بنظرم گرفتن کارت امتحان یکی از مزخرف ترین کاراییه که یک دانشجو انجام میده!![]()
بنظرم گرفتن کارت امتحان یکی از مزخرف ترین کاراییه که یک دانشجو انجام میده!![]()
سر بعضی از امتحانا به ما کیک و ساندیس هم میدن!! معمولا به حساب ع.س
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ
چه روز مزخرفی بود امروز
البته از یه بابت تکلیفم مشخص شد
الان بابام به دایی ام داشت میگفت همین روزا برا علی اکبر میریم خواستگاریخودم شنیدم
ولی مشکل اینجاست که نمیدونم خواستگاری کی
روم هم نمیشه برم بگم خواستگاری کی!!![]()
حالم بهتره![]()
عجب روزگاریست!
شیطان فریاد می زند ؟!
انسان پیدا کنید، سجده خواهم کرد...
بسم الله
سلام
امنیت داغونه آقا ، نمی خوام جو بدم ، چیزیه که امروز جای خونمون تو روز روشن دقیقاً جلوی خونه ی ما اتفاق افتاد ، همین بعد از ظهری ، کوچه ای که ابداً نداشتیم درش از این موارد ، یه خانم داشت از جلوی خونمون رد میشد ، یه موتور با دو نفر سوارش اومدن کیف این خانم رو بګیرن ، خانمه می کشید و اون دو فرد ، خانمه می ګفت کمک و جیغ میزد ، مامانم هم که دیدن ، داد زدن بګیرنش ، همه ی آقایون حتی یکی از روحانیون هم رفتن کمک ، اما قبلش این دو نفر چاقو ګرفتن جای ګلوی خانم و ګفتن ګوشیتو بده ، خانمه هم مجبور بود ، ګوشیش رو داد و توشم عکس و .....یه نفر با ماشین رفت دنبالشون ګم کرد از انتها
پلاک نداشت موتورشون و کلاه هم سرشون بود ، مامانم بعد ګفتن عه ای کاش روش یه چیزی از بالا مینداختم
، من ګفتم باید روشون آب جوش می ریختیم
خلاصه دزدیدن رفت دیګه
بعله پلیس یک ساعت بعد در صحنه حاضر شد و فقط ګفتن ایشون برن کلانتری
این جزئیاتی هست که ما می بینیم وګرنه اقدامات مثبت دیګه ای که انجام میدن بماند ، دستشونم درد نکنه ، ولی جلوی این موارد رو هم بګیرن دیګه عوض نشستن تو اداره و چای خوردن![]()
الآن همکار مادر بنده چند مورد اینطوری ګفتن به مامانم ، دیګه اجازه نمیدن حتی خواهرم تا مغازه بره چیزی بخرهیا داداشم تنها از مدرسش که کنارِ کنار خونمونه بیاد خونه
قرار بود دیگه سایت نیام....فقط بخاطر خواهرم اومدم
خواهرم؟!جدی جدی باورم شده من یه خواهر دارم!بخاطرش اومدم سایت حاله یه نفرو بگیرم....دلم نمیاد ناراحتیشو ببینمخیلی حالم بده...خیلی....!طرف باهاش حرف زدم هی پیچوند هیی پیچوند...دیگه روم نشد بهش بگم....!
نمیدونم بگم چمه!اصلا عادی نیست!
شده تا حالا تو يه روز گرم آفتابي دلت يك باران شديد و بخواد؟
يا تو یه روز باران و سرماي شديد دلت براي خورشيد تنگ بشه؟
تو ازدحام و شلوغي دلت هواي تنهايي بکنه؟
يا در كنج تنهايي ات دلت براي شلوغي لك بزنه؟
در روزاي مدرسه دلت هواي خانه را بكند؟
يا تو خانه دلت براي روزهاي مدرسه ات تنگ بشه؟
شده است دلت پر از غم باشه و كسي نباشه؟
يا دلت بخواهد حرفهايت از چشمانت خوانده بشه و كسي چشمانت را نبينه؟
يا حرفهايت ، كارهايت را به اشتباه تفسير كنن و تو از اثبات كردنشون خسته باشي؟
شده ه نبينند، نشنوي ، نخواهند، نباشند، شده دلت بشكنه، بگيره؟ تنگ بشه؟ سخت بشه؟ بلرزه؟ بترسه و بميـــرـه؟
شده گلوت پر از بغض باشه ، يا دلت كسي را بخواهد كه مثل هيچكس نيست؟ و هيچكس هم نباشد ......
شده است دوست داشته باشي خدا بيايد پايين، بيايد كنارت بنشينه، موهايت را بزند پشت گوشت و با لبخند نگاهت كنه و من هــٍي برايش بگويم هــٍي حرف بزنم و او فقط گوش كنه؟
میشه اینبار تشکراتون بشه حرف، بشه مرهم؟....ميشه؟؟؟
خدافظ
سلام. کجا؟ کدوم محله..؟؟
توصیه های ایمنی رو هم بفرمایید.
سلام. سولیناز خانوم. آره خوب همه اینجوری میشن. البته گاهی اوقات....
به مسایل ناراحت کننده کمتر فکر کنید. آدم نادون همه جا هست که بقیه رو آتیشی میکنه.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)