكها نيز به دو يا سه عدد افزايش خواهد يافت كه باعث افزوده شدن اصطكاك و سايش ميشود. از آنجا كه در اين گونه سيستمها و اصولاً در موتورهايي كه جديداً طراحي ميشوند، ميل بادامكها در سرسيلندر قرار دارند و پيچيدگي سرسيلندر به نهايت خود ميرسد.
با افزايش قطعات متحرك، در دستگاههاي مكانيكي، اصطكاك افزوده ميشود و به تبع آن فرسودگي و استهلاك زودتر به سراغ دستگاه خواهد آمد. در اين مورد نيز با افزايش تعداد ميل بادامكها، به شمار بادامكها افزوده خواهد شد و در پي آن سايش و اصطكاك بين بادامكها و پولكيهاي سوپاپها و ياتاقانهاي ميل بادامكها بيشتر خواهد شد. بنابراين به ناچار براي دفع اين سايش و حرارت ناشي از آن سيستم روغنكاري و مجراهاي عبور روغن موجود در سرسيلندر، پيچيدهتر شده و پمپ روغن بايد به گونهاي تقويت شود كه در روغن رساني به قطعات اضافه، دچار مشكل نشود.
مشكل ديگري كه تعدد سوپاپها ايجاد ميكند، آسيبپذيرتر شدن سرسيلندر در برابر ضربات و فشار ناشي از انفجارهاي متعدد در اتاقك انفجار است. زيرا هنگامي كه در سرسيلندر، در بالاي هر سيلندر به جاي 2 سوپاپ، 3/4 يا 5 سوپاپ، 3/4 يا 5 سيت يا حفره وجود داشته باشد از مقاومت و استحكام سرسيلندر كاسته شده و درصد احتمال خطا و نشتي در آببندي سوپاپها، افزايش مييابد. عامل ديگري كه باعث تمايز سيستم vov از سيستم كنوني ميشود، تنظيم ميزان مصرف سوخت در سرعتهاي مختلف موتور است. موتورهاي معمولي كاربراتور (انژكتور) و سيستم آوانس خلائي هر يك به گونهاي مقدار سوخت مصرفي موتور را با توجه به سرعت آن تنظيم ميكنند، اما در موتوري كه به سيستم vov مجهز شده است، سوپاپها نيز در تنظيم ميزان مصرف سوخت، نقش دارند. به گونهاي كه مقدار سوخت مخلوط با هوا با عبور از دريچههايي كه ميزان باز و بستهشدن آنها با تغيير سرعت چرخش موتور تغيير ميكند، براي مصرف موتور و احتراق، تنظيم ميشود. به اين ترتيب كارايي موتور به نسبت مصرف آن افزايش مييابد. درحالي كه سيستم فعلي فاقد چنين امكاني است.
طرز كار سيستم VOV
در سيستم vov ميل بادامك در سرسيلندر قرار دارد و به واسطه يك اهرم، نيروي خود را به سوپاپها منتقل ميكند، اما اهرمها يا اسبكهاي سيستم vov با اسبكهاي موجود در موتورهاي فعلي متفاوت است. قسمت انتهايي اسبك كه محل اعمال نيرو از طرف بادامكها به آن ميباشد، كشيده و بهصورت ريلي است، بادامكها به راحتي زير آن سر ميخورند و به عقب و جلو ميروند، بدون آنكه خللي در روند انتقال نيروي آنها به اسبكها وارد شود
تكيهگاه اين اهرم (اسبك) كه ميل اسبك است ثابت بوده و محل سوپاپها تغيير نميكند. بنابراين بازوي كارگر اين اهرم ثابت است. اگر ميل بادامك - كه موازي ميل اسبك است - در راستاي عمود بر ميل اسبك به عقب و جلو برود (شكل6). بازوي مقاوم اهرم، كوچكتر يا بزرگتر ميشود. بنابراين دامنه نوسان سوپاپها تغيير ميكند و در نتيجه ميزان باز شدن دريچهها قابل تغيير است. به گونهاي كه هر چه فاصله ميل بادامك از ميل اسبك كمتر باشد، سوپاپها بيشتر فشرده ميشوند و با دامنه بيشتري نوسان ميكنند و هر چه ميل بادامك از ميل اسبك دورتر شود، دامنه نوسان كاسته شده و درحقيقت دريچه كمتر باز ميشود. در اين هنگام اگر سرعت چرخش ميل لنگ، افزايش يابد vov ميل بادامك را به ميل اسبك نزديكتر ميكند و به همان نسبت اگر سرعت چرخش ميل لنگ كاهش يابد، ميل بادامك را از ميل اسبك دور ميكند. .مسئلهاي كه وجود دارد اين است كه چگونه ميتوان نيرو را از ميللنگ به ميل بادامك در حالي كه هم حركت وضعي (چرخش به دور خود) و هم حركت انتقالي (حركت به عقب و جلو در راستاي عمود بر ميل اسبك) دارد منتقل كرد. به گونهاي كه تايمينگ ميل بادامك و در نهايت سوپاپها به هم نخورد.
