۶ شرکتی که با تغییر مدل کسب و کار خود به موفقیت دست پیدا کردند (قسمت اول)
در این مطلب و در ۲ قسمت شرکتهایی را بررسی می کنیم که با تغییر مدل کسب و کارشان سرنوشت خود را تغییر دادند و اکنون به غولهای صنعت خود تبدیل شده اند.
شاید شرکت شما نیز برنده آینده رقابت است و فقط به تغییر به موقع مدل کسب و کار نیاز دارد…
سرمایه گذار کارآفرینی پاول گراهام (Paul Graham) در مقاله اش در مورد اشتباهاتی که کسب و کارهای نوپا را از بین میبرد قسمتی از دانش باارزش خود که کمتر مورد ستایش قرار گرفته را آشکار می کند.
بر خلاف «رسیدن به مدال طلای المپیک که در آن مساله کاملاً تعریف شده است»
ساختن یک شرکت موفق در حقیقت
«بیشتر شبیه علمی است که در آن شما باید سرنخ را به هر کجا که میرود تعقیب کنید.»
بنابراین گراهام نتیجه میگیرد که بدترین شخص برای اداره یک کسب و کار نوپا کسی است که «ایده عالی ای دارد که میداند همه آن را دوست خواهند داشت و این چیزی است که به هر قیمتی میخواهد بسازد.»
در حالیکه بسیار در مورد کسب و کارهای نوپای موفق به طور عام نوشته شده کمتر در مورد شرکتهایی صحبت شده است که با تغییر استراتژی هایشان به جای پافشاری کردن بر استراتژی هایی که با آنها شروع کرده بودند توانسته اند پیشرفت کنند.
در زیر ۶ شرکتی که انعطاف پذیریشان آنها را به قلهها برد توسط Chargify بررسی می شوند:
PayPal
باور کنید یا نه PayPal از ابتدا برای این تاسیس نشد که شرکت خدمات پرداخت آنلاینی شود که امروزه هست.
جسیکا لیوینگستون (Jessica Livingston) در کتابش با عنوان Founders at Work با مؤسس PayPal مکس لوچین (Max Levchin) مصاحبه میکند و در این مصاحبه لوچین میگوید که PayPal اصلاً قرار بود یک شرکت رمزگذاری باشد و بعدها وسیلهای برای انتقال پول از طریقPDAها (Personal Digital Assistantها یا کامپیوترهای شخصی جیبی).
تنها پس از چندین سال آزمون و خطا (و غلبه بر کلاهبرداری کاربران که تفریبا شرکت را از بین برد) بود که PayPal جایگاه مناسبش را به عنوان سیستم پرداخت پول پیشفرض میلیونها نفر پیدا کرد.
این انتقال بدون تلاش انجام نشد و شرکت در بسیاری زمانها مزیتهای باقی ماندن به همان صورت قبلی و تغییر مدل کسب و کارش را با یکدیگر مقایسه و آنها را بررسی می کرد.
ولی در نهایت ثابت شد که انعطاف پذیریشان سرمایه ای بزرگ بود.
علیرغم اینکه PayPal در سال ۱۹۹۸ تاسیس شداین شرکت به اندازه کافی چابک بود که بهموقع تغییر روش داد و در سال ۲۰۰۲ عرضه عمومی و بعدتر توسط eBay به مبلغ ۱.۵ میلیارد دلار خریداری شد.
گوگل برای مدت زیادی در اوایل حیاتش هیچ مدل کسب و کار قابل ذکری نداشت.
همانطور که سردبیر و مؤسس Wired جان بتل (John Battelle) در کتابش با عنوان The Search اشاره میکند گوگل زمانی یک شرکت به غایت ضررده بود و تقلای زیادی میکرد تا منبع درآمدی پایداری داشته باشد.
پس از برخی حملات به نسبت سودآور به سمت فروش ابزارهای جستجو به کسب و کارها و همچنین فروش تکنولوژی جستجوی خودش به موتورهای جستجوی دیگر گوگل ناگهان مسیرش را تغییر داد.در سال ۲۰۰۳ این شرکت برنامه AdWords خود را به بازار معرفی کرد که به کسب و کارها اجازه میداد تا برای افرادی که در Google.com به جستجو می پردازند تبلیغات انجام دهند.
تقریباً یک شبه گوگل پرش از ابزار جستجوی محبوب به غول تبلیغات را تجربه کرد.
در سال ۲۰۰۸ گوگل به SEC گزارش داد که ۲۱ میلیارد دلار را فقط از طریق تبلیغات بدست آورده است.
تا به امروز AdWords بخش اصلی درآمدهای گوگل را تشکیل داده است. Adwords همچنین راه را برای موتورهای جستجوی دیگر مثل سرویس بازاریابی جستجوی یاهو و پلتفرم بینگ MSN نیز باز کرد.
فیسبوک در سالهای ابتدایی حیاتش تماماً فقط دانشجویان کالج را دربر می گرفت. برخلاف مشابهین هم عصرش مثل Friendster و MySpace که خود را با جذب حداکثر کاربران از تمام نقاط دنیا که می توانستند خسته میکردند فیسبوک بیشتر شبیه یک «اجتماع مخفی» کار میکرد و تا آنجا پیش رفت که ایمیلی دانشگاهی با پسوند .
edu لازم داشت تا بتوان در آن عضو شد.
و بسیاری از کاربرانشان آن را به همین صورت دوست داشتند و اختصاصی بودن فیسبوک را به رویکرد «هر چه بیشتر بهتر» بقیه شبکههای اجتماعی ترجیح می دادند.
مشکل اینجا بود که فیسبوک فقط میتوانست آنقدر پیشرفت کند که تمام دانشجویان کالج را جذب خود کند. بنابراین علیرغم اعتراضات بسیار مؤسس فیسبوک مارک زوکربرگ در سال ۲۰۰۵ تصمیم گرفت تا فیسبوک را برای دانش آموزان دبیرستانها نیز باز کند.
در سال ۲۰۰۶ سرویس فیسبوک برای هر شخص ۱۳ ساله یا بیشتر با آدرس ایمیل معتبر باز بود.
تغییر استراتژی به طور قابل ملاحظه ای جواب داد.
در سال ۲۰۰۹ مطالعهای توسط Compete.com نشان داد که فیسبوک محبوبترین شبکه اجتماعی در حوزه های بازدید منحصر به فرد و بازدیدهای ماهانه است.
این شرکت همچنین ۱.۶ درصد سهامش را به مبلغ ۲۴۰ میلیون دلار به مایکروسافت فروخته است و شایعاتی مبنی بر IPO (عرضه عمومی) آن همچنان به گوش می رسد.
در قسمت بعدی ۳ شرکت بزرگ دیگر را بررسی می کنیم که با همین استراتژی به موفقیت دست پیدا کرده اند.
تعجب خواهید کرد که چه شرکتهای دیگری نیز قبلا اصلا به این صورت که الان هستند فعالیت نمی کردند.
۶ شرکتی که با تغییر مدل کسب و کار خود به موفقیت دست پیدا کردند (قسمت دوم)
علاقه مندی ها (Bookmarks)