فراموشی «از دست دادن دایمی یا موقتی توانایی یادآوری و بازشناسی چیزی میباشد که قبلا یادگرفته شده است».
فراموشی تا اندازهای پدیدهای عادی است. اگر همه مطالب در همه زمانها به یاد داشته شده باشد، فرصتی برای یادگیری مطالب جدید باقی نمیماند. فراموشی امری طبیعی است. طبیعی است مطالبی را که دیگر به کار نمیآیند و یا جزییات بی اهمیت موقعیتها فراموش شود. فراموشی زمانی بیمارگونه تلقی میشود که فرد قادر به یادآوری و بازشناسی مسایل و موضوعات مهم و سرنوشت ساز نباشد.
حافظه یکی از آسب پذیرترین و حساس ترین فراینهای ذهنی بشر است و بشدت تحت تاثیر شرایط زندگی فرد است.
حافظه به محض وجود کوچکترین مقادیر اظطراب، افسردگی، فشار روانی(استرس)، اشتغال فکری و... دچار آسیب میشود که این آسیب با توجه به میزان و شدت ناراحتی روانی فرد شدت مییابد.
اختلالات حافظه و یا فراموشیهای بیمارگونه دلایل دیگری نیز دارند. ضربه به سر یکی از علل بسیار مهم در ایجاد اختلالات حافظه است. معمولا بعد از ضربههای شدید به مغز، فراموشی ایجاد میشود و فرد توانایی به یادآوری مطالب را از دست میدهد. ممکن است فردی که دچار ضربه و آسیب مغزی شده است، نتواند اتفاقات گذشته را به یاد آورد، به این نوع فراموشی،«فراموشی پس گستر»گفته میشود.
چنانچه فرد توانایی یادآوری خاطرات گذشته اش را داشته باشد ولی نسبت به اتفاقات بعد از ضربه دچار فراموشی گردد، اصطلاحا به این حالت «فراموشی پیش گستر»گفته میشود. در بسیاری موارد، آسیب، فرسودگی و از میان رفتن سلولهای مغزی به دنبال کهولت و سالخوردگی، مسمومیت، استفاده از مواد مخدر و الکل، بیماریهای عفونی و غیره منجر به ایجاد اختلالات حافظه و فراموشی میگردند.
در بعضی موارد، فراموشی به علت مسایل روانشناختی، تعارضات و کشمکشهای فرد ایجاد میشود، به این نوع فراموشی،«فراموشی روان زاد» گفته میشود. فرد به طور ناگهانی قسمتی از خاطرات مهم شخصی اش را از دست میدهد. در این مواقع فرد واقعا مطالب و اتفاقات را فراموش نکرده است بلکه توانایی وی در به یاد آوردن مطالب دچار اشکال شده است به علت وجود تعارضها و کشمکشهای روانی شدید، مطالب به قدری برای وی دردناک اند که وی این مطالب را از صحنه آگاهی خود دور میکند تا از فشار، ناراحتی و آزار آنها رها باشد. معمولا این نوع فراموشی زمانی رخ می دهدکه فرد کاری را انجام داده باشد که با عقاید، ارزشها و باورهای وی متضاد باشد.
و بنابراین، با عدم یادآوری این خاطرات از فشار و ناراحتی انجام دادن آن عمل رها میشود. سربازی که در جنگ و در عملیات جنگی به علت ترس و وحشت از آسیب دیدن و مرگ، سنگر خود را رها میکند و به دوستان خود خیانت میکند، بعد از رسیدن به منطقه امن، در رابطه با عمل خود دچار احساس گناه شدید میشود و برای رهایی از این احساس گناه و ندای وجدان به طور ناخودآگاه نسبت به صحنه جنگ، عملیات، زد و خورد و... دچار فراموشی میگردد.
«فرار روان زاد»یکی دیگر از اختلالات حافظه است که در طی این بیماری فرد ناگهان هویت خود را فراموش میکند و به مکان دیگری میرود و هویت جدیدی برای خود اتخاذ میکند(تماما به طور ناخودآگاه). این افراد ممکن است هویت خویش را بدست آورند. این نوع فراموشی نیز به دنبال مشکلات هیجانی–عاطفی و احساس گناه، شرم، و... ایجاد میشود و در حقیقت نوعی فرار از خاطرات آزارنده و فشار و استرس زندگی است.
منبع: ویکی پدیا
http://drbagherpour.ir/1392/06/25/%D...1%D8%B8%D9%87/
علاقه مندی ها (Bookmarks)