اين مشكل با قرار دادن چند چرخدنده مخروطي و محوري كشويي در راه انتقال نيرو و حركت از ميل لنگ به بادامك حل شده است. به اين صورت كه چرخدنده ميل لنگ توسط زنجيري چرخدندهاي كه قطر آن 2 برابر قطر خود است و محور آن (محور زرد رنگ) در سر سيلندر قرار دارد را به چرخش در ميآورد. به اين ترتيب، نيرو از سيلندر به سرسيلندر كه محل قرار گرفتن اسبكها و ميل بادامك ميباشد منتقل ميشود و تعداد دورهاي ميل بادامك نسبت به ميل لنگ (1 به 2) نيز تنظيم ميشود. روي محور زرد رنگ كه موازي ميل بادامك است، چرخدندهاي مخروطي با شيب دامنه 45 درجه قرار دارد. (چرخدنده قرمز). روي محور ديگري (محور خاكستري) كه بر محور زرد رنگ عمود است، چرخدندهاي يكسان با چرخدنده مخروطي روي محور زرد قرار دارد (چرخدنده آبي). اين دو چرخدنده با يكديگر درگير ميشوند و از آنجا كه شيب دامنههاي آنها متمم يكديگرند، محور چرخش 90 درجه تغيير ميكند و بر ميل بادامك عمود ميشود. عملكرد اين چرخدندهها در تغيير 90 درجهاي محور چرخش نظير عملكرد ديفرانسيل در تغيير 90 درجهاي چرخها (اكسها) و ميل گاردون توسط پينيون و كرانويل ميباشد. با اين تفاوت كه در اينجا برخلاف ديفرانسيل، تغييري در نسبت چرخش يك محور به محور عمود برآن به وجود نيامده و نسبت چرخش دو محور عمود بر هم يك ميباشد.
در انتهاي محور خاكستري رنگ، چرخدنده مخروطي ديگر (چرخدنده نارنجي) وجود دارد كه با چرخدنده مخروطي متصل به انتهاي ميل بادامك (چرخدنده سبز) درگير است. به اين ترتيب، محور چرخش دوباره 90 درجه تغيير ميكند و به حالت اول باز ميگردد. زيرا اين چهار چرخدنده (قرمز، سبز، نارنجي و آبي) كاملاً يكسان هستند و نسبت چرخش محور مبدا (محور زرد رنگ) به محور مقصد (ميل بادامك) يك است. يعني با يك دور چرخش محور زرد، ميل بادامك يك دور ميچرخد.
محور خاکستري که در دو طرف آن چرخ دندههاي مخروطي نارنجي و آبي قرار دارند، محوري کشويي است. به اين ترتيب، طول محور خاکستري رنگ در حين چرخش ميتواند کم يا زياد شود و چرخ دنده نارنجي و به تبع آن چرخدنده ميل بادامک و در نهايت ميل بادامک را به عقب و جلو ببرد. همچنين نيرو و چرخش را از محور زرد به ميل بادامک منتقل کند.
دستگاهي که در ادامه معرفي خواهد شد، با حرکت دادن کشوي يک سيني که مجموعه ميل بادامک و ياتاقانهاي آن و نيمي از محور کشويي که چرخ دنده مخروطي سبز به آن متصل است و ياتاقان آن (ياتاقان سفيد) روي آن قرار دارد، ميل بادامک را - به منظور تنظيم ميزان باز شدن سوپاپها با توجه به سرعت چرخش ميللنگ- از ميل اسبک دور ساخته يا به آن نزديک ميکند.
هنگامي که موتور روشن است، پولي يا قرقرهاي که به گردن ميللنگ متصل است ميچرخد و نيروي آن توسط تسمه - يا تسمههايي - به پوليهاي دينام، واترپمپ، کولر، پمپ هيدروليک فرمان و در موتورهاي فاقد فن الکتريکي براي خنک کردن رادياتور، به پروانه منتقل ميشود و آنها را به چرخش در ميآورد . در سيستم vov قسمتي از انرژي الکتريکي توليد شده توسط دينام، موتور الکتريکي را که روي سرسيلندر واقع است فعال ميکند . وضعيت اين موتور الکتريکي روي سرسيلندر به گونهاي است که محور آن بر ميل بادامک عمود بوده و به يک مارپيچ متصل است. با حرکت محور، موتور الکتريکي مارپيچ به چرخش درآمده و چرخدندهاي را که با آن درگير است به حرکت در ميآورد. اين چرخدنده با يک دنده شانهاي درگير است با چرخش اين چرخدنده توسط مارپيچ، دنده شانهاي به جلو يا عقب رانده ميشود و به اين ترتيب، دنده شانهاي حرکت چرخشي موتور الکتريکي را به حرکت کشويي يا رفت و برگشتي، تبديل ميکند. از آنجا که انتهاي دنده شانهاي به سيني متصل است، سيني نيز همراه با دنده شانهاي حرکت کشويي بر روي سرسيلندر خواهد داشت و موتور الکتريکي ميتواند با چرخش خود به چپ يا راست، سيني و در نتيجه ميل بادامک را در راستاي عمود بر ميل اسبک به ميل اسبک نزديک و يا از آن دور کند
سوالي که مطرح ميشود اين است که چرا از مارپيچ و چرخ دنده در راه انتقال نيروي موتور الکتريکي به سيني استفاده شده است، در حالي که چرخدنده و دنده شانهاي به تنهايي و بدون مارپيچ ميتوانستند حرکت چرخشي موتور الکتريکي را پس از تبديل به حرکت رفت و برگشتي به سيني، منتقل کنند و سيني را روي سرسيلندر به ميل اسبک نزديک و يا از آن دور سازند؟ از کاربردهاي مارپيچ و چرخ دنده، يک سو کردن جهت انتقال نيرو است. يعني نيرو و حرکت از طريق مارپيچ به چرخدنده، سپس به دنده شانهاي و در نهايت به سيني منتقل ميشود، اما نيرويي که از چرخدنده به مارپيچ منتقل ميشود، باعث به حرکت درآمدن آن نميشود. از ديگر کاربردهاي مارپيچ و چرخدنده، افزايش نيرو در هنگام انتقال آن با استفاده از اين روش است. دليل استفاده از اين روش، در انتقال نيروي موتور الکتريکي به سيني، تقويت نيروي موتور الکتريکي در حرکت دادن سيني - به صورت کشويي - روي سرسيلندر، مهار ضربات و لرزشهاي ناشي از برخورد بادامکها به اسبكها و پيشگيري از انتقال اين گونه نيروهاي ناخواسته به موتور الکتريکي ميباشد.
در انتهاي ديگر محور موتور الکتريکي، چرخ دندهاي قرار دارد که با چرخدندهاي که قطر آن دوبرابر قطر خود ميباشد درگير بوده و چرخدنده بزرگتر با دندهاي شانهاي درگير است. اين دنده شانهاي با چرخش موتور الکتريکي به عقب رانده ميشود و انتهاي فنري تلسکوپي را که سر ديگر آن در قسمتي از سرسيلندر ثابت شده است ميفشارد (شكل14). در حقيقت اين فنر، در مقابل چرخش موتور الکتريکي مقاومت ميکند و در صورت کاهش سرعت چرخش ميل لنگ و در نتيجه کاهش انرژي الکتريکي توليد شده توسط دينام، موتور الکتريکي را در جهت خلاف چرخش آن ميچرخاند، به هنگام افزايش سرعت موتور، انرژي الکتريکي افزايش يافته حاصل از دينام، موتور الکتريکي دوباره فنر را از طريق چرخدندهها و دنده شانهاي ميفشارد و در ضمن سيني و ميل بادامک را نيز به ميل اسبک نزديک ميکند (شكل15). اين فرايند با تغيير سرعت چرخش موتور تکرار ميشود و سيني و ميل بادامک، در وضعيت مناسب براي حرکت دادن اسبکها و باز کردن سوپاپها قرار ميگيرند.
شكل 14
شكل 15
اين فنر تلسکوپي، وظيفه برگرداندن سيني به وضعيت اول - يا دور کردن ميل بادامک از ميل اسبک - در صورت کاهش سرعت چرخش موتور و انرژي الکتريکي حاصل از دينام را بر عهده دارد.
براي چرخاندن مارپيچ جهت به حرکت درآوردن سيني، روشهاي مختلفي پيشبيني شده که تنها به توضيح روش بالا بسنده شده است. زيرا از روشهايي که به طور اجمالي معرفي خواهد شد، سادهتر و عمليتر به نظر ميرسد.
يکي از اين روشها، استفاده از سيستم سرعتسنج خودرو براي چرخش مارپيچ به جاي منحرف کردن عقربه سرعتسنج است. با اين تفاوت که چرخ دنده و حلزوني سرعت سنج به جاي نصب شدن به شافت گيربکس براي نشان دادن سرعت خودرو بايد به ميللنگ نصب شده در حلزوني پشت صفحه مدرج سرعتسنج تقويت شده و به مارپيچ سيستم vov در سرسيلندر متصل شود. روش ديگر استفاده از سيستم دورسنج موتور است که انرژي الکتريکي خود را براي انحراف عقربه دورسنج از مدار جرقه خودرو و از طريق دلکو ميگيرد. در اين صورت ميتوان با تقويت اين سيستم از نيروي مورد استفاده براي چرخش عقربه، براي چرخش مارپيچ سيستم vov استفاده کرد.
روش آخر، استفاده از پمپ هيدروليک و جک هيدروليک متصل به سيني است. اين پمپ که نيروي خود را توسط تسمه و قرقره (پولي) از ميل لنگ ميگيرد، با افزايش سرعت چرخش موتور تقويت ميشود و جک را فعال ميکند تا سيني را جا به جا کند. فنري نيز در برابر جک مقاومت ميکند و درصورت کاهش دور موتور نيروي حاصل از انرژي پتانسيل کشساني ذخيره شده در فنر به سيني و جک وارد ميشود. در نتيجه سيني و ميل بادامک را به حالت اول (دور از ميل اسبک که در حالت خاموشي موتور، ميل بادامک در دورترين فاصله خود از ميل اسبک قرار دارد) باز ميگرداند.
مقايسه سيستم vov با سيستم کنوني و بررسي مزيتهاي هر يک
در اين مقاله، سيستمي ابداعي با عنوان vov معرفي شد. vov در مقابل سيستمي است که هماکنون در بعضي موتورها استفاده ميشود.
در مواردي استفاده از سيستم تعدد سوپاپها يا سيستمهاي معمولي، مقرون به صرفهتر، مناسبتر و کارآمدتر است. براي مثال هنگامي که يک موتور - مانند موتورهايي که براي تلمبه کردن آب از چاههاي عميق به سطح زمين (کفکشها)- استفاده ميشوند، بايد به مدت طولاني با سرعت ثابت کار کند و شرايط پيستونها به هنگام مکش و تخليه در تغيير نيست، ضرورتي در استفاده از سيستم vov و حجم انبوه قطعات اضافي آن وجود ندارد. در ماشينهاي سنگين و نيرومند راهسازي و ساختمانسازي نظير: جرثقيلها، بولدوزرها، لودرها، تراکتورها و ... که موتور آنها به دليل شرايط سخت کاري اغلب در دورهاي بالا کار ميکند، vov کارايي لازم را نخواهد داشت.
بنابراين سيستم ابتکاري vov براي خودروهاي سواري و تندرو مناسب است که موتور آنها در شرايط مختلف رانندگي در سرعتهاي بالا يا پايين، در جادهها يا شهرها و به هنگام تعويض دنده، دائماً تغيير سرعت ميدهد و شرايط پيستونها و سرعت آنها براي انجام فرايند تبديل انرژي پتانسيل شيميايي سوخت، به انرژي مکانيکي در حال تغيير است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)