بافرض ضریب هوشی برای انسان همونطور که اشاره کردید پس اطلاعات ورودی فقط حکم مصالح اولیه اند که باعنصر فعالیت ذهنی تجزیه و تحلیل ومراتب بندی میشند وبا اطلاعات دیگر وجمع با پیش زمینه ذهنی منجر به نتیجه ای جدید میشن
یکی از اشتباهات ما اینه که فکر میکنیم اختراع فقط وسیله ای جدید یا ساخت لامپ به شکلی غیر از شکل امروزیه متداوله در حالیکه اختراع میتونه در نوع بینش یک شخص برای فردای کاری در مورد چه طور رفتار کردن باهمکاراش باشه(اما مسلما فرقش با اختراعات دانشمندان مطرح حیطه استفاده است)که مربوط به عموم مردمهو نیاز به استعداد وضریب هوشی بالا نداره اما برای خود شخص واطرافیانش منفعت داره ودر مورد خواص مسلما شکی نیست که ضریب هوشی وپشت کار عامل اختراعات بزرگ شده وخواهد شد-پس به طور کلی اختراع برای همست
اما همین تصور مطالعه زیاد وبا حجم زیاد برای فرار از وسواس فکری یقینا به وسواس فکری در حیطه دیگه ای منجر خواهد شد
دانستن خیلی زیاد حتما لازمه ی زندگی خوب نیست چه بسا کم دانانی که زندگیه خوبی دارند ولی خوب بی تاثیر نیست.
علاقه مندی ها (Bookmarks)