دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: بارون سرخ و شوالیه های آسمان

  1. #1
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    مهندسی عمران
    نوشته ها
    0
    ارسال تشکر
    11,136
    دریافت تشکر: 25,270
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    M@hdi42's: لبخند

    smilee1 بارون سرخ و شوالیه های آسمان

    بارون سرخ و شوالیه های آسمان


    در طی جنگ جهانی اول، آلمانیها از نوعی کشتی هوایی استفاده کردند که با یک موتور به حرکت در می آمد و زپلین نامیده می شد.


    آلمانیها برای مقابله با هواپیماهای متفقین، جنگنده فوکر را تولید کردند و نام مخترع هلندیش را بر آن نهادند.


    موفقترین ستاره جنگنده جنگ جهانی اول، خلبان آلمانی مانفرد فون ریشتهوفن بود که در تاریخ به بارون سرخ مشهور است.



    در شرایطی که جنگ جهانی اول در خشکی و دریا به بن بست رسیده بود، یکی از امیدوارکننده ترین راه حلها برای شکستن بن بست، استفاده از هواپیما برای مقاصد نظامی بود. سربازانی که در سنگرها قوز کرده بودند، نمی توانستند دشمن را ببیند؛ درست همان طور که کشتیهای جنگی مجبور بودند در پهنه گسترده دریاها به جستجو و شکار دشمن بپردازند. امکان کاربرد هواپیما برای یافتن دشمن، طرفین درگیر را برانگیخت تا به سرعت فناوری هواپیما را گسترش دهند.
    هر دو طرف برای مشاهده دشمن به استفاده از بالونهای سرنشین دار و هواپیما روی آوردند. هدایت بالونها بسیار دشوارتر بود و باید به بالای مواضع دشمن رانده می شدند. از این رو آلمانیها از نوعی هواپیمای شناور خلبان دار استفاده کردند. این همان کشتی هوایی یا نوعی بالون غول آسای هدایت شونده بود که با یک موتور به حرکت در می آمد. این بالونها که به زپلین (Zeppelin) یا کشتی هوایی شهرت داشتند، در زمان صلح مسافران را جابجا می کردند؛ اما در زمان جنگ می توانستند از مواضع دشمن عکس برداری کنند و بمب بیندازند.


    پیدایش بمباران هوایی
    گرچه بسیاری از طراحان نظامی در مورد استفاده از هواپیما و کشتی هوایی تردید داشتند، حمله هوایی به نوعی جنگ دهشتناک و تضعیف کننده روحیه تبدیل شد. در سال ۱۹۱۵ که زپلینها برای نخستین بار بمبهای آتش زا بر انگلستان فرو ریختند، نوعی تازه از جنگ پدیدار شد. گرچه خرابی ناشی از بمباران ناچیز بود، غیر نظامیان کشته می شدند و رهبران سیاسی از تاثیرات آن بر مردم هراس داشتند. در این حال به صورت غیر مترقبه ای خفاظت از سواحل جزایر بریتانیا ناکافی از کار درآمد. مهاجمان می توانستند در تاریکی شب وارد حریم هوایی آنها شوند و تنها زمانی حضورشان تشخیص داده می شد که بمبهایشان به زمین می خورد و به صورت تکه های آتشین منفجر می شد.
    حملات زپلین موجب رشد سریع پدافند زمنی علیه حملات هوایی شد. دولت انگلستان از شهروندان خواست شبها پنجره های خانه های خود را بپوشانند تا هدف حملات هوایی قرار نگیرند. بریتانیایها همچنین نورافنکنهایی را به سمت آسمان نصب کردند تا کشتیهای هوایی را پیش از بمباران بیابند. بدین ترتیب، همین که آنها را در آسمان می یافتند، توپهای ضدهوایی را که به همین منظور طراحی شده بود، به کار می انداختند و پهنه وسیعی از آسمان را زیر پوشش گلوله های انفجاری توپها قرار می دادند.



    اندازه زپلین به آن امکان می داد مقدار زیادی بمب حمل کند، اما آن را به هدفی آسان یاب نیز تبدیل می ساخت. بسیاری از زپلینها در طول جنگ سرنگون شدند؛ اما این کشتیهای هوایی در کار شناسایی بیشتر به آلمانیها خدمت کردند. زپلینها در تمام طول جنگ بر فراز دریاهای بالیتیک و شمال در پرواز و مراقب نزدیک شدن کشتیهای جنگی دشمن بودند.
    کشتیهای هوایی به ویژه برای توپهای ضدهوایی شکار آسانی بودند. جنگ که شروع شد، هیچ کدام از دو طرف درگیر، نیروی هوایی نداشتند. ارتشها از هواپماها برای کار شناسایی استفاده می کردند و گاه با دست از آنها بمب پرتاب می کردند؛ اما این بمبها خرابی اندکی به بار می آوردند. در اواخر جنگ، آسمان اروپا به تدریج از هواپیماهای مسلح به مسلسل و دستگاههای مکانیکی بمب افکن پر شد.




