خودکشی، انتقام از جامعه یا خود
چندی پیش رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ضمن ارائه آمار، نرخ خودکشی در کشور را طی سالهای 80 تا 90 تشریح کرد که بر این اساس شاخص کلی خودکشی در کشور طی سالهای گذشته تاکنون بین شش تا هفت به ازای هر 100 هزار نفر است که این عدد در سالهای اخیر به رغم ادعای بسیاری از رسانه های غربی ، افزایش نداشته است. در آمار ارائه شده مولفه های قابل توجهی ذکر شده است که در این گزارش به ان می پردازیم.
زنان بیش از مردان اقدام به خودکشی می کنند
مولفه ای که در تمام آمارهای خودکشی و بالاخص آخرین امار منتشر شده به چشم می خورد این است که تعداد و موارد اقدام به خودکشی در زنان بسیار بیشتر از مردان است در حالی که اقدام به خودکشی از سوی زنان بیشتر به صورت ابزاری برای جلب توجه و تهدید به کار می رود و استفاده از قرص پرطرفدارترین روش خودکشی در میان زنان است، البته در غالب این موارد، فردی که اقدام به خودکشی کرده است عمل خود پیشمان می شود.
مردان بیشترین فوتی را در خودکشی دارند
در مقابل زنان که بیشترین آمار اقدام به خودکشی را دارند، آمار مرگ و میر ناشی از خودکشی در مردان بیشتر است. در این بین هم برخلاف استفاده از قرص که یکی از مهم ترین ابزارهای خودکشی در میان زنان است، خودزنی، سقوط از ارتفاع و استفاده از قرص برنج روش هایی هستند که مردان متقاضی خودکشی بیشترین اقبال را به آنها دارند! نگاهی به روش هایی که زنان و مردان برای خودکشی از آنها استفاده می کنند نشان می دهد که اقدام به خودکشی در میان مردان به دلیل جلب توجه و ترحم نیست و زمانی که تصمیم به خودکشی در می گیرند، از خشن ترین و قطعی ترین روش ها را برای پایان دادن به زندگی انتخاب می کنند.
جوانان بیشتر خودکشی می کنند
مسئلهای که در میان آمارهای خودکشی همواره خودنمایی می کند این است که غالب کسانی که اقدام به انتحار می کنند، نوجوانان و جوانان هستند. سنین نوجوانی و جوانی به دلیل ناپایداری احساسی که به همراه دارد باعث می شود، تاثیر پذیری نوجوانان و جوانان در برابر عوامل محیطی بسیار بیشتر از سایرین باشد و به همین دلیل هم هست که نوجوانان و جوانان نمی توانند راه های برونرفت از بحران را برگزیند و گاه با پناه به خودکشی به تصور خود نقطه پایانی بر مشکلاتشان می گذارند. یکی از عوامل مهم خودکشی در سنین نوجوانی و جوانی هم روابط عاطفی ناکام با جنس مخالف و اختلافات خانوادگی عنوان شده است.
به این معنا که نوجوان و جوان زمانی که در رابطه عشقی که با جنس مخالف دارد نمی تواند به نتیجه دلخواه برسند، با نوعی خلاء عاطفی روبرو می شود و به تصور اینکه بدون فرد مورد علاقه نمی تواند زندگی خود را ادامه دهند قدم در مسیر تاریک خودکشی می گذارد این در حالی است که همین نوجوان یا جوان اگر در هفته های ابتدایی جدایی از فرد مورد علاقه، از سوی خانواده اطرافیان مورد حمایت و راهنمایی قرار گیرند، پس از مدتی خود بر بیهوده بودن تصوراتشان صحه خواهند گذاشت. از طرف دیگر برخی نوجوان در سنین بحرانزای نوجوانی از حمایت و محبت والدینشان بی بهره می مانند و این مسئله باعث می شود که پس از درگیری هایی که با والیدن دارند به دلیل احساس دوست داشته نشدن و بی اهمیت بودن برای خانواده تصمیم بگیرند که با توسل به خودکشی یا برای همیشه به زندگی خود پایان دهند و یا توجه والدینشان را به خود جلب کنند.
آمار بالای خودکشی در غرب ایران
مسئلهای که در دهه های اخیر توجه بسیاری از جامعه شناسان و آسیب شناسان اجتماعی را به خود جلب کرده ، ماجرای آمارهای نجومی خودکشی در استان های ایلام و کرمانشاه است، ماجرای خودسوزی زنان در این دو استان که توجه نهادهای حقوق بشری را هم به دنبال داشته است به دلایل فرهنگی باز می گردد. خودسوزی که مهترین عامل خودکشی در این استانهاست بیش از هر چیز به وضعیت زنان در این استان ها باز می گردد، بازخورد منفی طلاق در این فرهنگ ها باعث می شود که زنانی که درگیر زندگیهای نامطلوب و آزاردهنده شده اند و به زعم خود نمی توانند با طلاق از این زندگی جهنم وار رهایی یابند، خودسوزی را جایگزین طلاق کنند تا این مرگ خود خواسته نقطه پایانی بر رنج های تمام نشدنی شان باشند. "چلک" رئیس انجمن مددکاری اجتماعی در این خصوص می گوید: پایین بودن آمار طلاق در استانهای ایلام و کرمانشاه نشان میدهد نرخ خودکشی در این استانها بالاست و اختلافات خانوادگی و زوجین بیشترین علل انجام عمل خودکشی در این استانها محسوب می شود.
خودکشی به نسبت دهه اخیر کاهش پیدا کرده است
به گفته چلک درصد تغییرات سال 80 نسبت به سال 90، رشد منفی 0.1 را نشان میدهد و در سال 80 نیز به ازای هر یکصد هزار نفر جمعیت پنج پرونده مختومه شده که به چهار پرونده در سال 90 کاهش یافته است. وی ادامه می دهد: در سال 80 تعداد 1985 پرونده در زمینه فوت شدگان به علت خودکشی مختومه شد که در سال 90 به 1477 پرونده کاهش یافته است و درصد تغییرات سال 80 نیز نسبت به سال 90، رشد منفی 0.25 را نشان میدهد که این عدد قابل ملاحظه است. رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران همچنین گفت: در سال 80 نیز به ازای هر یکصد هزار نفر جمعیت سه پرونده مختومه شد که در این خصوص در سال 90 هیچ گونه تغییری وجود نداشته است.
حلقه گمشده ای به نام مهارت های زندگی یکی از مهم ترین عواملی که به خودکشی منتهی می شود، استیصال در تصمیمگیری و حل مسئله است؛ به این معنا که فرد خود را در گردابی می بیند که هیچ راه فراری از آن ندارد در حالی که همین فرد اگر طول زندگی در محیط خانواده یا نهاد های آموزش، مهارت های زندگی را می آموخت، دیگر در برابر مشکلات زندگی آنقدر مستاصل نمی شد که تنها راه فرار را خودکشی بپندارد. در چنین شرایطی این نهادهای سیاست گذار و آموزش و پرورش و رسانه های هستند که باید اموزش مهارت های زندگی را در اولویت های اصلی برنامه خود قرار دارند تا این مهارت ها از همان ابتدا در وجود انسان ها درونی شود و مسیر بروز بزه های مختلف اجتماعی از جمله خودکشی را مسدود کند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)