کسى به پیامبراکرم(ص) عرض کرد: ماغذا مىخوریم، اما سیر نمىشویم! حضرت فرمود: شاید به صورت متفرق غذا مىخورید؛ در حال غذا با هم جمع شوید و نام خداى بر زبان آرید تا موجب برکت براى شماشود.
بخش اول
چکیده
تغذیه از نیازهاى اجتنابناپذیر هر موجود زندهاى است و انسان نیز از این قانون، مستثنا نیست. از این روآگاهى از روش و شیوه بزرگان دین در این زمینه، شایان توجه و تأمل است. نوشتار حاضر درصدد پاسخگویىبه چند پرسش محورى و مهم دربارة تغذیه، بر اساس سیرة پیامبر اعظم… است.پرسشهایى چون چرایى تغذیه، نوع غذا، تنوع و مقدار آن، زمان تغذیه، همراهى با دیگران در تغذیه وبالاخره چگونگى انجام تغذیه.
در سیرة نبوى… غذا خوردن با هدف کسب توان براى طاعت و عبادت بوده است.غذاهاى آن حضرت، ویژگىهایى چون حلال بودن، تنوع، سادگى، مضرّ نبودن و سودمندى را داشته است.آن حضرت از صرف بیش از یک نوع غذا در یک وعده ـ به منظور زهد ـ پرهیز داشته، مقدار غذاىمصرفىاش نیز در حد نیاز بدن بوده است. وقت غذاى حضرت، هنگام گرسنگى بوده و اصرار بر صرف غذا بههمراه دیگران داشته است. نیز آن حضرت در شروع و پایان صرف غذا نام خدا را بر زبان جارى و در اینزمینه، آداب خاص دیگرى را رعایت مىفرمود.
واژگان کلیدى: سیرة نبوى…، تغذیه، خوردن و آشامیدن.
مقدمه
خوردن و آشامیدن از لوازم اصلى استمرار حیات مادى انسان است و بدون آن، هیچ انسانى قادر به انجام تکالیفاساسى خویش و حرکت در مسیر کمالیابى نخواهد شد. جسم انسان، همچون مرکبى است که روح را حمل مىکند واختلال در کار این مرکب، اختلال در کار روح پدید مىآورد. این حقیقت، اقتضاى آن داشته که حتى برترین موجوداتنظام هستى، یعنى انبیا و اولیاى الهى نیز وجود را بىنیاز از خوردن و آشامیدن ندانند و با بهرهگیرى از شیوههاى صحیحو در عین حال ضرورى، لوازم استمرار حیات و حرکت جسم خویش را فراهم کرده و آن را در خدمت روح بلندشانقرار دهند.
با توجه به آنچه گفته شد، در این نوشتار به بررسى روایات حاکى از سیره نبوى در این باره مىپردازیم. مجموعاطلاعات موجود در این زمینه، در حقیقت پاسخ به این سؤالهاست که پیامبر اکرم… چرا، چه نوع،چند نوع، به چه میزان، چه هنگام، تنها یا با دیگران، و چگونه مىخورد و مىآشامید.
1. چـرا؟
سخن از چرایى خوردن و آشامیدن در سیره نبوى…، منطقاً باید پیش از دیگر مسائل مربوط به سیرهآن حضرت در خوردن و آشامیدن، مورد توجه قرار گیرد. اینکه چرا انسان به خوردن و آشامیدن رو آورده، پرسشىاست که پاسخ آن ابتدا بدیهى مىنماید، زیرا به محض طرح چنین پرسشى، این پاسخ به ذهن مىرسد که خوردن وآشامیدن لازمه طبیعى زندگى بشر و زنده ماندن اوست. این سخن در عین درستى، تمام پاسخ نیست، زیرا فلسفهخوردن و آشامیدن در نگاه اولیاى دین، صِرف تأمین نیازهاى جسمانى نیست، بلکه مسئلهاى مهمتر و برتر مطرحاست.
طبق این دیدگاه، جسم، نقش آلى و ابزارى براى حقیقت انسان، یعنى روح او دارد، از این رو براى اینکه روحبتواند مسیر کمالیابى خود را طى کند باید نیازهاى جسم به عنوان مرکب و ابزار روح، تأمین شود. بر اساس دیدگاهاول، انسان و حیوان مشترک و همسان مىشوند، اما در این نگاه، انسان در تأمین نیازهاى جسم در پى تأمین هدفى بسوالاست. در برخى روایات به نقش ابزارى خوردن در راستاى عبادت و انجام فرائض و تکالیف اشاره شده است. درروایتى، از پیامبر اکرم… چنین نقل شده است که به خداوند عرضه داشت:
در نان به ما برکت عطا کن، و بین ما و نان جدایى میفکن، چرا که اگر نان نباشد قادر به اداى نماز و گرفتن روزه و انجام فرایضپروردگارمان نخواهیم بود.2و در روایت امام صادق(علیه السلام) نیز آمده است: بنیان جسم بر نان نهاده شده است.3
بنا بر روایتى دیگر، هنگامى که مردى از ابوذر درباره برترین اعمال پس از ایمان پرسش کرد وى پاسخ داد: «نماز وخوردن نان!» و هنگامى که آن مرد با شگفتى به ابوذر نگریست، وى ادامه داد: «اگر نان نباشد خداوند عبادت نمىشود».و مراد ابوذر این بود که انسان براى کسب توانایى انجام عبادت باید از نان بهره ببرد.4با توجه به این گونه روایات، هدف انسان مؤمن از خوردن غذا، آمادهسازى جسم براى انجام تکالیف عبادى وفرایض دینى است، و ـ چنان که گذشت ـ این نوع نگاه به خوردن، به مراتب والاتر از نگاه طبیعى به آن است.
2. چه نوع؟
پرسش دیگر درباره سیره نبوى… در خوردن و آشامیدن، مربوط به نوع غذاى آن حضرت است. بنابرروایات سیره مىتوان ویژگىهایى را در مورد غذاى پیامبر اکرم… استنباط کرد که عبارتاند از:
حلال بودن
از مهمترین این ویژگىها حلال بودن غذاست. طبیعى است پیامبر اکرم… با توجه به جایگاههدایتىاش در میان انسانها، بارزترین مصداق براى رعایت این اصل است. در برخى روایات آمده است که آنحضرت آنچه را خداوند برایش حلال کرده بود به همراه خانواده و خدمتکار تناول مىکرد.5
تنوع
ویژگى دیگر در غذاهاى پیامبر اکرم… آن بود که اصرار بر نوع خاص و برجستهاى از غذاها نداشت وغذایى، همچون غذاى متعارف همه مردم را مصرف مىکرد، و در این میان، به سادهترین نوع آن قناعت مىکرد و بر آنشاکر بود. بنا به نقل طبرسى، آن حضرت گونههاى مختلف از غذاها را مصرف مىکرد.6 معناى این سخنمىتواند آن باشد که حضرت اصرار بر نوع خاصى از غذاها نداشت و در این زمینه، تکلف نمىورزید و در صورتدسترسى به غذاهاى نافع، براى تأمین نیاز جسم از آنها بهره مىبرد.
سادگى
در بیشتر موارد، آن حضرت نان جو، با آرد سبوسدار، و در حدّ عدم سیرى مصرف مىکرد. در برخى روایات، از نانجو به عنوان غذاى انبیا یاد شده است.به عنوان نمونه در روایتى، به نقل از امام رضا(علیه السلام) چنین مىخوانیم: هیچ پیامبرى نبوده جز آن که مردم را به خوردن [نان] جو فرا خوانده و براى آن، برکت طلبیده است. و [این غذا] در هیچشکمى داخل نشده جز آن که بیمارى را از میان برداشته است. و این، غذاى پیامبران است و طعام نیکان. و خداوند ابا کرده ازاینکه غذاى انبیا را چیزى غیر از جو قرار دهد.7
از دیگر روایات مربوط به سادگى غذاى پیامبر…، روایت قتاده است. وى گوید: ما گاه نزد انس بنمالک مىرفتیم و مىدیدیم که خدمتکار او مشغول پختن نان بود. روزى انس در همین حال، رو به ما کرده، گفت: [از ایننانها] بخورید، اما نسبت به پیامبر، من سراغ ندارم که حضرت نان با آرد الک کرده و بدون سبوس، و گوشت گوسفندکباب شده مصرف کرده باشد.8
خورشِ غذاى پیامبر… نیز معمولاً بسیار ساده بود. بنا به نقل کلینى از امام صادق(علیه السلام)، روزىپیامبر اکرم… به حجره امسلمه وارد شد. امسلمه قطعه نانى نزد حضرت آورد. پیامبر فرمودند: آیاخورش نیز دارى؟ گفت: خیر یا رسول الله، جز سرکه ندارم. فرمود: سرکه خوب خورشى است، و خانهاى که سرکه درآن هست بىچیز نیست.9
مضرّ نبودن
ویژگى مهم دیگر در غذاهاى مورد استفاده پیامبر اکرم…، مضرّ نبودن است. از نظر آن حضرت،گذشته از مفید و نافع بودن، یک غذا ـ که در ادامه، به آن خواهیم پرداخت ـ مىبایست فاقد آثار منفى بر بدن باشد. بهعنوان مثال، بنا به نقل کلینى از امام صادق(علیه السلام)، و آن حضرت از امیرالمؤمنین(علیه السلام)، هنگامى که براى پیامبراکرم… غذاى داغى آوردند، فرمود: آن را بگذارید تا سرد شود، خداوند آتش را غذاى ما قرار نداده و برکت در غذاى غیر داغ است.10
بنا بر بعضى روایات، آن حضرت از خوردن برخى غذاها یا گیاهان که بوى آنها در دهان مىماند نیز اجتناب مىکرد.البته این پرهیز، ناشى از آثار خانوادگى یا اجتماعى بقاى بوى این غذاها در دهان بود و نه به سبب ضرر آن براى بدن.بنا به نقل طبرسى، پیامبر اکرم… سیر، پیاز، تره و عسلى که مغافیر11 در آن بود تناولنمىکرد، زیرا بوى آنها در دهان مىماند.12
سودمندى
ویژگى دیگر غذاهاى مورد استفاده پیامبر اکرم…، میزان نافع بودن غذا براى بدن بود. بنا بر روایتى کهپیش از این گذشت، حضرت سادگى را در مجموع زندگى و از جمله تغذیه، رعایت مىکرد، اما این، منافات با توجه بهسودمندى غذاها ندارد و در مواردى که گشایش اقتصادى براى مسلمانان و خود حضرت پدید مىآمد با تنوعبخشىبه غذاى خود و خانواده، از غذاهاى سودمند بهره مىبرد.
در برخى روایات، ضمن اشاره به این موارد، از زبانپیامبر… و دیگر معصومان(علیهم السلام) فوایدى براى برخى غذاها بیان شده است. مجموع اینروایات، حکایت از آن دارند که پیامبر اکرم … به علت اتصال به منبع علم الهى و آگاهى از خواصغذاها، نافعترین آنها را براى بدن ـ در صورت دسترسى به آنها ـ بر مىگزیده، ضمن آنکه در میزان مصرف نیزاصول سلامت را رعایت مىکرد.
در روایتى که پیش از این از امام رضا(علیه السلام) نقل کردیم، به خاصیت درمانى نان جو اشاره شد.13 به جزآن، در برخى روایات، امام صادق(علیه السلام) شیر، سرکه، روغن و سویق (نوعى حلیم از گندم یا جو، و شکر و خرما) راغذاى پیامبران، و گوشت و شیر را، شورباى (آبگوشت) آنان معرفى کرده است.14
همچنین گفته شده است که محبوبترین غذاها نزد پیامبر اکرم… گوشت بود و مىفرمود:«گوشت موجب افزونى قوه شنوایى و بینایى مىشود». و در کلامى دیگر فرمود: گوشت، سرآمد غذاها در دنیا و آخرت است و اگر از خدایم مىخواستم که هر روز مرا با آن اطعام کند چنینمىکرد.15
آن حضرت گوشت را گاه به صورت پخته [با آب] و گاه به صورت کباب، همراه نان مصرف مىکرد.16 بنا به نقل طبرسى، پیامبر اکرم … تگرگ را جمع کرده و تناول مىکرد و مىفرمود: این موجبنابودى عوامل فساد دندانها مىشود.17
نیز از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که پیامبر اکرم… در صورت دسترسى به شیرینىجاتبا آن افطار مىکرد، و اگر بدان دسترسى نداشت با آب گرم افطار مىکرد و مىفرمود: این باعث پاکسازى کبد و معده، و موجب خوشبو شدن بوى دهان، و سبب تقویت دندانها و چشم، و عامل تیزى بینایىمىشود؛ و گناهان را مىشوید و عروق تحریک شده را ساکن، و تلخى غالب را از بین مىبرد و بلغم را قطع مىکند و حرارت را ازمعده فرو نشانده و سردرد را زایل مىکند.18
گفتنى است، تأثیر افطار با آب ولرم در شسته شدن گناهان مىتواند به لحاظ فضیلتى باشد که شخص روزهدار در اثرگرسنگى و سپس افطار با نوشیدنى سادهاى چون آب به دست مىآورد.پیامبر اکرم… عسل را بسیار دوست داشت و خوردن آن را همراه با قرائت آیاتى از قرآن و جویدنکُندر موجب زوال بلغم مىدانست.19
پیامبر اکرم… مطلوبیت بعضى غذاها را گاه با تعبیر «طیّب» تأیید مىکرد. به عنوان مثال، هنگامىکه یکى از اصحاب حضرت فالودهاى به ایشان هدیه کرد و حضرت قدرى تناول کردند، پرسیدند: «اى ابا عبدالله، اینرا از چه چیزى فراهم کردهاى؟» عرض کرد: پدر و مادرم فدایت، روغن و عسل را در ظرفى سنگى ریخته، با آتش تفتمىدهیم و سپس مغز گندم را آسیاب کرده و با آن مخلوط مىکنیم تا به خوبى با هم عجین شوند و چنین چیزى فراهمآید. حضرت فرمود: «این غذایى نیکو و گواراست».20
علاقه مندی ها (Bookmarks)