    شوالیه های آسمان

    فرانسویها در ساخت جنگنده های سبک با استفاده از چوبی که در فرانسه به عمل می آمد، بهترین بودند. نیروی هوایی آنها در طول جنگ جهانی اول به سرعت رشد کرد. این هواپیماها سبک بودند و پرواز با آنها آسان بود، ولی سرعتشان هم بسیار کم بود و آتشبار زمینی به آسانی آنها را سرنگون می کرد. پرواز هواپیماها بر فراز سنگرها به امری عادی تبدیل شد و بسیاری از خلبانان به هنگام پرواز بر فراز خاک دشمن جانشان را از دست دادند.
    آلمانیها برای مقابله با هواپیماهای متفقین، جنگنده فوکر را تولید کردند و نام مخترع هلندیش را بر آن نهادند. این هواپیما ملخی داشت که با مسلسل زمان بندی شده بود، به طوری که خلبان می توانست با حرکت ماهرانه هواپیمای خود از جلو به سوی هواپیمای دیگری تیراندازی کند. متفقین به سرعت از این فناوری تقلید کردند و خلبانانشان با خلبانان آلمانی در هوا به نبرد رودررو پراختند. هر دو طرف هواپیماهای پرشتاب تری تولید کردند که سرنگون کردن آنها بسیار دشوار بود و نیروهای هوایی به میزان چشمگیری رشد کردند؛ اما هیچ یک از طرفین نتوانستند آسمانها را به تسخیر خود در آورند.



    شاید امیدوارکننده ترین کاربرد هواپیما در جریان جنگ جهانی اول، استفاده از آن به عنوان بمب افکن بود. هواپیماهای بزرگتری نظیر هندلی پیج (Handley page) ساخت بریتانیا در شکم خود به اندازه زپلینها بمبهای بزرگ حمل می کردند. هندلی پیج که نخست در سال ۱۹۱۷ در جبهه غرب وارد عملیات شد، برای بمباران خط آهنهایی به کار می رفت که سربازان آلمانی را به جبهه منتقل می کردند. از این بمب افکن در اواخر جنگ در صحراهای خاورمیانه نیز استفاده می کردند که سربازان ترک واقع در فضای باز را به وحشت می انداخت.
    بریتانیایها در اوخر جنگ، نیروی هوایی سلطنتی را به مثابه شاخه ای مجزا به نیروهای مسلح خود افزودند. از آن پس، این امکان وجود داشت که جنگ با با پشتیبانی هوایی انجام گیرد؛ اما زمانش هنوز فرا نرسیده بود. هر چند هم متفقین و هم دولتهای محور در تولید انواع هواپیماها پیشرفت فنی شگفت انگیزی داشتند، جنگ هوایی نتوانست مسیر جنگ را تغییر دهد.

    بارون سرخ

    خلبانان در جنگ جهانی اول مانند شوالیه های اسب سوار قرون وسطی با یکدیگر به جنگ تن به تن می پرداختند. در نتیجه، جنگ هوایی چهره تازه ای به اسطوره های نظامی افزود: تکخال پرواز. از آنجا که خلبانان هواپیماهای خود را نامگذاری و علامت خودشان را روی آن طراحی می کردند، حالت جنگاوران خاص را پیدا می کردند که هیچ شباهتی به میلیونها سربازی نداشت که در گمنامی در گل و لای سنگرها کز می کردند. تکخالها در سرنگون کردن هرچه بیشتر هواپیماهای دشمن با هم رقابت می کردند و شاهکارهایشان توجه غیرنظامیان را به خود معطوف می کرد.



    موفقترین ستاره جنگنده جنگ جهانی اول، خلبان آلمانی مانفرد فون ریشتهوفن بود که در تاریخ به بارون سرخ مشهور است. ریشتهوفن از سپتامبر ۱۹۱۶ تا هنگام مرگش در آوریل ۱۹۱۸ هشتاد فروند هواپیمای دشمن را سرنگون کرد. او به مایه وحشت جبهه غرب و هراس انگیزترین خلبان جنگ تبدیل شد. تنها در یک ماه، یعنی آوریل ۱۹۱۷، بیست و دو فروند هواپیمای بریتانیایی را سرنگون کرد. او در طول خدمتش با هواپیماهای متعددی پرواز کرد؛ اما به آخرین هواپیمایش، فوکر تک سرنشین Dr. I که سه بال داشت، وابستگی پیدا کرد. یکی از هواپیماهایش به رنگ سرخ بود و سبب ساز لقبش شد. ریشتهوفن در ۲۱ آوریل ۱۹۱۸ با همان سرنوشتی روبرو شد که نصیب بسیاری از خلبانان دیگر کرده بود. بر فراز فرانسه سرنگون شد؛ اما نه به دست خلبانی دیگر. گلوله ای را که او را کشت، سربازی از روی زمین شلیک کرده بود.


    منبع

  2. کاربرانی که از پست مفید M@hdi42 سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •